طرز فکر یک معامله گر موفق چیست؟
معامله گر بودن فقط در مورد تدوین استراتژی های بهتر و انجام تجزیه و تحلیل گسترده تر نیست، بلکه به معنای ایجاد یک ذهنیت برنده است. طبق بسیاری از مطالعات انجام شده در مورد معامله گران، چه چیزی یک معامله گر برنده را از یک بازنده جدا می کند:
این نیست که معامله گران برنده استراتژی های معاملاتی بهتری را تدوین کنند
این نیست که معامله گران برنده باهوش تر هستند
این نیست که معامله گران برنده تحلیل بازار را بهتر انجام دهند
چیزی که یک معامله گر برنده را از یک معامله گر بازنده جدا می کند، ذهنیت روانی آنهاست .
اکثر معامله گران هنگامی که برای اولین بار معامله را آغاز می کنند، به اشتباه فکر می کنند که تنها کاری که باید انجام دهند این است که یک استراتژی معاملاتی عالی پیدا کنند . پس از آن، تنها کاری که آنها باید انجام دهند این است که هر روز به بازار معاملات بیایند، استراتژی معاملاتی عالی خود را وصل کنند، و بازار بلافاصله شروع به پمپاژ پول به حساب آنها می کند.
متأسفانه، همانطور که هر یک از ما که تا به حال معامله کرده ایم، یاد گرفته ایم، این کار به این راحتی نیست. معاملهگران زیادی وجود دارند که از استراتژیها و سیستمهای معاملاتی هوشمند و طراحیشده استفاده میکنند که هنوز بهجای کسب درآمد، مرتباً پول از دست میدهند.
معدود معامله گرانی که به طور مداوم در بازی معاملاتی برنده می شوند، کسانی هستند که ذهنیت روانشناختی مناسبی را ایجاد کرده اند که آنها را قادر می سازد برنده ثابت باشند. باورها، نگرش ها و ویژگی های روانی خاصی وجود دارد که برای تسخیر دنیای تجارت ضروری است.
نگرش درباره بازارها و درباره خودتان
نگرش ها و باورها در مورد بازار شامل مواردی مانند اعتقاد به اینکه بازار علیه شما تقلب شده است. چنین باورهای منفی – و اشتباه – می تواند تأثیر قابل توجهی بر توانایی شما در تجارت موفقیت آمیز داشته باشد. اگر به بازار بهعنوان بازاری نگاه میکنید که شما را به دست میآورد، پس به درستی و مطابق با واقعیت به آن نگاه نمیکنید، و بنابراین نمیتوانید امیدوار باشید که بتوانید فرصتهای بازار را بهطور عینی ارزیابی کنید. بازار کاملاً خنثی است – برای آن مهم نیست که پول در بیاورید یا ضرر کنید.
باورهای ما در مورد خودمان عناصر حیاتی روانشناسی تجارت هستند. یکی از ویژگی های شخصی که تقریباً همه معامله گران برنده به اشتراک می گذارند، اعتماد به نفس است. معامله گران برنده دارای یک باور اساسی و راسخ در توانایی خود برای تبدیل شدن به معامله گران برنده هستند – باوری که توسط چند یا حتی چندین معامله بازنده به طور جدی متزلزل نمی شود.
در مقابل، بسیاری از معاملهگران بازنده نسبت به خود تردید جدی و آزاردهنده دارند. متأسفانه، اگر خود را به عنوان یک معامله گر بازنده، نفرین شده درک معامله گران سهام با بدشانسی یا هر چیز دیگری می بینید، این باور به یک پیشگویی خودساز تبدیل می شود. معامله گرانی که به توانایی خود شک دارند اغلب در فشار دادن دکمه و شروع معاملات تردید دارند و در نتیجه اغلب فرصت های معاملاتی خوب را از دست می دهند. آنها همچنین تمایل دارند سود خود را کوتاه کنند، زیرا بیش از حد می ترسند که بازار در هر لحظه علیه آنها برگردد.
معامله گران برنده به این واقعیت احترام می گذارند که حتی بهترین تجزیه و تحلیل بازار آنها ممکن است گاهی اوقات با تغییرات قیمت در آینده مطابقت نداشته باشد. با این وجود، آنها به توانایی خود به عنوان معامله گر اعتماد کلی دارند – اعتمادی که به آنها امکان می دهد هر زمان که یک فرصت واقعی ایجاد شد، به راحتی معاملات را آغاز کنند.
ویژگی های کلیدی یک معامله گر برنده
از نظر روانشناسی، بهترین معامله گران دارای ویژگی های کلیدی یکسانی هستند، از جمله موارد زیر:
همه آنها با ریسک کردن منطقی راحت هستند.
افرادی که تحمل ریسک بسیار پایینی دارند و نمیتوانند معاملات بازنده را بپذیرند، معاملهگران برنده نیستند، زیرا معاملات بازنده صرفاً بخشی از بازی معاملات است. معامله گران برنده می توانند از نظر احساسی عدم اطمینان موجود در معاملات را بپذیرند. تجارت مانند سرمایه گذاری پول خود در یک حساب پس انداز با بازده تضمین شده نیست.
آنها قادر به تطبیق سریع با شرایط متغیر بازار هستند.
آنها عاشق تحلیل خود از یک بازار نمی شوند و «ازدواج می کنند». اگر اقدام قیمت نشان دهد که آنها باید دیدگاه خود را در مورد تغییرات احتمالی قیمت در آینده تغییر دهند، بدون تردید این کار را انجام می دهند.
آنها در معاملات خود منضبط هستند و می توانند به طور عینی بازار را مشاهده کنند
،صرف نظر از اینکه عملکرد فعلی بازار چگونه بر تراز حساب آنها تأثیر می گذارد.
آنها تسلیم نمی شوند که بیش از حد در مورد برنده شدن در معاملات هیجان زده شوند یا بیش از حد از باخت معاملات ناامید شوند.
معامله گران برنده به جای اینکه اجازه دهند احساسات خود آنها را کنترل کنند، احساسات خود را کنترل می کنند.
آنها تلاش لازم را می کنند و اقدامات لازم را انجام می دهند تا معامله گران خود انضباط باشند که با قوانین سختگیرانه پول و مدیریت ریسک فعالیت می کنند.
