نمودار شمعی تقریباً مانند میلهای است اما زیباتر بوده و اطلاعات بیشتری برای درک قیمت به ما میدهد.
هر شمع به معنای یک بازهی زمانی است و رنگ هر شمع که معمولاً در دو نوع قرمز و سبز رسم میشوند، بیانگر صعود یا نزول قیمتها است. اندازهی شمع نیز تعداد معاملات در آن زمان را نشان میدهد که هر شکلی یک معنی بهخصوص دارد.
جالب است بدانید پر استفادهترین نوع نمودار شمعی است که میان معاملهگران و تحلیلگران بورس، از جایگاه ویژهای برخوردار است، چون؛ در یک نگاه، تقریباً تمام اطلاعات به چشم آمده و درک وضعیت را آسان میکند.
آشنایی با مفهوم کندل در بورس و تحلیل تکنیکال
در مقالهی مربوط به اندیکاتورها «آشنایی با اندیکاتور در تحلیل تکنیکال»، آموختید اندیکاتورها بهعنوان یک ابزار مفید به تحلیلگران این امکان را میدهند تا تحلیل درست و دقیقی از بازار داشته باشند و تصمیمات بهتری اتخاذ نمایند. در کنار اندیکاتورها، گروه دیگری از ابزارها به نام کندلاستیکها نیز وجود دارند که به مثابه اندیکاتورها برای رسیدن به سود در بورس، کمک قابل توجهی به ما خواهند کرد. اما منظور از کندل در بورس چیست؟
بهطور کلی معاملهگران بورسی از سه نمودار خطی، میلهای و کَندِل استیک (Candle Stack) برای نشان دادن وضعیت حرکتی چارت و انجام معاملاتشان استفاده میکنند.
مقاله آشنایی با نمودارهای قیمت در تحلیل تکنیکال را مطالعه نمایید.
در این بین، کَندِلها به جهت سهولت در استفاده و بهتر پوشش دادن نوسانات قیمت، برای توضیح روانشناسی بازار بسیار پرکاربردتر هستند. در واقع، کندلها مهمترین بخش تحلیل تکنیکال هستند که به شما نمودار قیمتی چارت را نمایش میدهند. البته مبحث کندلها بسیار پیچیده است و برای یادگیری آن باید وقت زیادی گذاشت. درست است که استفاده از مطالب کلی و کوتاه برای تسلط بر مبحث کندلها کافی نمیباشد، اما با کمی مطالعه میتوان دانش خود را نسبت به آنها افزایش داد. در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس چراغ به معرفی مفهوم کندل در بورس و بررسی انواع آن خواهیم پرداخت.
کندل در بورس چیست؟
کندل در بورس
کَندِل استیک (Candle Stack) در معنای لغوی یعنی شمعدان. به همین دلیل است که در بورس به کندل استیکها نمودار شمعی نیز گفته میشود. نخستین افرادی که از کندلها برای شناسایی قیمت بازار و شتاب قیمتی در بازارهای مالی استفاده میکردند، فروشندگان برنج ژاپنی بودند. کندلها نمودارهای قیمتی هستند که با کمک آنها میتوان قیمتهای بالا، پایین، باز شدن و بسته شدن اوراق بهادار در یک دورهی زمانی خاص را مشخص نمود. به بیان دیگر، زمانیکه تغییرات قیمت سهم دارای روند باشد، از کندل استیکها استفاده میشود. سرمایهگذاران با یادگیری روانشناسی کندل در بورس میتوانند ورود و خروج موفق یک معامله را تقریباً به درستی تشخیص دهند. هرچند که الگوهای کندل استیک، معمولا برای قیمتهای خروج از سهم عملکرد مناسبی ندارند. اما این الگوها برای تعیین قیمت مناسب جهت خرید سهام در نقاط حمایت و مقاومت مورد استفاده قرار میگیرند.
احساسات و هیجانات سرمایهگذاران در بازار توسط الگوهای کندل، خیلی خوب به تصویر کشیده میشود. به این ترتیب، تحلیلگران تحلیل تکنیکال به کمک ارزیابی و تحلیل این نمودارها میتوانند زمان خرید و فروش سهم را تشخیص دهند. با این تفاسیر میتوان گفت که کندل در بورس و سایر بازارهای مالی بهعنوان یک تکنیک بسیار مناسب، جهت ارزیابی داراییهایی همچون سهام، معاملات فارکس و معاملات آتی به شمار میآید.
آشنایی با اجزای نمودار کندل در بورس
اجزای نمودار کندل
همانطور که در شکل میبینید، یک نمودار کندل در بورس از چهار بخش تشکیل شده است:
- قیمت آغازین در بازهی معاملاتی (open)
- قیمت بسته شدن و پایانی در بازهی معاملاتی (close)
- بالاترین قیمت صورت گرفته در یک بازهی معاملاتی (سایه بالایی) (high)
- پایینترین قیمت صورت گرفته در یک بازهی معاملاتی (سایه پایینی) (low)
اما آنچه که برای بررسی کندل در بورس و تحلیل تکنیکال بسیار پراهمیت میباشد، توجه به بدنه، سایهی پایین و سایهی بالا میباشد. همانگونه که در تصویر میبینید، نمودار کندل از دو بخش بدنهی اصلی و سایه تشکیل شده است.
بدنه کندل
بدنه اصلی کندل نشاندهنده قیمت آغاز و پایان معامله است. رنگ بدنه نشاندهندهی قدرت خرید یا فروش بالا می باشد:
- چنانچه کندل دارای بدنهی تو خالی، سفید و یا سبز باشد به این معناست که قیمت پایانی بالاتر از قیمت آغازین است. بنابراین قدرت خریداران بیشتر خواهد بود.
- اگر کندل دارای بدنهی تو پر، مشکی و یا قرمز باشد به این معناست که قیمت پایانی کمتر و پایینتر از قیمت آغازین است. بنابراین قدرت فروشندگان بیشتر خواهد بود.
سایهها در کندل
همانطور که در شکل مشخص است، به دو خط بالایی و پایینی در نمودار کندل سایه یا فیتیله میگویند. سایههای بالا و پایین و همچنین کوتاهی و بلندی سایهها در کندل معنا و مفهوم خاصی دارد:
- بلند بودن سایهی پایینی در کندل، نشاندهندهی قدرت ابتدایی فروشندگان سهم است و در پایان قدرت خریداران سهم بیشتر میشود. بنابراین خریداران سهامهای عرضه شده را خریداری میکنند و قیمت را بالاتر خواهند برد.
- بلند بودن سایهی بالایی در کندل، نشاندهندهی قدرت ابتدایی خریداران سهم است و در پایان قدرت فروشندگان سهم بیشتر میشود. بنابراین فروشندگان با عرضهی سهام قیمت را پایین خواهند آورد.
