استراتژی های مهم برای مدیریت حرص و طمع در معاملات
طمع در بازارهای مالی برای کلیه سرمایهگذاران اعم از سرمایهگذاران حرفهای و آماتور وجود دارد. حرص و طمع یکی از عواطف و احساساتی است که نقش مهم و اساسی در معاملهگری و سرمایهگذاری ایفا میکند. در بازار جمله معروفی وجود دارد: "میتوان از خرسها (روند نزولی بازار) و گاوها (روند مدیریت احساساتِ تریدر صعودی بازار) درآمد کسب کرد؛ اما در بازار خوکها (معاملهگران طمع کار) ذبح میشوند. بازار هیچگاه روی خوشی به افراد طمعکار نشان نمیدهد." در معاملهگری یکی از مشکلات مهم، از دست دادن فرصت است؛ اما باید فرق قائل شویم که ما میخواهیم فرصت خوب به دست بیاوریم یا اینکه دچار طمع شویم.
احساسات مختلفی در معاملهگری دخیل است، حرص و طمع از جمله دو احساس فوقالعاده هستند که سرمایهگذاران با آنها درگیر میشوند. طمع قدرت تأثیرگذاری زیادی بر روی مغز دارد و باعث میشود تا دست به اقداماتی بزنیم که در بسیاری از موارد برای ما زیانبار است. بسیاری از افراد فکر میکنند که طمع تنها راه برای بهدست آوردن پول در معامله است؛ به گفته بزرگان بازار سرمایه، طمع مغز را میخورد. حرص و طمع همواره در حال تلاش هستند که با نهایت سرعت به سمت ثروت پیشروی کنند. در معاملهگری طمع زمانی ظاهر میشود که حرکت قیمت برخلاف انتظار معاملهگر حرکت میکند.
راههای زیادی برای طمع کردن در معاملهگری وجود دارد:
- معامله با حجمهای بسیار بزرگ
- معامله بیش از حد
- داشتن انتظارات غیر واقعی و اغراقآمیز و رویاگونه
- رویای موفقیت بزرگ در معاملهگری در کمترین زمان ممکن
حرص و طمع مانند کلیه احساسات مختلف قابل کنترل است و با گذشت زمان و داشتن نظم، معاملات عاری از طمع میشود. معاملهگران پیش از ورود به معامله باید حد زیان و حد سود خود را مشخص کنند.
برای مدیریت حرص و طمع در معاملات چه کارهایی میتوان انجام داد؟
صبر
مهمترین پارامتر برای مدیریت طمع، صبر میباشد. برای پیشبرد یک استراتژی معاملاتی، معاملهگر باید صبر حرفهای داشته باشد. برخی از متخصصان فقط زمانی که شرایط بازار مناسب است، برای ورود اقدام میکنند؛ این یعنی همان صبر هوشمندانه. دانش زمان ورود به معاملات ممکن است ترکیبی از دانش تکنیکال و فاندامنتال یا یکی از آن دو باشد. شاید به نظر ساده برسد، اما داشتن یا نداشتن صبر باعث بسیاری از مشکلات و شکستها در معاملات است. نداشتن صبر و تحمل یکی از بدترین مشخصهها در زمینه معاملهگری میباشد و مانع از درست عمل کردن در ورود و خروج از معامله میشود.
در هر معامله مدیریت ریسک داشته باشید
مدیریت ریسک شامل مقدار ریسکپذیری و این که تا چه اندازه برای رسیدن به کسب سود مهیا شدهاید و صبر خواهید کرد، بستگی دارد. اگر دقیقتر به جزئیات نگاه کنیم، باید به ریسک و ابزارهای مدیریت ریسک توجه ویژهای داشت. زمان معاملهگری با اهمیت است. این موضوع، دارای نکاتی میباشد که سبب میشود شفاف و واضح فکر کنید؛ و بیشتر از همه به شما کمک کند تا احساسات و عواطف خود را کنترل کنید و زیر سلطه خود درآورید.
برای معاملهگری برنامهریزی کنید
- از حد زیان استفاده کنید. این موضوع احساسات را برای پایان دادن به یک معامله کاهش میدهد.
- سختترین چیزی که یک معاملهگر مجبور است خودش بصورت دستی انجام دهد، بستن یک معامله و قرار دادن حد زیان برای معامله در همان لحظه است. گذاشتن حد زیان در لحظه ورود به معامله باعث میشود که از معاملاتی که باعث زیان میشود، جلوگیری کرد.
- وقتی حد زیان معاملهگران فعال شد، اغلب شاکی میشوند؛ احتمال میدهند قیمت برگردد و حد زیانی را که از قبل تعیین کرده بودند را جابجا میکنند. شما زمانی که در شرایط روحی آرام و بدون استرس قرار داشتید، حد زیان را تعیین کردید، حال اگر معامله برخلاف میل شما حرکت کند، دچار استرس و فشار میشوید، پس به قضاوت خودتان اعتماد کنید و به حد زیان خود پایبند باشید.
- تجارت یک کسب و کار است نه به عنوان یک سرگرمی. شما هیچ وقت در کسب و کاری که هیچ اطلاعی از آن ندارید، 1000 دلار سرمایهگذاری نمیکنید؛ بنابراین در صورت عدم اطلاع، هیچ معاملهای انجام ندهید. زمانی که وقت کافی در مورد تحقیق در بازار مالی را داشتید و اطمینان پیدا کردید، آنگاه تصمیم به ورود در یک معامله بگیرید. تجارت آگاهانه همیشه بهتر از تجارت ناآگاهانه و بدون اطلاع میباشد.