معامله گران برنده قماربازان بی پروا نیستند. آنها قبل از ورود به هر معامله ای، ریسک احتمالی را در برابر پاداش احتمالی محاسبه می کنند.
یکی از مهمترین ویژگیهای روانشناختی معاملهگران برنده، توانایی پذیرش (۱) ریسک و (۲) این واقعیت است که ممکن است در شروع معاملات بیشتر از آنچه که حق با شماست اشتباه کنید. معامله گران برنده می دانند که مدیریت تجارت در واقع مهارت مهم تری نسبت به تحلیل بازار است . آنچه سود و زیان را تعیین می کند اغلب به نحوه یا زمان ورود شما به یک معامله بستگی ندارد، بلکه بیشتر به نحوه مدیریت یک معامله پس از ورود به آن مربوط می شود.
درک نحوه عملکرد تجارت
معامله گران برنده تفاوت بین “تجارت بد” و تجارتی که پول از دست می دهد را می دانند. این یک نکته حیاتی برای درک است. فقط به این دلیل که در یک معامله پول خود را از دست می دهید، به این معنی نیست که تجارت بدی بوده است – بلکه فقط به این معنی است که معامله با ضرر بوده است. چیزی که یک معامله را به یک معامله خوب تبدیل می کند این نیست که برنده شود یا ببازد – یک معامله تا زمانی خوب است که سود بالقوه بیشتری نسبت به ریسک ارائه دهد، و شانس یا احتمال موفقیت آن صرف نظر از نحوه انجام آن به نفع شماست. معلوم می شود. اگر یک معامله را به دلایل خوب انجام دهید و پس از وارد شدن به آن معامله را به خوبی مدیریت کنید، آنوقت معامله خوبی است، حتی اگر در نهایت به دلیل ضرر متوقف شوید. (برعکس، حتی اگر معامله ای باعث کسب درآمد شود، اگر به دلایل خوب و با نسبت ریسک/پاداش مطلوب آغاز نشده باشد) معامله گران برنده بر این فرض عمل می کنند که اگر به انجام “معاملات خوب” همانطور که در بالا توضیح داده شد ادامه دهند، در نهایت به طور کلی سودآور خواهند بود. معاملهگران زیانده به اشتباه هر تجارتی را که پول زیان میدهد بهعنوان «تجارت بد» و هر معاملهای که باعث کسب درآمد میشود بهعنوان «معامله خوب» شناسایی میکند، صرف نظر از اینکه آیا مبنای معقولی برای انجام معامله وجود دارد یا خیر – و این منجر به تجارت بد و از دست دادن میشود. دراز مدت ارزیابی معاملات صرفا بر اساس برنده شدن یا باختن آنها، کاری جز بررسی پاداشهای تصادفی شبیه به بازی کردن در یک ماشین حساب نیست.
نگرش ذهنی وارونه یک معامله گر برنده
یکی از دلایلی که باخت در میان معاملهگران رایج است این است که بسیاری از نگرشها و اصولی که در زندگی به خوبی به ما کمک میکنند، در حرفه معامله گری اصلاً خوب کار نمیکنند. غافل از این واقعیت، اکثر معامله گران فاقد درک اساسی از آنچه تجارت است، ندارند.
در زندگی معمولی و روزمره به ما آموزش داده می شود که از موقعیت های خطرناک اجتناب کنیم. اما تجارت به معنای ریسک کردن است.
معامله گران برنده ای که واقعاً ریسک معامله را می پذیرند، این توانایی را دارند که بدون تردید وارد یک فرصت معاملاتی شوند و به همین راحتی معامله را در زمانی که کار نمی کند، ببندند. درد عاطفی که باعث از دست دادن تمرکز یا اعتماد به نفسشان در نتیجه انجام نشدن معامله می شود، بر آنها سنگین نیست.
معامله گرانی که این نگرش را نسبت به معاملات یاد نگرفته اند، توسط واکنش های احساسی نسبت به معاملات برنده یا باخت هدایت می شوند و واقعاً این واقعیت را نپذیرفته اند که تجارت یک تجارت پر ریسک است. از آنجا که آنها مطابق با واقعیت عمل نمی کنند، بهترین تصمیمات تجاری ممکن را نمی گیرند.
درگیر شدن در معاملات – و موفقیت در آن – تقاضای زیادی را برای ما ایجاد می کند، یعنی تقاضای حفظ اعتماد در هنگام مواجهه با عدم اطمینان مداوم در معاملات در بازارها. در حرفه ترید ، مواجهه با حقیقت در مورد آنچه درگیر آن هستیم، یکی از عناصر کلیدی موفقیت است.
عادات برنده شدن یک معامله گر
معامله گران برنده به طور منظم عملکرد معاملاتی خود را بررسی و ارزیابی می کنند . آنها میدانند که تجارت مهارتی است که تنها از طریق تمرین دقیق در طول زمان به دست میآید.
معامله گران برنده انعطاف پذیر هستند . آنها در معاملات خود سرمایهگذاری نمیکنند. آنها می توانند همیشه به طور عینی به بازار نگاه کنند و به راحتی ایده های تجاری را که کار نمی کنند کنار بگذارند.
معامله گران برنده زمانی که بر اساس تحلیل بازار و استراتژی معاملاتی خود فرصت سود واقعی را می بینند، از ریسک کردن پول دریغ نمی کنند . با این حال، آنها پول را بی پروا به خطر نمی اندازند. آنها که همیشه از احتمال اشتباه بودن آگاه هستند، با اعمال محدودیت های کوچک برای زیان خود، مدیریت ریسک سختگیرانه را انجام می دهند.
درک اینکه بازار را نمی توان پیش بینی کرد
معاملهگران برنده از این واقعیت آگاه هستند و میپذیرند که بازار در نهایت غیرقابل پیشبینی است، که هیچ تکنیک یا استراتژی مطمئنی برای تحلیل بازار وجود ندارد که حرکات قیمت را بهطور خطا پیشبینی کند. از آنجایی که آنها به شدت از این واقعیت آگاه هستند، به دقت به دنبال نشانه هایی هستند که تحلیل آنها اشتباه است و در صورت مشاهده چنین علائمی، به سرعت موقعیت معاملاتی خود را تنظیم می کنند.