آشنایی با انواع کندل در بورس
انواع کندل
به طور کلی انواع مختلفی از کندل در بورس وجود دارد. اما در این بخش راجع به کندل اینگالف توضیح خواهیم داد. در واقع، الگوهای اینگالف زمانی تشکیل میشوند که بدنهی قیمتی کندل، یک یا چند کندل ما قبل خود را شامل شده باشد. هر چقدر که کندل اینگالفی، کندلهای بیشتری را در برگیرد، قدرت بیشتری برای ادامهی روند وجود خواهد داشت. دو نوع الگوی اینگالفی وجود دارد که در ادامه با آنها آشنا خواهید شد:
الگوی اینگالف صعودی (Bullish)
الگوی اینگالف صعودی، سیگنال روند صعودی رو به جلو را اعلام میکند. این نوع کندل در بورس سبز رنگ است و نشاندهندهی افزایش قیمت در بازهی زمانی مشخص میباشد. به عبارت دیگر در آن قیمت پایانی بالاتر از قیمت آغازین است. این الگو پیشرو در حرکت بزرگ به سمت بالا است. زمانی که این شکل از کندل اینگالف را مشاهده کردید، باید منتظر کندل بعدی باشید و سپس پوزیشن خود را آغاز نمایید. حد ضرر یا (SL) خود را پایین کندل اینگالف قرار دهید.
الگوی اینگالف نزولی (Bearish)
الگوی اینگالف نزولی، سیگنال روند نزولی رو به پایین را اعلام میکند. این نوع کندل در بورس قرمز رنگ است و نشاندهندهی کاهش قیمت در در بازهی زمانی مشخص میباشد. به عبارت دیگر قیمت پایانی در آن پایینتر از قیمت آغازین است. به همان روش الگوی صعودی، است. فقط در این الگو به جهت عکس (نزولی) عمل میکنیم. الگوی اینگالف نزولی (bearish)، پیشرو در کاهش شدید قیمت است. زمانی که این شکل از کندل اینگالف را مشاهده کردید، باید منتظر کندل بعدی باشید و سپس پوزیشن خود را آغاز نمایید. حد ضرر یا (SL) خود را بالای کندل اینگالف قرار دهید.
سخن آخر
در این مقاله از سایت استخدام و آموزش چراغ راجع به مفهوم کندل در بورس و انواع آن صحبت کردیم. همانطور که میدانید دادههای موجود در بازار بورس، بسیار زیاد و مختلف هستند. به همین جهت، سرمایهگذاران از روشهای متنوعی برای تحلیل این دادهها و استخراج اطلاعات مفید استفاده مینمایند. گفتیم که کندل استیکها یکی از بهترین تکنیکهایی هستند که تریدرها از آنها برای تشخیص ورود و خروج سهم استفاده میکنند. استفاده از کندل استیکها قوانینی دارد که لازم است تحلیلگران به آنها دقت نمایند. برای آشنایی بیشتر با این مباحث بهتر است در ابتدا از آموزش آنلاین تحلیل تکنیکال مقدماتی استفاده نمایید. چراغ به عنوان نسل جدیدی از پلتفرمهای استخدام و آموزش میکوشد تا با بیان موارد و نکات آموزشی مهم در زمینهی بورس، یاریگر شما برای سرمایهگذاری صحیح و اصولی در این بازار باشد.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟
به طور معمول راههای متفاوتی به منظور سرمایهگذاری وجود دارد که در اصطلاح شامل بازارهای متفاوتی هستند که به آنها بازارهای سرمایهگذاری موازی نیز گفته میشود. در همین راستا بازار سرمایه به عنوان یکی از پرسودترین بازارهای سرمایهگذاری شناخته شده است و در دهههای اخیر افراد زیادی سرمایه خود را به منظور کسب سود در این بازار تزریق کردهاند. یکی از شروط مهم و پایهای در بازار بورس داشتن مهارت کافی و لازم در این حوزه است که افراد با کسب این مهارتها قادرند به بهترین شکل ممکن سرمایه خود را چند برابر کنند. البته در کنار مهارتهای موردنیاز آشنایی با بازار و اخبار مهم و در ارتباط بودن با اشخاص حرفهای و فعالین بازار نیز جزو ارکان این نوع از سرمایهگذاری نیز محسوب میشود. از قدیم از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال بهعنوان دو بازوی قدرتمند تحلیل سهام و بارز بورس یاد میشده که در زمان حال نیز همین تعریف صادق است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
همانطور که از اسم تکنیکال مشخص است، تحلیل تکنیکال با استفاده از دادههای نظیر نمودار، قیمت و حجم معاملات و ابزارهای مختلف به ارزیابی و تحلیل سهام و روند آن در روزهای آینده میپردازد. در اصل از تحلیل تکنیکال به عنوان یک نوع استراتژی معاملاتی به منظور ارزیابی سهم موردنظر و شناسایی فرصتهای خوب برای ورود و خروج به سهم یاد میشود. شما از تحلیل تکنیکال میتوانید بر روی تمام اوراق بهادری که دارای تاریخچه هستند و سوابق نوسانات و امور سرمایهگذاری آن قابلدسترس باشد استفاده نمایید. از تحلیل تکنیکال در اوراق سهم، بازار آتی و سایر اوراق استفاده میشود اما در نظر داشته باشید که عمده استفاده از این روش بیشتر در تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس کاربرد دارد.
میتوان حدس زد که از زمان گذشته فرآیند تحلیل تکنیکال دستخوش تغییرات فراوانی بوده و اظهار نظرات بسیاری در این تکنیک پیادهسازی شده و در نهایت قالب اصلی آن در اختیار عموم گذاشته شد. تحلیلگران معمولاً از الگوهای متفاوتی در این پروسه از تحلیل سهام استفاده میکنند و به نتیجه دلخواه خود دست مییابند. در ادامه قصد داریم شما را با این الگوهای مهم در تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تاریخچه تحلیل تکنیکال برمیگردد به شخصی به نام چارلز داو که او به عنوان متخصص امور مالی در گذشته از جایگاه بالایی بهرهمند بود و جالب این است که از او بهعنوان روزنامهنگار و کارآفرین یاد میشده. آقای داو بنیانگذار نشریه معروف والاستریت ژورنال نیز بوده و همچنین درگذر زمان شاخص صنعتی داو جونز نیز توسط وی تأسیس شد. چارلز داو به دنبال موفقیتهای پیدرپی در صنعت سرمایهگذاری، جزو اولین اشخاصی بود که قدم به عرصه تحلیل تکنیکال نهاد او با تشخیص و تعیین قیمت متوسط روزانه و هفتگی و ماهانه و نظم و ترتیب دادن به برخی الگوها به جریانات بازار پرداخت. بعدها با حضور اشخاص برجسته در بازار سرمایه و ارائه نظرات علمی و دقیق، تحلیل تکنیکال به عنوان پایه و اساس شناخت سهم و روند آن در آینده مشخص شد.