ترس و طمع؛ دشمن تریدرهای فارکس
زمانی که افراد علاقه مند به فارکس از ما می پرسند چه مدت زمان لازم است تا به تریدرهای حرفه ای و پرسود تبدیل شوند، ما به آن ها می گوییم حداقل یکسال نیاز دارید که آموزش ببینید و چند سال پس از آن نیاز دارید که تجربه هایی در این زمینه کسب نمایید.
در این مرحله افراد می گویند مگر انجام دادن فارکس و بالا و پایین کردن چند تا روند ساده چقدر زمان لازم دارد؟ اما باید این مسئله را بدانید که موفقیت در بازار فارکس تنها به سطح تسلط بالا در تحلیل تکنیکال بستگی ندارد و موارد دیگری نیز در این مسئله نقش دارد.
همانطور که در گذشته هم گفتیم، تحلیل تکنیکال تنها 50 درصد از روند فارکس است و شما نیاز است که مسائل دیگری را نیز در این کار رعایت کنید که ما در این مقاله آن ها را برای شما عزیزان بیان می کنیم.مدیریت احساساتِ تریدر
چیزی که برای رسیدن به موفقیت در بازار فارکس از اهمیت خیلی زیادی برخوردار است، دو مورد است. این موارد عبارت اند از:
- مدیریت سرمایه
- روانشناسی بازار
مورد دوم که برایتان ذکر کردیم بسیار بسیار مهم است. چرا که تریدرهای غیرحرفه ای روانشناسی بازار را به خوبی بلد نیستند و در معاملات خود دچار مشکلاتی از جمله ترس و طمع می شوند.
در این اتفاق، استراتژی ها یکی است ولی یکی سود می کند و دیگری ضرر. پس باید این مسئله بررسی شود که از لحاظ مسائل روانشناسی نیز فرد می تواند خود را کنترل کند یا خیر.
چرا این مسئله تا این حد مهم است؟ چون تریدرهای بسیاری در این حوزه کاری وجود دارند که استراتژی های بسیار خوبی برای خود دارند اما به دلیل ترس در معاملات و طمع در معاملات معمولا ضرر می کنند و در نهایت شکست می خورند.
روانشناسی بازار فارکس، 3 راه حل برای موفق شدن در بازار
روانشناسی بازار و مدیریت ریسک از ویژگیهای کلیدی یک تریدر موفق است. در بازارهای مالی بیشتر از این که کمبود دانش یا مهارت آکادمیک در حوزه تحلیل تکنیکال وجود مدیریت احساساتِ تریدر داشته باشد، روانشناسی بازار است که وجود ندارد و اکثر اشتباهات معامله گران از این موضوع نشئت میگیرد. چنین اشتباهاتی به طور مداوم توسط معامله گران مالی با پیشینههای مختلف تکرار میشود که نشان میدهد ویژگیهای مشترکی بین انسانها وجود دارد. با توجه به اهمیت Psychology در بازارها امروز قصد داریم به احساسات رایج در بازار بپردازیم و راهحلهایی برای کنترل بهتر این عواطف بیان کنیم. این مطلب را از دست ندهید.
روانشناسی بازار فارکس چیست؟
روانشناسی بازار فارکس یک اصطلاح گسترده است که شامل تمامی احساسات یک تریدر هنگام معامله میشود. برخی از این احساسات مفید هستند و باید آنها را در آغوش گرفت، در حالی که برخی دیگر مانند ترس، طمع، عصبانیت و اضطراب باید مهار شوند.
Market psychology پیچیده است و برای تسلط کامل به زمان احتیاج دارد. بسیاری از تریدرها بیشتر از جنبههای مثبت، اثرات منفی روانشناسی بازار را تجربه میکنند. مثلا ممکن است یک تریدر از ترس از دست دادن معاملات خودش را زودتر از موعد ببندد یا این که ترس از دست دادن جای خودش را به حرص و طمع بدهد.
یکی از خائنانهترین احساسات موجود در بازار ترس از دست دادن یا Fomo است. بالا رفتن زیاد یک جفت ارز یا شاخص میتواند معامله گر را ترغیب کند که در اوج قیمت شروع به خرید کردن بکند. زمانی که بازار روند معکوس پیش بگیرد، استرس زیادی به معامله گر وارد میشود.
یک معامله گر حرفه ای باید یاد بگیرد از جنبههای مثبت روانشناسی بازار استفاده کند و جنبه های منفی را به گونهای مدیریت کند که بتواند کنترل بهتری بر روی نوسانات بازار داشته باشد.
در زیر به بیان جنبه هایی از Market psychology میپردازیم.
مدیریت احساسات
ترس، طمع، هیجان، اعتماد به نفس بیش از حد و عصبی بودن احساساتی هستند که معمولا توسط معامله گران تجربه میشوند. شما باید این احساسات را درون خود شناسایی کنید و سعی کنید راهحلهای مناسبی برای کنار آمدن با آنها پیدا کنید. زیرا اگر ندانید چگونه با این عواطف کنار بیایید پول زیادی سر این موضوع از دست خواهید داد.
شناسایی فومو
به عنوان یک تریدر بازار فارکس باید به محض بروز Fomo آن را شناسایی و سرکوب کنید. اما این کار اصلا آسان نیست بنابراین سعی کنید با پولی وارد معامله شوید که از دست دادن آن تاثیری در زندگی شما نداشته باشد.