در مقابل، معاملهگران بازنده، پس از انجام معامله، تنها به دنبال اقدامات بازاری هستند که تأیید میکند که حق با آنهاست، و هر اقدام بازاری را که به نظر میرسد با تحلیل آنها در تضاد است، به حداقل میرسانند یا منطقی میکنند. بنابراین، آنها اغلب در معاملات از دست دادن بیش از حد طولانی باقی می مانند و ضررهای غیر ضروری زیادی را متحمل می شوند.
آزادی و انضباط یک تریدر
تجارت اساساً بدون مرز است، بازار یک محیط کاملاً آزاد است. شما برای خرید یا فروش، ورود یا خروج، در هر مقطع زمانی آزاد هستید. اساساً هیچ قانونی وجود ندارد که شما را ملزم به باز کردن یا بستن معامله در هر قیمت یا زمان معین کند. علیرغم این واقعیت که یکی از جذابیت های اصلی تجارت، آزادی کامل در تصمیم گیری های خودمان است – اینکه اساساً هر کاری را که می خواهیم، هر زمان که بخواهیم انجام دهیم – تنها راه برای موفقیت مداوم در معامله، تحمیل مجموعه ای از قوانین است. بر تجارت ما حاکم است و در پیروی از آن قوانین نظم و انضباط دقیقی را اعمال کنیم.
مشکل چیست؟ مشکل این است که همه ما به طور غریزی دوست داریم آزادی انجام هر کاری را که میخواهیم داشته باشیم و از اینکه قوانین و محدودیتهایی برای ما اعمال شود، حتی قوانین و محدودیتهایی که خودمان ساختهایم، متنفریم.
انضباط شخصی برای برنده شدن در معاملات بسیار مهم است . متأسفانه، خود انضباطی معمولاً سخت ترین رشته ای است که به دست می آید. بسیاری از ما در پیروی از قوانینی که از خارج از خودمان بر ما تحمیل شده است، به عنوان مثال، یک علامت “پارک ممنوع”، بهتر از پیروی از قوانینی که برای خود ایجاد می کنیم، عمل می کنیم. نگرش ما بیشتر این است که “خب، من این قانون را وضع کردم، بنابراین می توانم آن را بشکنم”. در حالی که این از نظر فنی درست است، اما این نگرش نیست که به شما در تجارت کمک کند.
راه حل در درون خودتان است
معامله گران بازنده به اشتباه معتقدند که تسلط بر بازار خود کلید پیروزی است. آنها نمی توانند با این واقعیت روبرو شوند که بازار را نمی توان تسلط یافت. شما نمی توانید بازار را کنترل کنید.
آنچه شما می توانید کنترل کنید، خودتان هستید و آنچه در رابطه با اقدامات بازار انجام می دهید. معامله گران برنده این واقعیت را درک می کنند و تلاش بیشتری برای تسلط بر خود و اقدامات تجاری خود نسبت به تلاش برای تسلط بر تحلیل بازار انجام می دهند. اینطور نیست که تحلیل بازار مفید نباشد. فقط این درک معامله گران سهام است که مقدار اطلاعات موجود برای در نظر گرفتن، و همچنین تعداد شاخص های مختلف فنی یا اساسی، عملاً بی پایان است. بعلاوه، آنچه در یک برهه زمانی مهم است ممکن است در برهه ای دیگر از زمان کاملاً بی اهمیت باشد.
این فقط اطلاعات بیش از حد برای مرتب کردن است و در نهایت غیرممکن است که به طور کامل با آن مقابله کنید. زمان یک معامله گر بهتر است صرف تسلط بر خود و مهارت های معاملاتی خود شود.
خلاصه ای از معامله گر برنده بودن
تسلط بر تجارت یک بازی دشوار است. تعداد بسیار کمی از مردم در این زمینه موفق می شوند. با این حال، تقریباً برای هر کسی ممکن است تا زمانی که بخواهد تلاش لازم را انجام دهد، یک معامله گر اصلی شود.
دستیابی به ذهنیت روانشناختی مناسب برای برنده شدن در معاملات مستلزم خودآزمایی دقیق و انضباط شخصی است. شما باید یاد بگیرید که عادات معاملاتی خوب را در خود پرورش دهید زیرا اینها چیزهایی نیستند که به طور طبیعی برای اکثر مردم به وجود می آیند. ایجاد تغییرات لازم در خودتان که شما را قادر می سازد تا به یک معامله گر سودآور تبدیل شوید، به احتمال زیاد بر نحوه برخورد شما با زندگی کلی تأثیر می گذارد، نه فقط بر نحوه معامله شما.
خط پایانی: متعهد شوید که یک معامله گر برنده شوید و این به شما امکان می دهد تا با داشتن روانشناسی ترید مناسب یک معامله گر برنده شویدو بدانید جطور ترید موفق داشته باشید و ریسک به ریوارد مناسبی برنامه ریزی کنید . شما می توانید آن را انجام دهید – اما این به شما بستگی دارد درک معامله گران سهام که پول در جیب خود بگذارید نه بازار.
چگونه جلوی ضرر در بورس را بگیریم؟
برای موفق شدن در بورس در مرحله اول باید جلوی ضرر در بورس را گرفت و سپس برای سود کردن برنامه ریزی کرد. ما در این سلسله مطلب سعی داریم تا معامله گران را در جهت کاهش ضرر در بورس کمک کنیم. شما با خواندن این مطالب اشتباهات متداول معامله گران که باعث ضرر شان می شود را خواهید آموخت. امیدواریم که این مطلب معامله گران عزیز را در این راه بتواند کمک کند.
آنچه در این درس خواهید خواند:
ضرر کردن در بورس دلایل متفاوتی دارد. نمی توان یک سری دلایل را مشخص کرد و نسخه ای همه گیر برای معامله گران پیچید. ولی یک سری دلایل ضرر در بورس پر تکرار هستند که ما در این سلسله مطلب سعی در بازگو کردن آن برای مخاطبان عزیز کاریمو آکادمی را داریم:
ضرر در بورس تا کی؟
ضرر کردن در بورس بخشی از معامله گری می باشد و هیچ معامله گری نمی تواند ادعا کند که تا حالا ضرر نکرده است. نمی توان حتی این ادعا را کرد که با یک فرمول طلایی می توان جلوی ضرر کردن در بورس را گرفت. نکته مهم برآیند معاملات درک معامله گران سهام است که باید در نهایت در یک بازه زمانی به فرض یک ساله مثبت باشد. و نکته دومی که برای مدیریت ضرر در بورس مهم است فهمیدن دلایل ضرر کردن و جلو گیری از تکرار آن است.