چگونه تحلیل تکنیکال کنیم
معمولاً در این حوزه تحلیلگر تکنیکال با تمام حواس و دانستههای خود در تلاش است که روند حرکت سهم در آینده و تغییرات قیمتی سهم را پیشبینی کند. در کنار دادههای مختلف به منظور تحلیل، تحلیلگر میتواند از دو عامل قیمت و حجم معاملات سهم موردنظر ارزیابی خود را پیش ببرد. معمولاً برای انجام فرآیند تحلیل تکنیکال میتوان از نظریهها و الگوهای بیشماری استفاده کرد تا به نتیجه دلخواه رسید اما هر تحلیلگری با توجه به پشتوانه علمی و تجربیات خود در حوزه بازار بورس از این علم مهم در ارزیابیهای خود استفاده میکند. جالب است بدانید که از بین تمامی ابزارهای موجود و معرفیشده در حوزه تحلیل تکنیکال، برخی از آنها بر روند کنونی و در حال حاضر سهم تمرکز دارند و برخی از آنها مختص پیشبینی روند آینده سهم هستند.
بررسی فرضیات مهم در تحلیل تکنیکال
در قسمتهای قبلی مقاله با چارلز داو آشنا شدید در این قسمت یک نقل قولی از داو وجود دارد که بیان داشت، مهمترین فرض در تحلیل تکنیکال این است که قیمت، همه اطلاعات را مشخص میکند. در صورت آشنایی با بازار بورس و شناخت فنهای تحلیل تکنیکال متوجه خواهید شد که این نوع از تحلیل بیشتر بر تحلیل آماری نوسانات قیمت سهم تکیه دارد و در تلاش است که با بررسی الگوهای گذشته و روندهایی که طی کرده و وضعیت کنونی سهم، به پیشبینی قیمتی سهم بپردازد. شما به عنوان یک معاملهگر باید این نکته را همیشه در نظر داشته باشید که امکان دارد معادلات در نظر گرفته شده شما با انتشار یک خبر یا تزریق هیجانات در بازار جور درنیاید و روند سهم برخلاف پیشبینی شما حرکت کند.
نظریه بعدی در مورد تحلیل تکنیکال که توسط داو مطرح شد به این شکل است که نوسانات قیمتی بازار به صورت تصادفی نبوده و الگوها و روند آن در طی زمان تکرار خواهد شد. بر اساس این نظریه متوجه میشوید که این روندها ممکن است در بازه زمانی کوتاهمدت و یا بلندمدت خود را نشان دهند و در همین راستا شما با مجهز بودن به دانش تحلیل تکنیکال قادر هستید که در این بازههای زمانی از سرمایه خود در بازار بورس سود کسب کنید. در حال حاضر تحلیل تکنیکال مهم شناخته میشود که در ادامه به تشریح آنها میپردازیم.
- قیمت همهچیز را مشخص میکند: در دنیای تحلیل تکنیکال طبیعتاً عدهای هم منتقد وجود خواهند داشت که بر اساس اظهارنظر آنها این موضوع که تنها در نظر گرفتن نوسانات قیمتی یک سهم برای پیشبینی روند آن سهم کافی است را قبول ندارند. اصل تحلیل تکنیکال بر این معتقد است که همه موارد از جمله فرآیند اصول بنیادی نیز در قیمت یک سهم مشخص بوده، در ادامه تنها چیزی که بسیار مهم واقع میشود تحرکات قیمتی سهم است که با استفاده از آن میتوان میزان عرضه و تقاضای بازار را سنجید.
- قیمت در روند نمودار حرکت میکند: تحلیلگران تکنیکالی بر این اصل معتقد هستند که قیمتها در روندهای زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در حال حرکتاند و روال گذشته را تکرار میکنند.
- گذشته تمایل به تکرار دارد: معمولاً با فعالیت در بازار بورس و بررسی اجمالی نمودارهای سهمهای متفاوت متوجه خواهید شد که روند قیمت از گذشته تاکنون تکرار میشود. در اصل مواردی نظیر برخورد احساسی و تزریق هیجانات منفی و مثبت در بازار بورس منجر به ایجاد این تکرار میشوند.
معرفی سطوح مختلف تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال سطوح مختلفی دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
سطح اول: بررسی انواع نمودارها
نمودار یک جدول است که بر روی آن خطوط گرافیکیای درج میشوند تا بتوان تاریخچهی قیمتها را مشاهده کرد، نمودارها پایه و اساس تحلیل را شکل میدهند که قبل از هرچیزی لازم است ابتدا به آنها توجه شود.
در تحلیل تکنیکال 3 نوع نمودار معروف وجود دارند که در ادامه برای هرکدام مثالهایی خواهیم آورد:
1. خطی
نمودار خطی، یک خط زیگزاگی است که نقاط بسته شدن معاملات سهام شرکت را در بازهی زمانی نشان میدهد.
وقتی این نقاط به هم متصل شوند، چنین تصویری ایجاد میشود که وضعیت کلی را به ما نشان میدهد.
2. میلهای
هر میله در این نمودار به معنای یک بازهی زمانی است، مثلا نیم ساعت، یک ساعت یا یک روز، میلهها قیمت معاملات در آن بازهی زمانی را نشان میدهند که تا سقف و کف آن چه بوده.
3. شمعی
نمودار شمعی تقریباً مانند میلهای است اما زیباتر بوده و اطلاعات بیشتری برای درک قیمت به ما میدهد.
هر شمع به معنای یک بازهی زمانی است و رنگ هر شمع که معمولاً در دو نوع قرمز و سبز رسم میشوند، بیانگر صعود یا نزول قیمتها است. اندازهی شمع نیز تعداد معاملات در آن زمان را نشان میدهد که هر شکلی یک معنی بهخصوص دارد.
جالب است بدانید پر استفادهترین نوع نمودار شمعی است که میان معاملهگران و تحلیلگران بورس، از جایگاه ویژهای برخوردار است، چون؛ در یک نگاه، تقریباً تمام اطلاعات به چشم آمده و درک وضعیت را آسان میکند.
سطح دوم: حمایت و مقاومت
این سطح یکی از با ارزشترین سطوحی است که بعد از شناخت نمودارها، لازم است آن را فرا بگیرید، حمایت به معنای نزول قیمت بوده و مقاومت به معنای صعود قیمت است که حال جمع بندیشان نیز یک روند حمایتی یا مقاومتی را بیان میکند.
در تصویر فوق، کلیت نمودار مقاومتی است اما سطوح حمایتی نیز در آن دیده میشوند که پیشبینی این سطوح اجمالاً به همین درس مربوط است و اساس کلی آن در این سطح بررسی میشوند تا شخص بتواند اصول اولیه پیشبینی را بیاموزد.
سطح سوم: خطوط روند و رسم کانال
رسم خطوط روند باعث ایجاد کانالهایی میشوند که میتوان با استفاده از آنها بازار را بهتر روانشناسی کرد.
هر نمودار میتواند در برگیرندهی سه نوع کانال باشد:
یک نوع؛ صعودیِ آبی «رو به بالا» است.
نوع دیگر؛ نزولیِ قرمز «رو به پایین» است.
و نوع آخر: مستطیل مشکیِ ثابت است.
این کانالها با توجه به سطوح مقاومتی و حمایتی روند رسم میشوند و تا زمانی که روند تغییر جهت نداده ادامه داده میشوند.