اجتناب از اشتباهات معاملاتی
درست است که همه معامله گران بدون توجه به میزان سابقه حضور در بازار اشتباه میکنند اما اگر اشتباهات خود را شناسایی و اصلاح نکنید آنها مانند گلوله برفی بزرگ و بزرگتر میشوند. برخی از این اشتباهات عبارتند از: ترید در بازارهای متعدد، بیتوجهی به اندازه معاملات و استفاده از اهرم بالا.
غلبه بر طمع
طمع یکی از رایجترین احساسات در میان تریدرها است که نیازمند توجه ویژه است. زمانی که حرص و طمع بر منطق غلبه میکند، معامله گر تمایل دارد معاملات بازنده را دو برابر کند یا از لوریج بیش از حد برای جبران ضررهای قبلی خود استفاده کند. کنترل طمع برای معامله گران بسیار مهم است پس سعی کنید آن را کنترل کنید. البته گفتن این موضوع بسیار آسان است اما در عمل کنترل و توجه زیادی میطلبد.
رد کردن افسانههای معاملاتی
ما غالباً تحت تأثیر آن چه میشنویم قرار میگیریم. در بازارها نیز این موضوع صادق است. جملاتی که ممکن است شما در بازار بشنوید عبارتند از: برای موفق شدن در بازار باید حساب بزرگی داشته باشید یا این که برای سودآور بودن باید معاملات برنده زیادی داشته باشید. این افسانهها اغلب میتوانند به یک مانع ذهنی تبدیل شوند و افراد را از معامله باز دارند.
اجرای صحیح مدریت ریسک
در روانشناسی بازار مزایای روانی مدیریت ریسک بی پایان است. مشخص کردن حد سود و حد ضرر باعث میشود که تریدر یک نفس راحت بکشد زیرا میداند که در ازای به دست آوردن چه مقدار سود حاضر است چقدر ریسک کند.
چگونه ذهنیت معامله گر موفق داشته باشیم؟
در حالی که تفاوتهای ظریف زیادی وجود دارد که موفقیت معامله گران حرفهای کمک میکند. چند رویکرد رایج وجود دارد که تریدرها میتوانند در استراتژیشان از آن استفاده کنند.
- ایگو خود را کنار بگذارید.
بپذیرید که قرار است معاملاتی را اشتباه انجام بدهید و حتی قرار است تعداد بردهایتان کمتر از معاملات اشتباهتان باشد. این موضوع ممکن است دلهرهآور به نظر برسد، اما با نظم و انضباط و مدیریت ریسک صحیح میتوانید مطمئن شوید که برآیند سودهایتان بیشتر از مجموع ضررها است.
- نگرش مثبت به بازار داشته باشید. درست است که حفظ نگرش مثبت پس از یک دوره شکست در بازار دشوار است، اما اگر دیدگاه قبلی خود را حفظ کنید افکار منفی موجود مانع از بازکردن معاملات جدید میشوند.
- ناامید نشوید. بسیاری از مردم انتظار دارند در بازارها یک شبه به پول زیادی دست پیدا کنند. اما این انتظار اغلب باعث ناامیدی و بی حوصلگی میشود. بنابراین به ترید مانند یک سفر نگاه کنید و در آن استمرار داشته باشید تا به نتایج دلخواهتان دست یابید.
- برای به دست آوردن پول زیاد اورترید (Over trading) نکنید. شما فقط میتوانید آن فرصت هایی را بگیرید که بازار به شما میدهد. گاهی ممکن است در طول یک روز 15 معامله انجام دهید و گاهی در طول یک هفته یک معامله داشته باشد. همه چیز بستگی به اتفاقات بازار دارد و این که آیا آن رویدادها با استراتژی شما هماهنگ است یا خیر. گاهی اوقات بهترین کار در بازار هیچ کاری نکردن است.
سخن پایانی
معامله در بازارهای جهانی یکی از سختترین مشاغل است که بالا و پایین زیادی دارد. روانشناسی بازار یکی از جنبههای مهم معامله در بازار فارکس است که اهمیت بیشتری نسبت به تحلیل تکنیکال و جنبه های فنی بازار دارد. در بازارها یک جمله معروف وجود دارد که میگوید نتایج معاملات یک تریدر 80 درصد بستگی به حالات روانی و باورهایش دارد و فقط 20 درصد به تحلیل تکنیکال وابسته است. به نظر شما چه روشهایی برای مدیریت بهتر خود در بازارهای مالی وجود دارد؟ در بخش دیدگاهها منتظر نظرات شما هستیم.
کنترل احساسات در بازار بورس چگونه است؟
معامله گری اصولی در بازار بورس بسیار حائز اهمیت است. معامله در بورس در بسیاری مواقع میتواند فریبنده و دلهره آور باشد. دقیقا در همین زمان هاست که کنترل احساسات در بازار بورس میتواند راهگشا و کمک کننده باشد. کنترل احساسات در بازار بورس همچنین میتواند احساساتی مثل امید، طمع، ترس، تعصب، جاماندگی از بازار و یا پشیمانی را به بهترین شکل کنترل کند. به عنوان مثال وقتی ما روی سهمی تعصب داشته باشیم و به موقع از آن خارج نشویم، مطمئنا متضرر خواهیم شد و یا اگر در زمان خرید یا فروش طمع کنیم، امکان دارد بخشی از سودمان را از دست دهیم و یا حتی ضرر کنیم. پس آموزش کنترل احساسات در بازار بورس بسیار کاربردی است و باید در این مطلب آن را یاد بگیرید.