این جمله شاید کلیشه ای به نظر برسد اما باید از اشتباهت مان در معامله گری درس بگیریم و آنها را جایی یاداشت کنیم تا دفعات بعدی آن خطا را دوباره تکرار نکنیم.می توان گفت برای تبدیل شدن به معامله گر حرفه ای در درجه اول نباید ضرر کنیم و بعد به دنبال سود باشیم.
ضرر در بورس برای معامله گر بار روانی منفی زیادی دارد. معامله گر بعد از چند ضرر پی در پی احساس سرخوردگی و ناتوانی می کند. در حالی که ضرر کردن برای همه معامله گران اتفاق می افتد مهم درس گرفتن از ضرر ها برای جبران آن در آینده است.
خواندن این مطلب در درک بهتر بُعد روانی ضرر کردن شما را کمک میکند: تحمل زیان واقعی برای اجتناب از زیان روانی در بورس .
اگر ضرر کردید و از آن درس گرفتید شما در اصل پیروز هستید و لی اگر ضرر کردید و آن را گردن زمین و زمان انداختید ضرر بزرگتری در انتظارتان است.
از شکست هایتان درس بگیرید و با شجاعت از آنها بگذرید
یکی از خصوصیات بارز معامله گران موفق این است که قادرند به سرعت از شکست های کوچک بگذرند و درصورتی که متوجه شوند یک سهم کارایی خودش را از دست داده است سریعا به سمت سهم های دیگر حرکت کنند.
در حالی که معامله گران نا موفق وقتی در سهمی ضرر میکنند دیگر قصد فروش سهم را ندارند و فکر میکنند اگر صبر کنند سهم دوباره به قیمت خریدشان باز میگردد و آن وقت در قیمتی که خریده اند می فروشند و از سهم خارج می شوند. ولی این فکر کاملا اشتباه است و می تواند باعث از دست رفتن انگیزه و سرمایه شان در بازار شود.
قبل از خواندن درس اول از این سلسله مطلب پیشنهاد میکنیم این مطلب را بخوانید: استراتژی معاملاتی چیست؟
کلام آخر:
ضرر در بورس عوامل متعددی دارد.از ریسک سیستماتیک گرفته تا عدم آگاهی خودمان و … . ولی یادتان باشد بزرگترین عامل ضرر در بورس خودمان هستیم. باید تحلیل های فنی و مهارت های رفتاری را آموزش ببینیم٬ تمرین کنیم و در نهایت با کنترل بر هیجانات وارد دنیای بورس شویم.
در این دروه ما می خواهیم درباره دلایل ضرر کردن در بورس با شما صحبت کنیم و به شما آموزش دهیم چطور می توان جلوی ضرر کردن در بورس را با انجام دادن اقداماتی در کلام ساده ولی در عمل مشکل گرفت.
راهنمای روانشناسی معاملات
روانشناسی معاملات اغلب نادیده گرفته میشود اما بخش مهمی از مهارتهای یک معاملهگر حرفهای را تشکیل میدهد.
روانشناسی معاملات چیست
روانشناسی معاملاتی یک اصطلاح گسترده است که شامل تمام احساسات روحی، روانی و احساساتی است که یک معاملهگر معمولی هنگام معامله با آن روبرو میشود. برخی از این احساسات مفید هستند و باید پذیرفته شوند در حالی که برخی دیگر مانند ترس، طمع، عصبی بودن و اضطراب باید مهار شوند. روانشناسی معاملات پیچیده است و تسلط کامل در آن به زمان نیاز دارد.
در حقیقت، بسیاری از معاملهگران بیشتر از جنبههای مثبت، آثار منفی روانشناسی معاملات را تجربه میکنند.
به عنوان مثال ترس از دست دادن سود باعث میشود در اغلب موارد معاملهگران پوزیشنهای خود را زودتر ببندند یا اینکه طمع و حرص بیش از حد در معامله باعث ضررهای سنگینی میشود.
یکی از بدترین احساسات رایج در معاملهگری ترس از دست دادن یا به اصطلاح FOMO است. زمانیکه بازار با یک حرکت ناگهانی اوج میگیرد اکثر معاملهگران تازه کار فکر میکنند که بلافاصله باید وارد معامله شوند تا این موقعیت را از دست ندهند، اما پس از مدت کوتاهی قیمت مجددا به جهت قبلی خود باز میگردد که این امر موجب استرس و فشار عصبی زیادی بر روی معاملهگران میشود.
مبانی روانشناسی معاملات
مدیریت احساسات
ترس، حرص، هیجان، اعتماد به نفس بیش از حد و عصبی بودن همه احساسات معمولی هستند که معاملهگران در برخی مواقع تجربه میکنند. مدیریت احساسات معاملاتی میتواند تفاوت بین افزایش موجودی حساب یا کاهش ارزش حساب شما باشد.
درک FOMO در روانشناسی معاملات
معامله گران باید FOMO را به محض ظهور شناسایی و سرکوب کنند. در حالی که این کار آسان نیست، معاملهگران باید به یاد داشته باشند که همیشه معامله دیگری وجود خواهد داشت و موقعیت جدیدی پیش خواهد آمد، و فقط باید با سرمایهای معامله کنند که میتوانند ضرر کنند و با از دست رفتن آن سرمایه مشکلی برای آنها پیش نمیآید.
اجتناب از اشتباهات معاملهگری
در حالی که همه معاملهگران بدون توجه به تجربهای که دارند اشتباه میکنند، درک منطق پشت این اشتباهات ممکن است اثر گلوله برفی موانع معاملاتی را محدود کند. برخی از اشتباهات متداول معاملاتی عبارتند از: معاملات در بازارهای متعدد، سایز و حجم معاملات ناسازگار و انجام معاملات بیش از حد یا over trading.
غلبه بر طمع
حرص و آز یکی از رایجترین احساسات در میان معامله گران است و بنابراین، شایسته توجه ویژه است. وقتی حرص و طمع بر منطق غلبه میکند، معاملهگران تمایل دارند معاملات خود را از دست بدهند یا از اهرم بیش از حد برای جبران ضررهای قبلی استفاده کنند. درک معاملهگران برای کنترل طمع هنگام معامله بسیار مهم است.