به طور کلی کف کانال به معنای محدوده خرید بوده و سقف کانال محدوده فروش.
در حقیقت چیزی که این کانالها به معاملهگران میگویند: بیان الگوهای تکرار شونده مثل «امواج الیوت» هستند که درکشان را تسهیل بخشیده و پیشبینی روند یک نمودار را ساده میکنند.
سطح چهارم: علوم فیبوناچی
بحثی که برای استفادهی حرفهای از دانستههای مربوط به نمودارها لازم است، آموزش نمودارها در بورس اندیکاتور فیبوناچی میباشد.
شما بعد از شناخت کلی نمودارها، سطوح نموداری و کانالها، لازم است اصول و نسبتهایی که برای تحلیل لازم هستند را بیاموزید که متعارفاً سرفصلهای آن به فیبوناچی باز میگردد.
فیبوناچی، سطوحی هستند که برای شناخت فرصتهای ورود و خروج از سهام را نشان میدهند که به نسبتهای ریاضی مربوط میشود.
سطح پنجم: خواندن شاخصها
«شاخص» در حقیقت به معنای رقمی است که در یک بازهی زمانی به عنوان سود یا ضرر میانگین چند مشترک تعیین میشود. این مساله در بورس نیز همین معنی را میدهد.
بهطور کلی در بازار بورس ایران تعدادی زیادی شاخص اصلی و فرعی مختلف داریم که هر کدام طبق دستهبندی خود وضعیت مجموعهای از شرکتها را نشان میدهند. این سطح به بررسی این شاخصها و شناختشان میپردازد.
سطح ششم: مرور تخصصی یا استفاده پیشرفته
همانطور که میدانید، هر علمی یا دانشی در سطوح مقدماتی، متوسطه و پیشرفته تدریس میشود و یادگیری هر علم به همین شکل صورت میپذیرد. یعنی؛ نکات پیشرفته را لازم است بعد از طی کرن سطوح نامبرده انجام داد، اما چرا؟
اگر به کارکرد یادگیری انسان نگاهی بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که مغز، ابتدا موارد ساده را از میان اطلاعات بررسی کرده، ذخیره میکند و سپس به سراغ موارد پیشرفته میرود. اگر در سطوح آموزشیِ تحلیلِ تکنیکال، در هر سطح به موضوعات پیشرفته یا پیچیده نیز پرداخته شود، مغز در یادگیری آن اطلاعات و طبقهبندی آنها دچار اشکال شده و همان موضوعات پایه را نیز فراموش میکند.
به همین سبب سطوح پیشرفته اغلب برای انتهای هر آموزش استفاده میشوند تا شخص بتواند ساختار یافتهتر آن علم را آموخته و استفاده موثرتری از آن داشته باشد.
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در چیست؟
همانطور که در قسمتهای ابتدایی به این اصل اشاره کردیم، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال از بهترین و پرکاربردترین روشهای معاملاتی در بازار بورس هستند. از هر کدام از این روشها به منظور تحلیل، بررسی دادهها، ارزیابی موقعیت فعلی و پیشبینی قیمتی آینده سهم استفاده میشود که همانند عرصههای مختلف در حوزه مالی و سرمایهگذاری دارای حامیان و منتقدان خاص خود است.
در تحلیل بنیادی به طور معمول به ارزش ذاتی سهم پرداخته شده و مورد ارزیابی قرار میگیرد. این ارزیابی از دادههای اقتصادی، صنایع و شرایط مالی شرکتها و … استفاده میکند تا به تحلیل بنیادی سهم بپردازد. تحلیل تکنیکال از این جهت با تحلیل بنیادی متفاوت است که عامل قیمت و حجم سهم موردنظر، بهعنوان تنها ورودیهای ارزیابی یا تحلیل به شمار میآیند. در تحلیل تکنیکال به ارزش ذاتی سهم پرداخته نمیشود اما در عوض از نمودار سهام استفاده میشود که با تعیین الگوهای آن، رفتار سهم را در آینده نمایش داده شود.
سخن آخر
با توجه به مطالب ارائه شده در مقاله تحلیل تکنیکال چیست؟ متوجه شدیم که تحلیل تکنیکال به تنهایی پتانسیل بسیار بالایی برای ارزیابی بازار و روند قیمتی سهم داشته و میتوان با تکیه بر آن تصمیمگیریهای معقولتری بهمنظور سرمایهگذاری در این بازار اتخاذ کرد. یکی از مزیتهای تحلیل تکنیکال وجود الگوها و ابزارهای متنوع در آن است که هر فردی با تکیه بر دانش و تخصص خود در آن حوزه یا الگوی به خصوص قادر به انجام ارزیابی یا تحلیل سهمها خواهد بود. پیشنهاد میکنیم به منظور شروع سرمایهگذاری موفق در بازار بورس و کسب سود عالی از فنهای تحلیل تکنیکال بهرهمند شوید.
بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با بهترین روش سرمایهگذاری
برای ورود به بازار سرمایه باید با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شد و کارآمدترین آنها را استفاده کرد. به این منظور ابتدا باید انواع روش تحلیل تکنیکال را شناخت و سپس در میان آنها به دنبال بهترین روش تحلیل تکنیکال گشت. به همین منظور امروز در این مقاله قصد داریم با هم نگاهی بر روشهای تحلیل تکنیکال بیندازیم. پس از آشنایی با این روشها باید به یک سوال نهایی پاسخ داد: بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟
رسیدن به بهترین پاسخ برای این پرسش هدف اصلی کلینیک سرمایه در این مقاله است، چرا که بسیاری از تازه واردان در دنیای سرمایهگذاری همواره به دنبال بهترین روش میگردند.
فهرست عناوین مقاله
آشنایی با روشهای تحلیل تکنیکال برای یافتن بهترین روش تحلیل تکنیکال
همانطور که گفتیم برای یافتن بهترین روش ابتدا باید با انواع روشها آشنا شد. روشهای تحلیل تکنیکال به طور کلی به هشت دسته تقسیم میشوند که در ادامه به بررسی هر یک به صورت جداگانه میپردازیم.
پیش از آن به یاد داشته باشید که به طور کلی روش تحلیل تکنیکال برای پیشبینی حرکات آینده سهام بورس یا ارز دیجیتال به کار میروند و هرگز به صورت 100 صحیح نیستند. این روشها همگی با کمک سوابق پیشین سهام به کار گرفته میشوند.
نمودارهای سهام
یکی از روشهای تحلیل تکنیکال استفاده از نمودارها است. نمودارها تمامی سوابق قیمتی یک سهام را در خود جای میدهند. این نمودارها به سه شکل شمعی، میلهای و خطی ایجاد میشوند و هر یک در بازههای زمانی متفاوت به ترتیب زمانی شکل میگیرند. تحلیلگر میتواند هر نمودار را مطابق میل خود طی بازههای زمانی ساعتی، روزانه، ماهیانه، فصلی، سالیانه و حتی دههای یا سدهای بررسی کند.