کنترل احساسات در بازار بورس
در صورتی که بر خود و احساساتتان کنترل لازم را نداشته باشید، معمولا در انجام معاملات اشتباه می کنید و بعضا با شکست مواجه می شوید و دوباره با احساس درماندگی بیشتر به سراغ معاملات بعدی خواهید روند و این روند مثل چرخه ای معیوب در زندگی تان پیش خواهد رفت تا علاوه بر از دست دادن سرمایه هایتان، دیگر اعصاب و روانی سالم نیز برای شما نماند. اما در صورتی که مهارت های لازم برای تسلط بر احساسات خود را به دست آورید، چرخه منفی بر عکس شده و معامله موفقی را خواهید داشت و همین امر به افزایش اعتماد به نفس شما منتهی می شود و از نظر روانی در موقعیت خوبی قرار می گیرید و دوباره مسلط بر احساساتتان، معامله خواهید کرد و رفته رفته به یک بازیکن حرفه ای در معامله گری تبدیل خواهید شد.
حتما برایتان جالب است : کنترل هیجانات در بورس با روش های ساده
مثل معروفی است که می گویند شانس خوب برای بازیکن خوب اتفاق می افتد. یعنی در هر بازی که انجام می دهید، درست است که شانس دخیل است ولی هر چقدر که خوب عمل کنید، طبیعتا احساس خوبی نسبت به خودتان خواهید داشت و احتمال بردتان در بازی های آینده نیز افزایش خواهد یافت.
سرمایه گذاران احساسی چه ویژگی هایی دارند؟
- 1) سرمایه گذار احساسی با کاهش اندک قیمت سهام آن را به فروش می رساند و توان پذیرش قرمزی مقطعی سبد سهامش را ندارد.
- 2) سرمایه گذار احساسی به صورت 24 ساعته اخبار سیاسی و اقتصادی را رصد می کند و با اخبار خوب سهام خریداری می کند و با اخبار بد سهام خود را به فروش می رساند.
- 3) سرمایه گذار احساسی به دلیل سودی که هنوز محقق نشده خوشحال می شود! به عنوان مثال سهمی را در قیمت 100 تومان خریداری می کند و در رویای خود سهم را در قیمت 200 تومان به فروش می رساند خوشحال است و احساس غرور می کند.
- 4) سرمایه گذار احساسی برای زیان قطعی نشده ناراحت می شود. این واقعیت وجود دارد که تا وقتی که سهمی را به فروش نگذاشته اید، زیانی هم متحمل نخواهید شد.
- 5) سرمایه گذار احساسی به صورت روزانه و مداوم قیمت سهام را مورد بررسی قرار می دهد و مدام با افزایش قیمت سهم خوشحال و از کاهش قیمت سهم ناراحت و افسرده می شود.
کنترل احساسات در زمان معامله به چه صورت است؟
نقش احساسات در بورس بسیار حائز اهمیت است و در بحث روانشناسی خرید و فروش جای می گیرد و این در حالی است که معمولا معامله گران بیشتر به یادگیری مباحث تحلیلی علاقه دارند اما باید توجه داشته باشند که بدون تسلط بر مباحث روانشناسی معاملات، پازل موفقیت در بورس تکمیل نمی شود و اغلب نتیجه خوبی را از خرید و فروش هایشان کسب نمی کنند.
وقتی صحبت از معامله گر حرفه ای به میان می آید، منظور معامله گری است که دقیق و منضبط است و احساسات خود را به خوبی شناخته و آن ها را می تواند در زمان معامله به خوبی مدیریت کند. شاید این طور فکر کنید که جمله ای بسیار ساده و منطقی را عنوان کردیم ولی در هنگام معاملات خواهید دید که تمام احساسات از جمله یاس و ناامیدی، در زمان خرید نامناسب و حرص و طمع در زمان فروش سهام و در کل احساس درماندگی و شکست در صورت انجام معامله با ضرر، به سراغ شما خواهد آمد و اجازه تصمیم گیری درست را از شما خواهد گرفت.
نقش احساسات در بورس و تغییر عادات چیست؟
این را بدانید که فضای معامله گری فضایی کاملا جداگانه از فضایی اجتماعی است که در آن زندگی می کنیم. در جامعه، ما یکسری بایدها و نبایدهایی را داریم که باید بر اساس اصول و مقررات عمل کنیم تا شهروند خوبی باشیم اما بازار سرمایه به این شکل نمی باشد و بازار کاملا باز و آزادی است و شما می توانید هر صورتی که دوست دارید در آن چارچوب های کلی که محدودتان نمی کند، فعالیت کنید.
حتما برایتان جالب است : فوت و فن خرید سهام در بورس ایران
به این منظور که از روند کار بازار اطلاع یابید، کافی است خودتان را در اقیانوس تصور کنید که با وسعتی که دارد بدون اینکه شما بخواهید بالا و پایین می رود و حتی متوجه حضورتان نیز نمی شود بنابراین بسیار کوچکتر از آن هستید که بتوانید بر آن تاثیری بگذارید. اقیانوس نه عمدا می خواهد که به شما صدمه بزند و نه نگران آسایش و راحتی تان است. این شما هستید که در اقیانوس برای اهدافی که دارید مثل صید کردن و یا پیمودن مسیر و هر منفعت و سودی که دارید باید خودتان را با آن هماهنگ نمایید.
برای مثال تلاش کنید گرداب ها و تلاطم هایی که دارد را بشناسید و از آن ها دوری کنید تا سریع تر و راحت تر به منافعی که دارید دست یابید، در غیر این صورت به سادگی غرق خواهید شد. بازار بورس هم دقیقا به همین صورت است، هم به شما امکان کسب میلیاردها تومان سود یا میلیاردها تومان ضرر را می دهد و این شما هستید که با عادت هایی که دارید و رفتارهایی که بر طبق عاداتتان نشان می دهید انتخاب می کنید که سود یا ضرر را نصیب خودتان کنید، بنابراین هر چه مسلط تر و حرفه ای تر رفتار کنید، پاداش بیشتری برای شما به ارمغان می آید.