معاملهگران تازه کار بدنبال هر فرصت معامله در بازارهای مختلف هستند، بدون اینکه توجه کنند هر بازاری شرایط خاص خود را دارد و نیاز به یک استراتژی مدون برای هر بازار میباشد. در صورتی که تریدرها همزمان در چند بازار مختلف معامله کنند باید انتظار نتایج ضعیفی داشته باشند.
نظرات اشتباه رایج در معاملهگری
افراد اغلب تحت تأثیر آنچه میشنوند قرار میگیرند. شایعات زیادی پیرامون معاملات وجود دارد مانند: معاملهگران برای موفقیت باید حساب بزرگی داشته باشند، یا اینکه برای سودآوری، معاملهگران باید در بیشتر درک معامله گران سهام معاملات برنده شوند. این افسانههای تجاری اغلب میتوانند به یک مانع ذهنی تبدیل شوند و از معاملات افراد جلوگیری کنند.
پیاده سازی مدیریت ریسک
اهمیت مدیریت موثر ریسک را نمیتوان مبالغه کرد. مزایای روانی مدیریت ریسک بیپایان است. توانایی تعیین هدف و توقف ضرر، از قبل به معاملهگران اجازه میدهد تا نفس راحتی بکشند، زیرا آنها درک میکنند که چقدر مایلند برای رسیدن به هدف ریسک کنند. جنبه دیگر مدیریت ریسک شامل اندازهگیری موقعیت و مزایای روانی آن است.
“یکی از سادهترین راهها برای کاهش تأثیر احساسی معاملات خود، کاهش سایز یا اندازه معاملات شما است”
چگونه از لحاظ ذهنی یک معامله گر موفق باشیم
تفاوتهای ظریف و کوچکی در موفقیت معاملهگران حرفهای از آماتور وجود دارد، چند رویکرد رایج وجود دارد که معاملهگران در همه سطوح میتوانند به طور مداوم در استراتژی معاملاتی درک معامله گران سهام خود اجرا کنند.
- هر روز نگرشی مثبت به بازارها نشان دهید. این ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما در واقعیت، حفظ نگرش مثبت هنگام معاملهگری در بازار فارکس دشوار است، به ویژه پس از وقوع ضررهای پی در پی. نگرش مثبت ذهن شما را از افکار منفی که تمایل به ایجاد معاملات جدید دارند، دور نگه میدارد.
- نفس خود را کنار بگذارید. قبول کنید که معاملات شما اشتباه خواهد بود و حتی ممکن است بیشتر از آنکه برنده شوید معاملات خود را از دست بدهید. این ممکن است بد به نظر برسد، اما با نظم و انضباط و مدیریت ریسک، همچنان میتوان ارزش حساب را با اطمینان از ریسک به ریوارد و win rate مثبت بالا برد.
- به اجبار معامله نکنید. شما فقط میتوانید آنچه را که بازار به شما میدهد، بگیرید. بعضی روزها ممکن است چندین معامله انجام دهید و در موارد دیگر ممکن است به مدت یک هفته هیچ معاملهای انجام ندهید. همه چیز بستگی به این دارد که در بازار چه میگذرد و آیا ستاپ معاملاتی شما رخ داده است یا خیر.
- ناامید نشوید. اغلب افراد فکر میکنند معاملهگری راهی آسان و سریع برای بدست آوردن ثروت است، در حالیکه چنین چیزی کاملا اشتباه است. رسیدن به سود مداوم در فارکس نیازمند صبر و حوصله زیادی است.
همین دیدگاه اشتباه در موجب میشود افراد خیلی زود امید خود را از دست داده و این کار را برای همیشه ترک کنند.
روانشناسی معاملات در موفقیت معاملهگران بسیار مهم و تاثیرگذار است و نمیتوان از نقش آن صرفنظر کرد. امیدوارم که این مقاله برای شما مفید واقع شده باشد. منتظر نظرات شما در پارسی فارکس هستیم.
تحلیل چیست و تحلیلگر کیست ؟ | انواع تحلیل در بازارهای مالی
همانطور که میدانید، ورود به هر زمینه و حرفهای نیاز به دانش دارد که بازار بورس نیز از این قاعده مستثنا نیست. ولی متاسفانه به علت دسترسی آسان به بازار بورس و سهام، کاربران این امر مهم را نادیده میگیرند. عموما کاربران تازه وارد در بازار بورس، بر اساس فاکتور شانس عمل میکنند.
شما جهت داشتن یک سرمایه گذاری و معامله موفق باید با علم تحلیل در بورس آشنا باشید. چرا که، شناخت انواع تحلیل در بورس به شما کمک میکند که تمامی فرآیند سرمایه گذاری، خرید و فروش سهام خود را با آگاهی کامل انجام دهید و بازده بالایی در بازار بورس داشته باشید. در واقع، شناخت انواع تحلیل در بورس به شما کمک میکند که با حداقل سرمایه، حداکثر سود را ببرید.
منظور از تحلیل و تحلیلگر چیست؟
برای درک بهتر موضوع باید ابتدا با مفهوم تحلیل آشنا شوید:
تحلیل به بررسی یک موضوع واحد به صورت همه جانبه و کامل و همچنین، مورد بحث قرار دادن عوامل موثر بر آن موضوع را تحلیل میگویند.
تحلیلگر فردی است متخصص، که با بررسی کامل و عمیق، سعی در پیدا کردن چگونگی روند بازار و پیشبینی آن دارد. این در حالی است که، معاملهگر رفتاری کاملا متفاوت را نشان میدهد. نکته اساسی در اینجاست که، تحلیلگر و معاملهگر دو نقش کلیدی اما کاملا متفاوت را در بازار بورس دارند. در واقع، تحلیلگر و معاملهگر مکمل یکدیگر هستند و به هیچ وجه جایگزین یکدیگر نمیشوند.