معاملهگر با توجه به اهداف خود زمان مورد نظر را بررسی میکند. برای تریدینگ در بازههای زمانی کوتاه مدت باید بازههای کوتاه یک سهام همچون روزانه یا ماهیانه را بررسی کرد. اما اگر قصد سرمایهگذاری بلند مدت دارید، بررسی نمودارهای بازههای زمانی بزرگتر کمک بیشتری به شما خواهد کرد.
در نمودارها شما چهار فاکتور اصلی قیمت یعنی قیمت شروع، پایان، سقف و کف را مشاهده میکنید. این فاکتورها با توجه به بازه زمانی شما نشان داده میشوند.
برای مثال اگر به بررسی روند یک سهام طی یک ماه گذشته بپردازید، این چهار فاکتور مطابق هر یک روز شکل میگیرند. به این ترتیب اگر نموداری شمعی را انتخاب کنید، شما 30 شمع با 30 قیمت آغازی و پایانی متفاوت یا گاهی یکسان خواهید داشت، که هر شمع یک کف قیمت و یک سقف قیمت مختص به خود را دارد.
در نهایت شما قادر به مشاهده آخرین تغییرات و همچنین حجم معاملات در نمودارها نیز هستید. حجم تغییرات به شما نشان میدهد چه میزان سهام طی هر بازه خریداری یا فروخته شدهاند؛ و آخرین تغییرات نمایانگر کوچکترین تغییرات در قیمت سهام است.
به این ترتیب شاید استفاده از نمودارها بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
میانگین متحرک
یکی از قدیمیترین، شناختهشدهترین و پرکاربردترین روشها و شاخصها در تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک است. میانگین متحرک خطی است که برای از بین بردن نوکهای تیز در نمودار استفاده میشود. این شاخص همانطور که از نامش پیداست میانگین قیمت را نشان میدهد. به علاوه از آنجاییکه برای از بین بردن نوکهای تیز مکرر در نمودار است، در نتیجه خود به صورت انحنا شکل میگیرد.
میانگین متحرک صرفاً از قیمتهای پیشین بازار استفاده میکند و تحلیلگر با توجه به میانگین قیمت هر سهام، برای خرید یا فروش آن تصمیمگیری میکند. این شاخص برای تشخیص نمودارها در بورس جهت روند بسیار کاربرد دارد و با استفاده از آن جهت قیمت نزولی، صعودی یا خنثی به راحتی نمایان میشود.
برای به دست آوردن میانگین متحرک ابتدا باید میانگین 4 قیمت هر بخش را به دست آورد. برای مثال اگر میانگین یک ماه را میخواهیم به دست آوریم، ابتدا میانگین قیمت آغازین، قیمت پایانی و قیمتهای سقف و کف را برای هر روز به صورت جداگانه به دست میآوریم.
پس از آن میانگینهای به دست آورده را با هم جمع میکنیم و بر تعداد آنها تقسیم میکنیم.
این میانگین به تحلیلگر کمک میکند دادههای قیمتی بازههای زمانی گذشته را راحتتر درک کند و زمان کمتری را برای تجزیه و تحلیل اعداد بسیار صرف کند.
شاخصهای تکنیکال
شاخصهای تکنیکال با گستردگی بالا قابلیت استفاده به عنوان بهترین روش تحلیل تکنیکال را دارند. این شاخصها از بررسی فاکتورهایی همچون قیمت و حجم معاملات انجام شده در گذشته شکل میگیرند. شاخصها با استفاده از فرمولها و محاسبات ریاضی به بررسی، تجزیه و تحلیل دادهها میپردازند. همچنین این شاخصها به صورت سیگنالهایی روی نمودارها قرار میگیرند.
با استفاده از فرمولهای ریاضی متفاوت تحلیلگر روند آینده سهام و جهت حرکت روند را تا حدودی پیشبینی میکند. به این صورت زمان ورود و خروج مناسب هر سهام را مییابند.
این شاخصها خود به دو دسته بزرگ دیگر تحت عنوانهای شاخصهای مومنتوم و شاخصهای قیمت تقسیم میشوند.
شاخصهای مومنتوم
شاخصهای مومنتوم قدرت یا ضعف قیمت را نشان میدهند. این شاخصها به تحلیلگر کمک میکنند که وضعیت اشباع خرید یا اشباع فروش را پیدا کنند و در زمان درست برای خرید یا فروش سهام خود تصمیم بگیرند. به بیانی دیگر مومنتوم میزان صعود یا ریزش هر سهام را نشان میدهد. برخی از شاخصهای مومنتوم عبارتند از شاخص کانال کالا (CCI)، شاخص قدرت نسبی (RSI) شاخص میانگین حرکت جهتدار ( اندیکاتور MACD ).
شاخص کانال کالا تفاوت بین قیمت حاضر سهام و میانگین قیمت پیشین آن را نمایان میسازد. زمانیکه عدد این شاخص بالاتر از صفر باشد به معنای این است که قیمت سهام از میانگین آن در گذشته بیشتر است. زمانی که قیمت سهام از میانگین آن کمتر باشد، CCI عددی کمتر صفر را نشان میدهد.
شاخص قدرت نسبی سیگنالهایی از قیمتهای خرسی (نزولی) و گاوی (صعودی) ارائه میدهد. این شاخص اغلب در زیر نمودار قرار میگیرد. زمانی که RSI بالاتر از 70% باشد، به معنای اشباع خرید و زمانی که پایینتر از 30% باشد، به معنای اشباع فروش سهام است.
شاخص میانگین حرکت جهتدار ارتباط بین دو میانگین متحرک را نشان میدهد. تحلیلگر با استفاده از این شاخص متوجه میشود چه زمانی باید از خرید یا فروش یک سهام دست بکشد. همچنین سرعت این خطوط بیانگر اشباع خرید و فروش است. علاوه بر آن قدرت یا ضعف روندهای صعودی و نزولی را میتوان به سادگی با MACD به دست آورد.
این شاخصها بیشتر در زمان صعود قیمت کاربرد دارند، چرا که به طور کلی روند صعودی دوام بیشتری نسبت به روند نزولی دارد.
شاخصهای قیمت
شاخصهای قیمت همانطور که از نامشان پیداست بر پایه قیمت هستند. شاخصهایی همچون میانگین متحرک (MA) و باندهای بولینگر از دسته شاخصهای قیمت به شمار میروند. میانگین متحرک به طور مداوم از قیمتهای هر روز بازار به دست میآید، سپس میانگینهای هر روز با دیگر روزها میانگینی دیگر برای بازه رمانی بزرگتر تشکیل میدهند.
باند بولینگر از ترکیب میانگین متحرک و دو خط منحنی دیگر تشکیل میشود. با این شاخص تحلیلگر قیمت میانی، تغییر مسیرها در سقف و تغییر مسیرها در کف را مشاهده میکند. به این ترتیب بهترین زمان ورود و خروج به بازار را میتوان دریافت. شاخصهای قیمت به نوعی یکی از پرکاربردترین و بهترین روش تحلیل تکنیکال به شمار میروند.