نقش احساسات در بورس و لزوم تمرین جهت کسب مهارت بیشتر
افراد بسیار زیادی را می بینم که معاملات زیادی را انجام می دهند، ولی در 90 درصد آن ها با ضرر مواجه می شوند و یک بار با خودشان فکر نمی کنند تا به صورت ریشه ای مشکل شان را حل کنند و البته این را هم باید در نظر داشته باشید که هر چه بیشتر به روش غلط، معامله انجام داده باشید، برای شما سخت تر است تا به راه صحیح بازگشته و خودتان را به رفتار صحیح عادت دهید و معامله گرانی که تازه شروع کارشان است و قصد دارند با آگاهی کامل و تسلط نسبی بر دانش، وارد بازار شوند پیشرفت مناسب تری دارند و نتیجه لازم را زودتر کسب خواهند کرد.
کسب مهارت های روانی و ذهنی هم به کسب مهارت های جسمانی شباهت دارد. به همان صورت که ما برای داشتن بدن ورزیده و مناسب به ورزش های گوناگون مانند بدنسازی و … روی می آوریم و به صورت مداوم و طی چند سال آن ها را در برنامه های خود می گنجانیم، کسب مهارت های ذهنی و روانی هم مستلزم صرف زمان و تمرین های مناسب است و نباید این طور انتظار داشت تا در زمان بسیار کم نتیجه مطلوب را کسب نمایید. البته مطمئنا در روند کار و تسلط بر ذهن و احساسات، نتیجه آن را در معاملاتتان خواهید دید و این شور و شوق شما را برای ادامه کار بیشتر خواهد کرد. در ادامه 7 راهکار طلایی در مورد کنترل احساسات در بازار بورس را توضیح داده ایم؛
1) با خودتان روراست باشید
بعضی از کارشناسان بر این باورند که برای کسب اعتماد به نفس ابتدا باید خودتان را کامل بشناسید. نقاط قوت و ضعف و همچنین اولویت های خود را شناسایی کرده و آن ها را در نظر بگیرید. سرمایه گذاران می بایست محدودیت های خود را بشناسند و همچنین باید بدانند آیا می توانند احساسات خود را کنترل کنند و یا توانایی داشتن انضباط را دارند یا خیر. به منظور آزمایش کنترل احساسات در سرمایه گذاری بایستی بررسی کنید و ببینید که وقتی بازار یک درصد رشد داشته و یا یک درصد کاهش داشته واکنش شما چیست؟ ببینید میخواهید سهام را به فروش برسانید یا خیر. آیا می توانید احساسات خود را تحت کنترل داشته باشید یا خیر.
ولی به صورت کلی دیدگاه بلند مدت همیشه از فراز و نشیب های بسیاری در بازار برخوردار است که طی ماه ها و یا سال ها به طول می انجامد، لذا بررسی اولین نشانه ها برای فروش یک سهام که افزایش یا کاهش داشته می تواند برای شما درس بزرگی باشد. چنانچه دو احساس در سرمایه گذاری وجود داشته باشد که فرد را ترغیب به تصمیم گیری کند، فکر میکنم ترس همیشه قدرت بیشتری دارد. ترس از دست دادن پول و ترس بد شدن شرایط که روند تصمیم گیری درست در هر سرمایه گذاری را می تواند با مشکل مواجه کند.
2) شبیه به یک ربات عمل کنید
شاید بتوان احساسات را در رژیم غذایی، ورزش و یا روابط اعمال کرد ولی چنانچه قصد دارید به یک سرمایه گذار بلند مدت تبدیل شوید، بایستی مانند یک ربات رفتار کنید. به بیانی دیگر اهداف خود را از پیش مشخص نمایید و به آن ها پایبند باشید.
شما به فراز و نشیب احتیاج دارید تا بتوانید احساسات خود را تا آنجا که امکان دارد از خود دور نمایید. پیش از شروع تجارت، اهداف خود را تعیین فرمایید. چنانچه تجارتی که آغاز کرده اید که از ابتدا کار غلطی بوده است، بهتر است از آن خارج شوید (برای فروش آن اقدام کنید). ولی چنانچه در این تجارت کسب سود هم کرده اید، بهتر است احساسات خود را تحت کنترل داشته باشید.
3) با فناوری دوست باشید
امکان دارد شما جزو آن دسته افرادی باشید که در سرمایه گذاری دچار توقف ذهنی می شوید و یا شاید هم به تجارت های سنتی علاقه مند هستید، ولی همین حالا هم می توانید از تلفن خود استفاده نمایید و اطلاعات مربوط به سرمایه گذاری را به سادگی داشته باشید. تلاش کنید کمی منظم تر شوید. برنامه های تلفن همراه می توانند به شما در هشدار و آلارم دادن کمک شایانی نمایند و وقتی به عنوان مثال زمان شروع بررسی وضعیت قیمت هاست از این طریق اطلاع پیدا کنید. این امکان می تواند به شما در مدیریت اهداف در کسب سود و یا زیان در موقعیت های گوناگون به شما کمک کند. حتی با این روش می توانید نمادها و شاخص ها را مشاهده کنید و نوسانات قیمت را به راحتی مورد بررسی قرار دهید.