معاملهگر عموماً فردی است که پول به بازار تزریق میکند و تنها به فکر سود و زیان در بازار میباشد. معاملهگران مطالعات چندانی درباره پیرامون بازار سهام ندارند و با توجه به اطلاعات خود و همینطور تحلیل ها و اخبار روز اقدام به معامله میکنند. این درحالی است که، تحلیلگران اطلاعات موجود پیرامون بازار را به طور جامع مورد بررسی قرار میدهند و اطلاعات احتمالی از روند و رویکرد بازار را دارا میباشند. تحلیلگران معتقدند پیشبینیهایشان احتمالی است و بهتر است هر معاملهگری که قصد ورود به بازار و برای خرید یا فروش نیاز به تحلیل دارد، تحلیل های تحلیلگران را نوعی پیشنهاد برای خود در نظر بگیرند. امروزه، تحلیل گری یک شغل و حرفه است که در بازار بورس از اهمیت بالایی برخوردار است.
انواع تحلیل در بورس
حتما تا کنون برای شما هم این سوال پیش آمده که بین صدها سهم موجود در بازار سهام، بهتر است کجا سرمایهگذاری کنید؟ معاملهگران بازار بورس، همواره با این مسئله روبهرو هستند.
شناخت انواع تحلیل در بورس روشی است که معاملهگران را در تصمیمگیری درست یاری میدهد. به طور کلی، تحلیل در بازار بورس ایران به دو بخش تحلیل بنیادی (فاندامنتال) و تحلیل تکنیکال (فنی) تقسیم میشود که، هر کدام پیروان به خصوص خود را دارند. به کارگیری درست و اصولی این دو روش ریسک سرمایهگذاری را تا حد ممکن کاهش داده و اطمینان خاطر برای معاملهگران بازار بورس به ارمغان میآورد.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
در این روش، با بررسی و تجزیه و تحلیل پارامترها و دادههای مالی و تمامی عواملی که بر ارزش یک سهام تاثیر دارند، ارزش ذاتی و حقیقی سهام مورد نظر تخمین زده میشود. در واقع، تحلیل بنیادی روشی برای به دست آوردن ارزش واقعی سهام و اوراق بهاداری است که در بازار بورس به درستی ارزشگذاری نشده است. همانطور که میدانید، ارزش ذاتی و ارزش بازاری دو مبحث کاملا متفاوت هستند. ارزش بازاری ارزشی است که، سهام را با آن خرید و فروش میکنند اما ارزش ذاتی، ارزشی است که با توجه به قابلیتهای سهام ارزشگذاری میشود. به طور مثال؛ چنانچه ارزش ذاتی یک سهام از ارزش بازاری آن کمتر باشد آن سهام در موقعیت فروش است و چنانچه ارزش ذاتی یک سهام از ارزش بازاری آن بیشتر باشد آن سهام ارزش خرید و سرمایهگذاری دارد. به طور کلی، در شیوه تحلیل بنیادی دو نوع رویکرد وجود دارد:
- رویکرد بالا به پایین؛ در این رویکرد تحلیلگر، تحلیل خود را از سطح بالایی همچون شاخصهای اقتصاد جهانی آغاز میکند. در واقع، نقطه آغازین در این نوع از رویکرد، اقتصاد جهانی و نقطه پایانی آن، تحلیل سهام شرکت مورد نظر میباشد. رویکرد بالا به پایین برای افراد حرفهای مناسبتر است.
- رویکرد پایین به بالا؛ در این نوع رویکرد تحلیلگر، سهام شرکت مورد نظر خود را مبدا تحلیل خود قرار میدهد. در واقع، نقطه آغازین این رویکرد، تحلیل شرکت و نقطه پایانی آن اقتصاد جهانی میباشد. رویکرد پایین به بالا برای افراد مبتدی مناسبتر است.
ممکن است در نظر شما این روش بسیار زمانبر باشد، اما این روش به شما کمک میکند تا به واقع بینانهترین شکل ممکن اقدام به سرمایهگذاریهای بلند مدت کنید. تحلیل بنیادی همچنین، این امکان را به شما میدهد که با شناسایی حرکت بعدی سهام مورد نظرتان در بازار بورس، تا حد ممکن جلوی ضرر و زیان را گرفته و امکان سودآوری را افزایش دهد.
* برای آموزش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال کلیک کنید.
تحلیل تکنیکال در بورس
تحلیل تکنیکال یکی از رایجترین روشهای تحلیل در بورس است. در روش تحلیل تکنیکال یا فنی، با توجه به بررسی و تجزیه و تحلیل تاریخچه نمودار قیمتها، ارزش احتمالی یک دارایی در آینده را پیشبینی میکنند. این روش در تمامی بازارهایی که با اصل عرضه و تقاضا فعالیت دارند (طلا، دلار، مسکن، ارز دیجیتال و …) کاربرد دارد. فرضیه ساختاری این روش این است که، فعالیتهای معاملاتی گذشته به صورت مستقیم بر روند آینده بازار تاثیر دارند. به بیان سادهتر، تاریخ تکرار شونده است. در این روش، تمام تمرکز بر روی قیمتها است. تحلیلگران در این نوع تحلیل معتقدند که روند قیمتها در بازار تصادفی نیست. به همین منظور، با مطالعه جدولهای نمودار، تاریخچه سهام مورد نظر و روند شناسایی الگوها، سعی در پیشبینی قیمت سهام در آینده دارند. لازم به ذکر است که، تحلیل تکنیکال بر پایه قانون احتمالات پیش میرود و نمیتوان گفت پیشبینیهای این روش به طور صد در صد به واقعیت بدل میشوند. در واقع، ما با توجه به قانون احتمالات خود را آماده میکنیم تا بهترین تصمیم در مقابل حرکت سهام در بازار بورس را بگیریم. در تصویر زیر، نمونهای از یک تحلیل تکنیکال را مشاهده نمایید.
به طور کلی، تحلیل تکنیکال بر پایه سه اصل استوار شده است:
- قیمت همه چیز است و همه چیز در قیمتها تعریف میشود. تحلیلگران روش تکنیکال، اساس کار خود را قیمت قرار میدهند و معتقدند که تمام اطلاعات مورد نیاز در قیمتها موجود است.
- تحلیلگران معتقدند که قیمتها طبق یک روند مشخص حرکت میکنند و حرکت آنها تصادفی نیست. پس با مطالعه گذشته یک سهام، سعی در پی بردن به چگونگی روند الگوی رفتاری آن سهم در بازار را دارند. بیشتر استراتژیهای معاملاتی در روش تکنیکال با تکیه بر این اساس است.