حمایت و مقاومت
تحلیلگر با استفاده از نمودارها نقاطی را تحت عنوان نقاط حمایت و مقاومت شناسایی میکند. این نقاط اغلب به دنبال عدم تعادل بین عرضه و تقاضا ایجاد میشوند. این نقاط با کمک خط روند و میانگین متحرک به دست میآیند. حمایت زمانی رخ میدهد که سهامهای بسیاری از یک عرضه خریداری میشوند و آن عرضه با کمبود سهام مواجه میشود.
مقاومت برعکس حمایت است. در این حالت عرضه بیش از تقاضا است و در نتیجه سهام قادر به ادامه روند صعودی نخواهد بود. به این ترتیب مقاومت اتفاق میافتد و از ریزش سهام جلوگیری میشود.
در هر یک از نقاط حمایت و مقاومت احتمال معکوس شدن بازار وجود دارد. به این ترتیب تریدر با یافتن این نقاط میتواند سرمایهگذاری موفقتری را داشته باشد.
حجم سهام
یکی دیگر از روشهای تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار حجم سهام است. این نمودار تمامی سهامهای خریداری شده و فروخته شده طی یک روز یا یک بازه زمانی مشخص را نشان میدهد. هر یک از خطها نشان دهنده یک ترید هستند و برای به دست آوردن حجم تریدینگ به کار میروند.
این نمودار اغلب در زیر صفحه قیمتها نمایش داده میشود. تاثیر حجم سهام بر نقاط شکست قیمت نمایان میشود. در صورتیکه خرید بسیار بالاتر از فروش باشد، شاهد بریک اوت (breakout) خواهیم بود، این اتفاق منجر به افزایش ناگهانی قیمتها میشود. در صورتیکه فروش بیشتر باشد بریک داون (breakdown) اتفاق میافتد، که این اتفاق باعث کاهش ناگهانی قیمت خواهد شد.
با این وجود، نمودار حجم سهام هم میتواند بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
روندها
روند خطی است که جهت حرکت بازار را نشان میدهد. این روند میتواند به یکی از حالتهای صعودی، نزولی یا خنثی باشد. روند صعودی به معنای افزایش خریداران با افزایش سهام است و بالعکس.
روند را به صورت خطی بر نمودار نشان میدهیم. این خط با اتصال نقاط کف و سقف قیمت به دست میآید. با کمک خط روند تحلیلگر نقاط حمایت و مقاومت، نقاط شکست یا چرخش بازار و جهت قیمت بازار را پیدا میکند. علاوه بر این با استفاده از میانگین متحرک نیز میتوان روند بازار را مشخص کرد. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم مقاله خط روند را مطالعه کنید.
کدام روش تحلیل تکنیکال بهتر است؟
حال که با هشت روش تحلیل تکنیکال آشنا شدید، میدانید که هر کدام از این روشها به نوعی میتواند جایگاه بهترین روش تحلیل تکنیکال را از آن خود کنند.
هر کدام از این روشها مزیتها و کاربردهای خود را دارند و بهترین روش میتواند کاملاً فردی باشد. بدین معنا که بهترین شیوه با توجه به خصوصیات فردی و کاربردهای مورد نیاز هر شخص میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
در نتیجه بهترین روش به یکی از این روشها منتهی نمیشود. با این حال شاید بتوان گفت بهترین روش ترکیبی از چند روش است. به این صورت فرد با ادغام روشها و بررسی سرمایهگذاری از چندین جهت میتواند با ریسک کمتر و پیشبینی دقیقتر تریدینگ کند.
کلام آخر
امروز با هم برای یافتن بهترین راه تحلیل تکنیکال تلاش کردیم. در این راه با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شدیم و شاخصها و معیارهای متعددی را با توجه به کاربردهای آنها شناختیم.
برخی از روشها همچون حمایت و مقاومت با کمک دیگر روشها همچون نمودارها و قیمتها به دست میآیند و برخی دیگر پایه و اساس نمایان شدن دیگر روشها هستند مانند نمودارها.
انواع روشهای تحلیل تکنیکال در بورس
در دنیای امروز راههای موفقیت زیادی وجود دارد که یکی از این راهها قدم گذاشتن در بازار بورس است. برای سرمایهگذاری در بازار بورس و این که بتوانید در این راه موفق شوید، راه و روشهای زیادی وجود دارد که یکی از تاثیرگذارترین این راهها تحلیل تکنیکال است. اگر فردی سرمایهگذار و فعال در این بازار هستید، بارها نام تحلیل تکنیکال را شنیدهاید. همانطور که گفته شد برای موفقیت در این راه باید با انواع روشهای تحلیل تکنیکال در بورس آشنا شوید.
اگر فردی نوپا هستید، قبل از هرچیزی باید بدانید که اصلا تحلیل تکنیکال به چه معناست. تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که نمودارها در بورس با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و همچنین تکنیکها و ابزارهای مختلف به ارزیابی وضعیت کلی و سهام مختلف میپردازد. این تحلیل یکی از روشهای شناخت و تشخیص سهم خوب بازده در بازار بورس میباشد. انواع تحلیل تکنیکال در بورس باعث میشود که به سود عالی و بینظیری دست پیدا کنید. البته باید در این راه سنجیده عمل کنید و صبر و شکیبایی داشته باشید.
انواع روشهای تحلیل تکنیکال در بورس:
انواع تحلیل تکنیکال زیادی در این بازار وجود دارد ولی باید آنقدر محتاطانه عمل کنید که به جای سود دچار زیان نشوید. به همین دلیل قبل از اینها باید در رابطه با این روشها و اینکه چه تاثیری در سرمایه شما میگذارد، تحقیقات و مطالعات لازم را انجام دهید. انواع تحلیل تکنیکال به صورت زیر است.
روش فیبوناچی:
این روش توسط یک ریاضیدان معروف ابداع شد که در ایتالیا و در قرن سیزدهم زندگی میکرد. این روش در تحلیل تکنیکال بازار بورس به این معنا است که روند حرکت یک سهم در بورس در بین دو سطح حمایتی و مقاومتی قرار گرفته است و این سطح بر پایه ریشه طلایی شکل خواهد گرفت که بر اساس آن میشود قیمت سهم در آینده را تعیین کرد.
روش نمودار شمعی یا کندل استیک:
یکی از مهمترین روش های انواع تحلیل تکنیکال، نمودار شمعی است که جلوهای از پیشبینی روند صعودی یا نزولی یک سهم را نشان میدهد. نمودار شمعی و یا کندل استیک، در چهار قسمت قیمت آغازین، قیمت پایانی، بالاترین قیمت در بازه زمانی و پایینترین قیمت در بازه زمانی است. نمودار شمعی در انواع تحلیل تکنیکال به این شکل است که به صورت شمع توخالی است که سایه کوتاه دارد و این به معنای قیمت پایانی سهم بالاتر از قیمت آغازین است. و زمانی که این نمودار دارای شمع توپر است، به این معنا است که قیمت پایانی سهم کمتر از قیمت آغازین است.