یکی از مزیت های خوب فناوری این است که چنانچه دچار فشار روانی می شوید، می توانید دست کم همان لحظه دست به کار شوید. یعنی چنانچه روی قیمت 1500 تومان عصبی شدید می توانید به راحتی اقدام به فروش سهام کنید. همچنین چنانچه قصد دارید احساسات خود را نادیده بگیرید، می توانید با کمک فناوری حد اقل به یک فعالیتی مشغول شوید. به عنوان مثال تلاش کنید یک سیگنال هشدار دهنده تنظیم کنید که وقتی قیمت سهام به 1550 تومان رسید متوقف شود و شما را مطلع کند.
چنانچه این کار هم کفایت نکرد، می توانید یک گام دیگر بردارید و دستور توقف بدهید. چنانچه توانایی این را ندارید که ذهنیت آشفته خود را کنترل نمایید، می توانید یک دستگاه توقف دیجیتالی را جایگزین فرمایید، ولی این نکته را باید در خاطر داشته باشید که استفاده از دستور توقف نمی تواند اجرای آن را تضمین کند، به خاطر این که بعد از فعال سازی دستور توقف، این سفارش با سایر سفارشات بازار وارد رقابت می شود.
4) عاشق سرمایه گذاری های خودتان نشوید
سرمایه گذاران دوست دارند با دارایی های خود شناخته و تعریف شوند. شاید این یک تصمیم ناخودآگاه باشد. برخی افراد وجود دارند که با خود می گویند؛ من این سهام را خریده ام، بنابراین حتما سهام خوبی است، لذا چنانچه قیمت آن پایین بیاید بایستی پول بیشتری برای آن بپردازم چرا که ارزشش را دارد. وقتی اشخاص به دلایل عاطفی عاشق سرمایه گذاری خود می شوند، به سادگی علایم هشدار دهنده در مورد کاهش ارزش را نادیده خواهند گرفت و با خود می گویند این بار متفاوت است.
من می دانم که دوباره قیمت با افزایش روبرو خواهد شد، ولی در حقیقت تنها چیزی که در اینجا تفاوت دارد این است که شما می توانید پول بیشتری از دست دهید! همچنین شروع نکنید به شکایت از سرمایه هایی که از دست داده اید. اینها تنها سهام و اوراق قرضه هستند نه انسان. صرف این که شما سهامی را از دست داده اید، بدین معنی نیست که بازار سهام به شما بدهکار است. آنچه را واقعا می بینید را تجارت کنید نه آنچه که دوست دارید ببینید.
5) در صورت لزوم راهنمایی بگیرید
چنانچه واقعا در کنترل احساسات خود خوب عمل نمی کنید، توسط یکی از دوستان نزدیک و یا اعضای خانواده تان می توانید این کار را پیش ببرید. به عنوان مثال به آنها اجازه دهید تا به نمودارها و جداول نگاه کنند و برایتان عینی تر توضیح دهند تا خودتان مجبور نشوید تصمیمی عجولانه بگیرید. تا حد امکان بهتر است این شخص از آگاهی و دانش بورسی و سرمایه گذاری برخوردار باشد تا اگر اطلاعاتتان را در اختیار وی قرار دادید، بتوانید به شما دید صحیحی بدهد.
همچنین می توانید به این منظور که جزییات بیشتر و عمیق تری از استراتژی سرمایه گذاری خود داشته باشید، با یک مشاور مالی مشورت نمایید. همچین فردی می تواند بهتان کمک کند تا تصمیم گیری بهتری داشته باشید، چرا که این شخص نیز بخشی از برنامه ریزی استراتژیک شما می شود.
6) اشتباهات خود را بپذیرید
باید با نظم و انضباط برای انجام معاملات خود اقدام کنید و به روند بازار احترام بگذارید و هچنین در زمان اشتباه به سرعت از بازار خارج شده و به دنبال اشتباه خود بگردید و در زمان معامله درست دست از حرص و طمع بردارید.
7) از تجربه هایی که کسب می کنید، درس بگیرید
متاسفانه افرادی که با شنیدن اخبار مثبت در رسانه ها بدون کوچکترین دانشی وارد بورس می شوند، حضورشان در این بازار محدود بوده و معمولا به علت عدم شناخت ماهیت بازار با ضرر و زیان از بازار خارج می شوند. ابتدا نیاز است دانش خود را در این خصوص افزایش دهیم و در ادامه به بازار بورس ورود کنیم. یک دفترچه تهیه کنید و دلیل خرید و فروش های سهم و حتی علت سود و زیان را در آن ثبت کنید و سعی کنید از تجربیات خود درس بگیرید. این طور است که شما با گذشت هر روز، با تجربه تر می شوید و اگر سعی کنید اشتباهات خود را دیگر تکرار نکنید، خیلی زود به یک ربات معامله گر تبدیل خواهید شد که کارش را بلد است.
نتیجه گیری و کلام آخر
روانشناسی بورس یکی از حائز اهمیت ترین مسائلی است که هر سرمایه گذار و معامله گری باید آموزش ببیند. روانشناسی به افراد کمک می کند تا بدانند زیان بخشی از دنیای بورس است، لذا در هر شرایطی و در هر معامله ای باید انتظار زیان را داشت. همین موضوع موجب می شود تا نسنجیده و بی منطق دست به معالات عجیب و غریب نزنیم و در طول زمان بتوانیم سودآور باشیم.
به بیانی دیگر تجارت به جنگ شباهت دارد. شما در حال مبارزه با تعدادی از مخالفان بسیار باهوش، باتجربه و از نظر مالی قدر هستید. برای موفقیت، باید یک لبه داشته باشید، به این خاطر که روانشناسی، نقش حائز اهمیتی را در تمامی انواع معامله گری در بورس ایفا می کند، از همین روی باید همواره احساسات خود را تحت کنترل داشته باشید.