- تاریخ تکرار میشود. این تکرار ناشی از عوامل روانشناختی همچون ترس و هیجانات است. این عوامل روانشناختی پیشبینی قیمتها را برای تحلیلگر آسانتر میکند. تحلیلگر برای درک بهتر روند بازار، از الگوهای نمودار قیمت برای تجزیه و تحلیل روند بازار استفاده میکند.
تاریخچه علم تکنیکال
بد نیست بدانید که این روش دارای قدمت زیادی است و پیشینه آن به صدها سال پیش بر میگردد. علم تحلیل تکنیکال اولین بار توسط تاجر برنج ژاپنی در قرن 18 پدید آمد. گفته میشود این فرد بنیانگذار تحلیل تکنیکال بر اساس نمودار شمعی است. بعدها این روش در قرن 19 در آمریکا به شهرت زیادی دست یافت. چارلز هنری داو کسی بود که در این زمینه شروع به فعالیت کرد و امروزه او را با نام پدر علم تحلیل تکنیکال نوین میشناسند. متاسفانه هیچ کتابی از چارلز هنری داو در زمینه علم تکنیکال منتشر نشده است. اما، او بود که علم تحلیل تکنیکال را به بازارهای سرمایه معرفی کرد.
* برای آموزش تحلیل تکنیکال کلیک کنید.
مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
سوال همیشگی کاربران این است که؛ تحلیل تکنیکال بهتر است یا تحلیل بنیادی؟
این سوال تاریخی هرگز پاسخ دقیقی نداشته است. همانطور که قبلا هم اشاره کردیم، این دو روش ساختار، مزایا و معایب کاملا متفاوتی دارند. اما این روشها هر دو یک هدف را دنبال میکنند که آن هدف تجزیه و تحلیل در بورس است. اما برای تصمیمگیری در این باره ابتدا باید با تمامی خصوصیات این دو روش آشنا شوید. از این رو، با مطالعه پیرامون مزایا و معایب هر دو روش و مقایسه آنها میتوانید بهترین روش تحلیلی متناسب با شرایط سرمایهگذاری خود را داشته باشید.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی
در روش تحلیل بنیادی تمام تمرکز بر ارزش ذاتی شرکت است و تحلیلگر با مطالعه جامع پیرامون شرکت (صورتهای مالی، وضعیت فعلی شرکت و عملکرد رقبا و . ) سعی در پیدا کردن تفاوت قیمت فعلی سهام با ارزش واقعی و ذاتی آن را دارد. در صورت پیدا کردن تفاوت قیمت، اقدام به ارزیابی جهت سرمایه گذاری میکند و در صورت سرمایه گذاری منتظر میماند تا شرکت به ارزش ذاتی خود برسد. با این حساب میتوان گفت، روش تحلیل بنیادی جهت سرمایه گذاری هایی با بازده زمانی بلند مدت مناسبتر است.
مزایای تحلیل بنیادی
- نبودن هیچگونه تعصب و جهتگیری شخصی
- تحلیل وضعیت اقتصادی یک سهم در بلند مدت
- محاسبه دقیق ارزش یک دارایی
- کمک به افزایش درک جامعه در مورد تجارت با آموزش تحلیل بنیادی
- این شیوه تحلیل برای محاسبه بتا به عنوان عامل ریسک سیستماتیک به درستی ایفای نقش میکند.
معایب تحلیل بنیادی
- زمانبر بودن این روش با توجه به مطالعه و بررسی زیاد
- مشخص نبودن زمان دقیق رسید سهام به ارزش ذاتی خود
- در این روش، عامل غیر منتظره همچون تغییرات سیاسی یا تغییر قانونگذاریها میتواند بسیار مشکلساز باشد.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال
در روش تحلیل تکنیکال اوضاع کمی متفاوت است. این روش به علت استفاده از مباحث ریاضی و هندسه، دارای پیچیدگیهای بیشتری نسبت به تحلیل بنیادی است. در صورتی که، عموما افراد تصور میکنند که این روش آسانتر از روش بنیادی است. در این روش، حرکت قیمتها در بازار و رفتار بازار مورد بررسی قرار میگیرد و مانند روش بنیادی خبری از چشماندازهای بلند مدت نیست. پس میتوان نتیجه گرفت که، این روش برای معاملهگریهایی با بازده زمانی کوتاه مدت مناسبتر است.
مزایای تحلیل تکنیکال
- تشخیص زمان مناسب ورود و خروج به بازار
- اطلاع از حجم عرضه و تقاضا که منجر به شناخت تمایل بازار میشود.
- ارائه اطلاعات بدون تاخیر
- یادگیری آسان؛ به دلیل وجود منابع آموزشی فراوان و همچنین، وجود ابزار و شیوههای گسترده، فراگیری و یادگیری این شیوه آسان است.
- نبودن هیچگونه محدودیت زمانی در تحلیل و معاملهگری
معایب تحلیل تکنیکال
- وجود سیگنالهای ضد و نقیض میتواند موجب سردرگمی شود.
- با توجه به نادیده گرفتن فاکتورهای بنیادین در این روش، احتمال ریسک در بلند مدت افزایش مییابد.
- امکان تحلیل بدون تعصبات شخصی تحلیلگر
تحلیل تکنیکال و تابلو خوانی
یکی از مهارتهایی که این روزها زیاد راجع به آن صحبت میشود، مهارت تابلو خوانی است. تابلو خوانی روشی برای تحلیل در بازار بورس نیست؛ ولی میتواند در این زمینه به شما کمک کند. در واقع، به مشاهده اطلاعات سهام شرکتهای بورسی و تجزیه و تحلیل آنها تابلو خوانی گفته میشود. استفاده از مهارت ت ابلو خوانی نیاز به دقت و تجربه دارد. تابلو هر سهم در سایت tsetmc.com قابل مشاهده است؛ فقط کافی است نام سهام مورد نظر خود را جستجو کنید. تابلوخوانی به سهامداران کمک میکند تا اطلاعاتی مانند میزان خرید و فروش سهام، میزان عرضه و تقاضا، نوسانات سهم، حجم معاملات، خرید و فروش اشخاص حقیقی و حقوقی را به دست بیاورند و در مواقع اضطراری تصمیماتی بگیرند که تا حد امکان از ضرر و زیانشان جلوگیری کند.