روش امواج الیوت:
این روش در تحلیل تکنیکال یک روش کاربردی است که فردی به نام رالف نلسون برای اولینبار آن را ابداع نمود. این روش به معنای یک چرخهی دایرهوار است که از حرکات تکراری ساخته شده است. امواج الیوت در انواع تحلیل تکنیکال یعنی هرجایی که جنب و جوش در یک سهم بیشتر باشد، قیمت آن سهم نیز بر مبنای قوانین خاصی به وجود میآید. از مهمترین امواجی که در این روش حائز اهمیت است، الگوی پنج موج است که شامل سه موج موافق و دو موج مخالف برای روند است.
انواع موج الیوت در انواع تحلیل تکنیکال، در دو قسمت تشکیل شده است که شامل موجهای جنبشی و موجهای اصلاحی است. توضیح هر یک از موجها به شرح زیر میباشد:
- موج جنبشی: در این روش موجها در مسیر یکسان با روند قیمت سهم حرکت میکنند و پنج تایی میباشند.
- موج اصلاحی: در این روش موجها خلاف روند قیمتی سهم حرکت میکنند که به آن موج اصلاحی در تحلیل تکنیکال میگویند. این موج در سه قسمت تقسیم شده است که اعم از دو عدد موج موافق با روند و یک عدد موج مخالف با روند است.
روش ابر ایچیموکو:
این یکی از مهمترین روش در تحلیل تکنیکال است که بسیار معروف و کاربردی است. این اندیکاتور یکی از پر کاربردترین روشها در تحلیل بازار بورس اوراق بهادر است. در واقع به جرئت میتوان گفت که این روش از تکاملیافتهترین روشها در انواع تحلیل تکنیکال میباشد که در نمودار به نمایش گذاشته میشود.
روش سطوح حمایت و مقاومت در انواع سبک های تحلیل تکنیکال:
پایه روش تحلیل تکنیکال، سطوح حمایت و مقاومت است که زمان خرید و فروش سهم نمودارها در بورس را برای معاملهگران پیشبینی میکند که تعریف هر یک به صورت زیر است:
- سطح حمایت: این سطح با اتصال نقاط حداقلی یا مینیمم قیمت سهم به وجود میآید. این سطح به این صورت است که نزدیک شدن قیمت سهم به آن، معاملهگران اقدام به خرید سهام میکنند و فشار تقاضا بر عرضه غلبه خواهد کرد. که این غلبه باعث بالا رفتن قیمت سهم و صعودی شدن روند قیمت میشود. در نتیجه سطح حمایت در انواع تحلیل تکنیکال، برای خریداران به منظور در نظر گرفتن زمان خرید سهم بسیار اهمیت دارد.
- سطح مقاومت: این سطح با اتصال نقاط حداکثری یا ماکزیمم قیمت سهم ایجاد میشود. قیمت سهم با نزدیک شدن به آن باعث میشود تا معاملهگران به فروش سهام اقدام کنند و فشار عرضه بر تقاضا غلبه خواهد کرد و به این ترتیب این غلبه باعث میشود تا قیمت سهم پایین بیاید و حالت نزولی پیدا کند.
روش چنگال اندروز:
از مهمترین استراتژیها روش چنگال اندروز است که توسط یک دکتر به نام آلن اندروز ابداع شد. در این روش خطوط روندی که از نقاط بیشتری عبور میکنند، کاربردیتر است.
روش بازه زمانی:
از مبانی اصلی و مهم در انواع تحلیل تکنیکال بازه زمانی است. با بررسی بازه زمانی متفاوت به عنوان یک روش مهم میتوان دید بهتری به روند سهم در بازار داشت. در بازه زمانی هفتگی، یک شمع بیانگر یک هفته و در بازه زمانی ماهانه، هر شمع بیانگر یک ماه میباشد. نکته قابل توجه در این روش این است که سعی کنید بازه زمانی یک دقیقه یا پنج دقیقه را برای رسیدن به سود بیشتر و در زمان کمتر انتخاب نکنید زیرا نتایج مطلوبی برای شما نخواهد داشت.
پترنهای هارمونیک:
پترنهای هارمونیک در واقع به معنای الگوهای تکرارشونده است که بر مبنای نظریه فیبوناچی و صاحب نظریه طلایی به وجود آمده است. این روش در انواع تحلیل تکنیکال، با مرور زمان و بررسی روندهای قیمت معاملات توسط اشخاص تشکیل میشود که بر مبنای قوانین ثابت شدهای برای معاملات بازارهای مالی است.
روش نمودارهای نقطه و شکل:
این روش از پرکاربردترین انواع تحلیل تکنیکال است که از مهمترین مزیتهای این تحلیل تکنیکال این است که سیگنالهای خرید و فروش را به تنهایی انتشار میدهد. همچنین در این روش برای تعیین روند قیمت دیگر به اندیکاتورها نیازی ندارد. تحلیل تکنیکال نقطه و شکل، به عرضه و تقاضا تمرکز میکند و بر پایه زمان مناسب خرید و فروش سهم در هنگام عرضه و تقاضا است. به وسیله این روش عالی در انواع روشهای تحلیل تکنیکال در بورس، میتوان به راحتی عرضه و تقاضا را پیشبینی کرد.
روش واگرایی:
از این روش برای تعیین قیمت یک سهم و نقاط مهم ورود و خروج مناسب در مسیر روند استفاده میشود. همچنین از مهمترین مزیتهای روش واگرایی، شناسایی روندهای ضعیف و بی اعتبار است که میل به بازگشت دارند. البته لازم است بدانید که روش واگرایی هم میتواند نشاندهنده ضعف معامله باشد و هم میتواند نشان از ادامه روند کنونی باشد. برای شناسایی واگرایی و انواع آن باید از اندیکاتورهای مختلف CCI، RSI، MACD وغیره بهره برد.
در نهایت با انواع روشهای تحلیل تکنیکال در بورس آشنا شدهاید. ولی باید بدانید نمودارها در بورس که این روشها تمامی ندارد و روشهای گفته شده تنها از مهمترین انواع سبک های تحلیل تکنیکالی است که در بازار بورس بسیار زیاد به کار برده میشود. با استفاده از آنها، میتوان در بازار بورس خرید و فروش سهام بسیار عالی و موفقیتآمیزی داشت و بهتر از سایرین در این مسیر قدم برداشت. افرادی که به دنبال حرکت مداوم و دائم در این بازار میباشند، باید بدانند که یادگیری این مسائل بسیار حائز اهمیت است و باید انواع سبک های تحلیل تکنیکال را مورد بررسی قرار دهند.
در این تحلیل، روشهای متعددی روانه بازار شده است که همه آنها هم برای شما سودآور و هم زیانآور است و این به نحوه عملکرد شما و استفاده و درکی که از این روشها به دست میآورید بستگی دارد. بهتر است بدانید که تمام انواع روشهای تحلیل تکنیکال نام برده شده، توسط خبرهترین افراد با تجربه طراحی شده است و این روشها بسیار مطلوب و ثابت شده است. به این ترتیب باید سعی کنید که به درستی آنها را یاد بگیرید و به درستی از آنها استفاده نمائید تا دچار مشکل نشوید.