البته باید گفت که این امر می تواند کار سختی باشد؛ به ویژه وقتی که پای پول در میان است، ولی با شروع و تمرکز بر روی این طرح های تعیین شده و قواعد عمل می توان آن را انجام داد. چنانچه به صورت پیوسته قوانین خود را بدون شکستنشان دنبال کنید، قادر خواهید بود احساساتتان را در معامله گری در بورس حذف و یا مدیریت کنید. اگر شما به چنین قابلیتی دست پیدا کنید، می توانید تصمیمات نادرست خود در فرآیند معامله گری در بازارهای مالی مثل بورس و ارزهای دیجیتال را کاهش دهید و به صفر برسانید، لذا در آن صورت شما هنر معامله گری را یاد گرفته اید.
همانطور که قول داده بودیم، همه راهکارهای کنترل احساسات در بازار بورس را مفصل شرح دادیم.
همچنین اگر دوست دارید بدانید اصول تشکیل سبد سهام بهینه و سودده در بورس چگونه است، پیشنهاد می کنیم این مطلب را بخوانید.
اگرهم هر گونه سوالی در خصوص کنترل احساسات در بازار بورس داشتید، حتما از طریق بخش دیدگاه ها برای ما بنویسید.
لزوم داشتن مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی
مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی : دو بال یک سرمایه گذار حرفه ای
در بخش های قبلی در مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی در معاملات صحبت کردیم و گفتیم که یک سرمایه گذار فعال در بازارهای مالی اولا باید یک سیستم معاملاتی مناسبی را طراحی کند و ثانیا هم مدیریت سرمایه مناسبی داشته باشد تا بتواند در بازار مالی بقا داشته باشد. به طور کل روانشناسی معامله گر در کنار یک سیستم معاملاتی موثر و مدیریت سرمایه مناسب، سه ظلع مثلث موفقیت در بازارهای مالی هستند. یک سیستم معاملاتی عالی حتی با وجود معامله گری که اصول روانشناسی ترید را رعایت نمی کند، می تواند کاملا تبدیل به یک روش معاملاتی ضرر ده شود. داشتن مدیریت سرمایه بدون در اختیار داشتن یک روش معاملاتی موثر فقط صفر شدن حساب شما را به عقب می اندازد و همه اینها بدون روانشناسی معامله گر مانند آب در هاون کوبیدن است.
در خصوص داشتن یک استراتژی معاملاتی درست، اکثر معامله گران بزرگ دنیا بر این عقیده هستند که اگر شما حتی یک روش معاملاتی ضعیف هم داشته باشید ولی مدیریت سرمایه و روانشناسی معامله گر را سرسختانه رعایت کنید باز هم می توانید در بازارهای مالی موفق باشید. لذا می بینید که تاثیر روانشناسی چقدر پر اهمیت و حیاتی می باشد. بنابراین در این مقاله میخواهیم با شما در رابطه با مفاهیم اصلی و پایه ای بازار سرمایه یعنی روانشناسی تریدر صحبت کنیم. اگر چه این مفاهیم ممکن است در سایه مفاهیم و مسائل بزرگتری مثل تحلیل و سایر موارد نادیده و یا کمرنگ جلوه داده شوند؛ اما این نادیده گرفته شدن به معنی بی اهمیت بودن یا کم اثر بودن آنها نیست. بلکه گاها این موارد تاثیرات بزرگ و شگرفی در نتیجه ای که ما می گیریم دارند. در ابتدا راجع به مفاهیمی کلی از جمله شکست، کنترل، عدم ثبات تریدرها در بازار مالی، ترس و سایر مسائل صحبت خواهیم کرد.
شکست در معاملات با وجود داشتن مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی مناسب
نداشتن مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی مناسب در معاملات ممکن است در میانه راه برای هر سرمایه گذاری ترس ایجاد کند و این ترس موجب می شود که سرمایه گذار با دیدن وضعیت منفی بازار سریعا موقعیت های معاملاتی خود را در بازار ببندد و در نهایت زیان کند. در واقع ترس از شکست در معاملات موجب اقدامات هیجانی منجر به زیان شده است. در کل همه افراد تعریف مشخص و تصویر مشخصی از شکست در ذهن خود داریم. حتی در جاهای مختلفی تعریفی متفاوت از شکست داریم. مثلا در بازی فوتبال وقتی میگوئیم تیمی شکست خورد یعنی تعداد گلهای یک تیم از تعداد گلهای تیم حریف کمتر است. وقتی در جنگ کشوری شکست میخورد یعنی به تصرف کشور دیگری در میآید. هر چند این تصرف ممکن است تعداد کشته ها و خسارتهای متفاوتی داشته باشد، که این اندازه و شدت شکست را به ما نشان میدهد. اما چه چیزی در بازارهای مالی به شکست تعبیر می شود؟ یک تریدر چه زمانی شکست میخورد؟
در بازارهای مالی نه مسابقه ای وجود دارد و نه درگیری و نه کشمکشی بلکه خود تریدر هست که رو در روی خودش مینشیند و به رقابت با خودش میپردازد. گاها این مساله باعث میشود که تریدر هیچگاه نپذیرد که در بازار مالی شکست خورده و تعبیر درستی از شکست در بازارهای مالی نداشته باشد. حال سوال اینجاست که آیا زمانی که تریدر شروع به معامله میکند و موقعیتش منفی می شود آیا شکست خورده یا نه؟ از طرفی این معامله گر مدتی خیلی خوب ترید میکند و معاملات سوددهی دارد، اما همه اش را در یک معامله از دست می دهد. آیا به این هم میتوان شکست اطلاق کرد؟ یا اگر کسی از شما بپرسد در طی این مدت که در بازار هستید چه منفعتی از بازار برده اید ایا پاسخی دارید. حال اگر اگر بخواهیم صادقانه جواب دهیم و بگویم که هیچ سودی نکردیم و بلکه بخش زیادی از سرمایه خود را در این بازار از دست دادیم. آیا این موارد هم به شکست تعبیر میشود؟
عوامل شکست در بازار های مالی : نداشتن مدیریت سرمایه مناسب
– قوانین بازارهای مالی را نشناسیم.