نتیجهگیری
موفقیت در بازار بورس هرگز بر اساس شانس نبوده است، پس داشتن دانش علم بورس امر مهمی برای افزایش میزان موفقیت شما در این زمینه است. شناخت روشهای تحلیل در بورس و همچنین، روانشناسی بازار بورس و استفاده از آنها، اصلیترین عواملی است که از شما یک معاملهگر موفق میسازد. اینکه شما از کدام روش برای تحلیل در بازار بورس استفاده میکنید کاملا به نیاز و نوع معاملهگری و سرمایهگذاری شما بستگی دارد. اما توصیه ما به شما این است که، مهارت خود را در هر دو روش تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال افزایش داده و تا حد امکان از هر دو روش استفاده کنید؛ چرا که استفاده از هر دو روش قدرت تجزیه و تحلیل بیشتری به شما میدهد.
سوالات متداول
تحلیل بنیادی چیست؟
به روشی که با بررسی و تجزیه و تحلیل پارامترها و داده های مالی یک شرکت به ارزش ذاتی سهام آن شرکت پی میبرد تحلیل بنیادی می گویند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
به روشی که می شود در آن با مطالعه گذشته سهام و بررسی نمودارها، آینده آن سهام را پیش بینی کرد، تحلیل تکنیکال می گویند.
کارگزاری هوشمند رابین
کارگزاری فارابی
این مقاله به کوشش سهیلا حاجی عرب و دیگر اعضای تیم نظارت تولید شده است. تکتک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در بهبود کیفیت وب فارسی داشته باشیم.
روانشناسی تحلیل تکنیکال
روانشناسی تحلیل تکنیکال درواقع نیروی اصلی است که حرکت قیمت ها را مشخص می کند! نیروی بسیار قوی از عملکرد روانشناسانه طیف گستره معامله گران سهام. نمودار، واقعیاتی راجع به احساسات معامله گران است، نقاشی بر روی بوم است.. نقاشی از احساسات و تعاملات.. احساساتی همچون حرص و آز، ترس، امید و… شما به عنوان یک معامله گر سهام چه سوالی از خود می پرسید ؟
اینها سوالاتی است که معامله گران تازه کار از خود می پرسند و اکثرا نیز ضرر می کنند. آنها طرح و پلنی برای معاملات خود ندارند، چرا که یک پلان ترید تمام این سوالات را قبل از هر اقدامی به شما پاسخ می دهد!
اما دقیقا چه اتفاقی می افتد؟ این تمایلات احساسی چگونه در نمودار نمود می کند؟ در واقع هیجان و ترس معامله درک معامله گران سهام گران تازه کار سهام باعث می شود در بدترین نقطه خرید کنند و یا به جای فروش بخرند و با ترسی که در معامله دارند سهام افت پیدا کرده پایین و پایین تر می آید… و در جایی که دقیقا نقطه خرید است سهم خود را می فروشند !
به عبارتی ترس از ضرر باعث می شود تحمل ضررهای کوچک را نداشته باشید، در این صورت همین ترس علیه شما غلبه می کند و سودهای بزرگ را از شما می گیرد!
تا به حال جملات زیادی شنیده اید، مثلا در کف بخرید و در سقف بفروشید، ضررهای خود را کوچک کنید و به سودهایتان اجازه رشد دهید. در واقع تدوین یک استراتژی سهام یا یک سیستم خرید و فروش سهام (سیستم مکتوب) به شما کمک می کند برای هر سوال احتمالی پاسخی داشته باشید. ممکن است شما این سیستم را از شخصی بخرید و یا خودتان آنرا طرح ریزی کرده باشید، فرقی نمی کند در هر صورت باید با روحیات شما سازگار باشد و منطقی باشد.
روانشناسی رفتار معامله گران
یادگیری انواع روش های تحلیل تکنیکال و تجزیه و تحلیل فنی نمودار، بسیار خوب و ضروری است، انواع الگوهای شمعی ، الگوهای کلاسیک قیمتی، خطوط روند و … اما مهمتر از آن درک روانشناسی در پس این الگوها ست.. به تصویر زیر توجه کنید:
روانشناسی تحلیل تکنیکال
در نقاط مشخص شده چه اتفاقاتی رخ داده ؟
معامله گران برک آوت – این معامله گران بر اساس شکست سطح مقاومت خرید می کنند. آنها بر اساس “تئوری احمق بزرگتر” خرید می کنند! در واقع آنها پیرو معامله گران قبلی به جهت تجربه بازار در قیمت بالاتر، اقدام به خرید می کنند.
معامله گران تازه کار – در مورد این معامله گران هیچ نظری ندارم، در واقع آنها پیرو بالا آمدن قیمت، سهم را از معامله گران BreaOut می خرند و به جهت فروش خرید کم نمودار افت پیدا می کند.
معامله گران حرکت – در واقع این دست از معامله گران به مومنتوم قبل بازار نگاه می کنند و در نقطه ای که کندل چکش (Hammer) زده شده است، به کمک معامله گران تازه کار می آیند.. اما یک گام از تازه کاران جلو ترند چون در قیمت پایین تری خریده اند.
معامله گران نوسان گیر – در این نقطه خریداران تازه کار و خریداران حرکت (افرادی که تا بازار تکونی بخورد سهم می خرند) سهم خود را با ضرر می فروشند و آن را به طیف گسترده معامله گرانی می دهند که اتفاق قول دارند قیمت سهم خیلی پایین آمده است بنابر این اقدام به خرید سهم می کنند و قیمت بالا می رود.
معامله گران تازه کار – و بار دیگر، معامله گران تازه کار در بدترین زمان ممکن می خرند. در واقع معامله گران نوسان گیر سهم خود را مجددا به تازه کارها واگذار می کنند. و این اتفاقی است که بارها و بارها در نمودار ها شاهد هستیم.
نتیجه اخلاقی:
در نقطه ای که معامله گران تازه کار اقدام به خرید می کنند، معامله گران موفق صبر پیشه می کنند و بر احساسات هیجانی خود قلبه می کنند تا قیمت پایین تر بیاید، سپس در نقطه کف می خرند.. یک تریدر موفق باید روانشناسی عرضه و تقاضا را صحیح یاد بگیرد و بر اساس پلان ترید اقدام به خرید و فروش کند.
دیدگاه شما