برای رسیدن به باورهای درست و صحیح، در رابطه با این روشها، باید سعی کنید تا باورهای درستی نسبت به آن داشته باشید تا شما را به سمت موفقیت سوق دهد. از همه مهمتر، در این راه باید سعی کنید تا درک صحیحی از رفتارهای بازار داشته باشید و روشهای مهم در این تحلیل تکنیکال را به درستی بیاموزید. باید بدانید که فرا گرفتن این روشها کار چند روز و چند ساعت نیست و باید برای رسیدن به یک هدف برتر مدت زمان طولانی را تلاش و کوشش کنید و با پوست و گوشت خود این روشها را بشناسید و در آن قدم بردارید.
تفاوت نمودار لگاریتمی و نمودار حسابی چیست و چه کاربردی دارند؟
نمودارهای تحلیل تکنیکال دارای دو محور می باشند: محورافقی برای نمایش زمان و محورعمودی برای نمایش قیمت است. تفسیر و تحلیل نمودار سهام بسته به نوع مقیاس قیمت مورد استفاده در هنگام مشاهده نمودار، می تواند در بین معامله گران مختلف متفاوت باشد، محورعمودی که نشان دهنده تغییرات قیمت سهام است، دارای دو مقیاس قیمت می باشد که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد این مقیاس ها عبارتند از:
۱- نمودار حسابی: به عنوان ساده ترین نمودار از انواع نمودار تحلیل تکنیکال می توان نمودار خطی را نام برد. با توجه به اینکه در زمان های مختلف، قیمت مشخص است، با وصل کردن قیمت های مختلف به یکدیگر، این نمودار حاصل می شود. این نمودار به صورت پیش فرض بر اساس قیمت بسته یا همان قیمت آخرین معامله به دست می آید، نمودار خطی نشان دهنده قیمت در محور عمودی با استفاده از فاصله مساوی بین قیمت های تعیین شده است. نمودارهای خطی مقادیر مطلق را نشان می دهند و تغییرات قیمت آن بصورت عددی محاسبه می شود.
برای افزایش اطلاعات و آگاهی خود در زمینه بورس می توانید در کلاس بورس شرکت کنید و یا با خرید پکیج بورس به راحتی تنها در مدت زمان بسیار کمی علم بورسی خود را افزایش بدهید.
۲- نمودار لگاریتمی : نمودار لگاریتمی که به آن log نیز گفته می شود، فاصله قیمت را در محور عمودی یا y وابسته به درصد تغییرات قیمت است. به چارتی که تغییرات قیمت در آن به صورت درصدی در نظر گرفته شود ، چارت لگاریتمی می گوییم. همیشه توصیه می شود برای انواع تحلیل ها از چارت لگاریتمی استفاده کنید. در تحلیل تکنیکال کمتر به این موضوع پرداخته می شود و در دروسی مثل تحلیل تکنیکال کلاسیک یا هارمونیک یا الیوت معمولی هیچ صحبتی نمودارها در بورس از نوع نمودار مورد استفاده نمی شود و بین تحلیل گران مختلف در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد اما آنچه حتمی به نظر می رسد استفاده از یک نوع چارت برای همه ی نمودار ها می باشد ،
نکته : ابزار فیبوناچی یکی از ابزار های پر کاربرد در تمامی انواع تحلیل تکنیکال می باشد. معمولا ابزارهای فیبو ناچی در نرم افزار ها بر پایه چارت حسابی برنامه نویسی شده اند و وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم نمی توانند به درستی بازگشت ها را محاسبه کنند. متاسفانه در اکثر نرم افزارها با لگاریتمی کردن چارت در فیبوناچی هیچ تغییری اعمال نمی شود که محاسبات فیبوناچی را به صورت درصدی انجام میدهد این گزینه عملکرد صحیحی ندارد، در فیبوناچی بازگشتی و اکستنشن ، اشتباهات فاحش و برای همگان قابل دیدن است اما در فیبوناچی پروجکشن و اکسپنشن ، محاسبات اشتباهات کمتری دارد.
توجه داشته باشید که اطلاعات همیشه خام است و لگاریتمی نمی شود. پس اشخاصی که اطلاعات را از شرکت های تامین کننده دیتا تهیه می کنند و بعد آنها را در نرم افزار ها اجرا می کنند همیشه چارت حسابی را روی نمودار می بینند.
بررسی دیدگاه جان مورفی در ارتباط با نمودار حسابی یا لگاریتمی:
قیمت: قیمت به صورت عمودی نمایان می شود، از قیمت های پایین تا قیمت های بالاتر
زمان: به صورت افقی نشان داده می شود و تاریخ ها در پایین نمودار از چپ به راست حرکت می کنند.
برای نمایش قیمت در مقیاس از دو نمودار می توان استفاده کرد:
نمودار مقیاس خطی: در این نمودار هر افزایش قیمت و هر صعود به صورت یکسان نمایش داده می شود. در هر دو مورد ۱۰ واحد صعود شکل گرفته که در مقیاس عمودی یکسان نشان داده می شود. این مقیاس خطی رایجتر است.
نمودار لگاریتمی: در این نمودار تغییرات قیمت به صورت درصدی اندازه گیری می شود برای درک بهتر می توان گفت که حرکت قیمت از ۱۰ تا ۲۰ بسیار بزرگتر از حرکت قیمت از ۵۰ تا ۶۰ نشان داده می شود و دلیلش این است که از لحاظ درصدی، صعود از ۵۰ تا ۶۰ معادل ۲۰ درصد رشد است اما صعود از ۱۰ تا ۲۰ معادل ۱۰۰ درصد صعود است. نمودارهای لگاریتمی بر اساس صعود درصدی ایجاد شده اند و صعود از ۱۰ تا ۲۰ را معادل صعود از ۵۰ تا ۱۰۰ نمایش می دهد. به نظر جان مورفی به صورت عمومی، تفاوت مابین دو مقیاس برای دوره های زمانی کوتاه مدت خیلی اهمیتی ندارد. بیشتر تحلیلگران همچنان از مقیاس حسابی برای تحلیل هایشان استفاده می کنند. اما تفاوت در نمودارهای بلند مدت تر اهمیت بیشتری دارد. در یک نمودار لگاریتمی، صعود متوالی قیمت در مقایسه با حرکتهای ابتدایی قیمت کوچکتر نمایان می شود. در نتیجه، خطوط روند در نمودارهای لگاریتمی بسیار سریعتر شکسته می شوند. هیچ جواب قطعی وجود ندارد که نشان دهد کدام تکنیک برتر است. برای بیشتر نمودارهایی که من استفاده می کنم نمودارها حسابی هستند. با این حال ، نگاه کردن به هر دوی این نمودارها برای انجام تحلیل های بلند مدت تر ایده ی بسیار خوبی است. نرم افزارها تغییر مقیاس نمودار را به سادگی انجام می دهند.
دیدگاه شما