– قوانین بازارهای مالی را نپذیریم.
– به قوانین بازارهای مالی عمل نکنیم.
لازمه طراحی استراتژی معاملاتی مناسب شناخت قوانین هر بازار مالی می باشد. مهم نیست در چه مرحله از معاملات هستیم. مهم این است که آیا موفق هستیم یا خیر؟ آیا معاملات سودده پشت سر هم داریم؟ اینها اصلا مهم نیست. مهم این است که ما سه مرحله ذکر شده در بالا را انجام ندهیم. اگر ما این ۳ مرحله را انجام بدهیم در حال شکست خوردن هستیم که ممکن است نتیجه اش را یک هفته بعد، یک معامله بعد یا یکسال بعد ببینیم. یک تریدر زمانی می تواند ادعا موفقیت در این بازار را داشته باشد که به صورت مستمر بتواند از این بازار منفعت لازم را داشته باشد. چون هدف از ورود به این بازار کسب سود است. البته نه این که تمام معاملاتش مثبت باشد. این اصلا امکان ندارد، هیچ موقع، تاریخ بازار مالی نشان نداده است که فردی 100٪ معاملاتش مثبت باشد. هدف ما از موفق شدن این است که یک موفقیت مستمر در معاملات داشته باشیم و برآیند مثبتی در بازار داشته باشیم، نه صرفا اینکه ۱۰۰٪ معاملاتمان سودده باشد و این صرفا به ولسطه مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی درست در بازار به دست می آید.
داشتن استراتژی معاملاتی و لزوم کنترل و عمل به آن
حال سوالی که پیش میآید این است که چرا معامله گران در ترید کردن کنترل ندارند؟ کنترل نداشتن در معاملات یکی از مواردی است که اکثر تریدرهایی که موفقیت چندانی در بازار ندارند از آن رنج میبرند. تحقیقات نشان داده که افرادی که خود کنترلی دارند، افرادی شادتر و منظبط تر هستند و میتوانند برنامه های خود را اجرا کنند. پس کنترل نداشتن از اینجا میآید که ما برنامه ای برای اجرا نداریم. یا تمایلی نداریم که برنامهای که نوشتیم را اجرا کنیم. به همین خاطر دچار احساسات میشویم. احساسات بخشی از مغز و بخشی از وجود ما هست که با منطق ما کاری ندارد. در حالی که برنامه و چارچوب داشتن نیاز به منطق و پافشاری و پایبندی به منطقی دارد که ما به عنوان برنامه میشناسیم.
حال سوال اینجاست که آیا احساسات باید استراتژی معاملاتی سرمایه گذار را تحت تاثیر قرار دهد؟ معامله گرانی که دچار احساسات در معاملات خود میشوند از جمله احساس ترس، طمع، خوشبینی و امید واهی، هیچگاه نخواهند توانست که روی معاملات خود کنترل داشته باشند. اما زمانی میتوانیم کنترل داشته باشیم که چارچوب ما مشخص باشد. زمانیکه متوجه میشویم از چارچوب خود داریم خارج میشویم باید سریع به داخل قواعد و چارچوب خود برگردیم. در این شرایط است که ما به اوضاع کنترل داریم. و این یک کنترل درونی است و بازار ما را کنترل نمیکند. زمانی میتوانیم یک ساختار ایجاد کنیم که مشخصا بدانیم چه تعاملی با بازار داریم. در واقع هم بازار را بشناسیم هم خودمان را. نقاط ضعف و قوت خود را در برابر تهدیدهای بازار بشناسیم. براین اساس یک چارچوبی برای خودمان طراحی کنیم و داخل این چارچوب بمانیم و پایبند و وفادار به قوانین خودمان باقی بمانیم.
اما زمانی که کنترل نداشته باشیم، بازار کنترل را برای ما اعمال خواهد کرد. گاها دیده میشود که چون تریدرها خودکنترلی ندارند اسیر و تسلیم کنترل بازار میشوند. و این کنترل نداشتن باعث بی ثباتی معاملهگران در بازار مالی میشود. معامله گرانی که کنترل ندارند دچار بی ثباتی میشوند. چون قوانین مستند و نوشته شده ای برای خودشان ندارند که به آن پایبند باشند. این پایبند نبودن در چارچوب، باعث می شود که هر کاری انجام دهند و نتیجه این هر کاری انجام دادن ، بی ثباتی در معامله گری میباشد. پس ثبات در معامله گری به این معنی است که در یک چارچوب مشخص به یک سمت مشخص حرکت کنیم. و مدام تغییر جهت ندهیم و مسیر و جهت خودمان را عوض نکنیم.
گرد آوری و تنظیم : عاطفه دادگر کارشناس ارشد ریاضیات مالی
برای داشتن یک سیستم معاملاتی نیاز است که در دوره آموزشی طراحی سیستم معاملاتی شرکت کنید.
دیدگاه شما