ژاپنی ها به بدنه اصلی “جیتای” و سایه بالا “اوواکاکه” و به سایه پایینی “شیتاکاگه” میگویند
نمودار شمعی Candlestick Chart
بیش از دویست سال است که ژاپنی ها نمودارهای شمعی را می شناسند، اما پس از گسترش بازارهای مالی، محبوبیت آن در سراسر جهان افزایش یافت. در ابتدا ژاپنی ها نمودارهای شمعی را برای بررسی میزان تغییرات قیمت کالاها به ویژه برنج به کار می بردند.
هر معامله گری در زمان کوتاهی می تواند روش تحلیل و کاربرد این نوع نمودار را فراگیرد و چون تفسیرهای آن به آسانی در ذهن نقش می بندد، بررسی نمودارهای شمعی جذابیت بسیاری پیدا کرده است.
به مانند نمودارهای میله ای، بالاترین و پایین ترین قیمت به ترتیب در سر و ته هر شمع نشان داده می شود. هر نمودار شمعی دارای یک بدنه است که قیمت های باز و پایانی به وسیله ان مشخص می گردد ( رنگ بدنه ) در واقع هر شمع از دو بخش بدنه و سایه ساخته شده است.دامنه نوسانات قیمت برای هر دوره زمانی مشخص، به وسیله سایه ها قابل تشخیص است و بدنه شمع فاصله بین قیمت باز و پایانی را روشن می کند.
ژاپنی ها به بدنه اصلی “جیتای” و سایه بالا “اوواکاکه” و به سایه پایینی “شیتاکاگه” میگویند
اگر قیمت پایانی از قیمت باز کمتر باشد (شمع کاهشی)، بدنه شمع معمولا توپر یا سیاه نمایش داده می شود، اما اگر قیمت پایانی از قیمت باز بیشتر باشد ( شمع افزایشی)، بدنه شمع معمولاً سفید رنگ یا توخالی دیده می شود.
بدنه شمع نقش مهمی در برداشت معامله گران از وضعیت بازار دارد زیرا هرچه بدنه شمع نسبت به سایه ها بلندتر باشد، فشار خرید یا فروش را نشان میدهد، اندازه سایه و بدنه معیار مهمی برای تعیین انتظارات و قدرت یا ضعف بازار است.
به طور مثال اگر شمع بدنه بلند و توخالی و به طور نسبی سایه های کوتاه تری داشته باشد، بیانگر شدت تحلیل نمودار Candlestick تقاضای بازار است.
کندل استیک (نمودار شمعی) مفهوم کندل استیک در بازار فارکس
کندل استیک (شمعی ژاپنی) نوعی نمودار قیمت است که قیمت های بالا پایین باز شدن و بسته شدن یک جفت ارز یک سهام یا یک اوراق بهادار را در یک دوره زمانی مشخص نشان میدهد، به دلیل شکل این نوع نمودار ها که شبیه به شمع است به آن کندل می گویند.
قدمت نمودار های شمعی به بیش از صد سال قبل در کشور ژاپن بر می گردد که فردی ژاپنی به نام هوما متوجه شد که بین قیمت عرضه و تقاضا برنج ارتباط وجود دارد او نمودار کند استیک برنج را طراحی کرد تا تجار ژاپنی بتوانند قیمت های بازار و شتاب قیمتی روزانه را صد ها سال قبل تر از بکارگیری این نمودار ها در بازار های مالی جهان (بازار فارکس) به طوری که ما امروز مشاهده میکنیم رصد کنند.
اما اجزا تشکیل دهنده یک کندل را در این قسمت با هم بررسی میکنیم بخش میانی شمع به نام بدنه یا (Real Body) شناخته می شود و نشان دهنده این است آیا قیمت بسته شدن یا بالاتر از قیمت بازشدن بوده است یا پایین تر از آن .
اما با ذکر یک مثال می خواهیم بیشتر در مورد اجزا کندل ها صحبت کنیم یک کندل را در تایم فریم روزانه در بازار فارکس در نظر بگیرید به طور کلی کندل ها دارای
تحلیل نمودار Candlestick
انواع نمودار در تحلیل تکنیکال در ادامه مباحث مقدماتی تحلیل تکنیکال باید با نمودارهای مورد استفاده در این شیوه تحلیلی آشنا شویم. از جمله انواع نمودار در تحلیل تکنیکال میتوان به نمودار خطی اشاره کرد که سادهترین نوع نمودار نیز به شمار میرود. این نمودار از اتصال قیمتهای آخرین معاملات به دست میآید. محور افقی
انواع نمودار در تحلیل تکنیکال
در ادامه مباحث مقدماتی تحلیل تکنیکال باید با نمودارهای مورد استفاده در این شیوه تحلیلی آشنا شویم.
از جمله انواع نمودار در تحلیل تکنیکال میتوان به نمودار خطی اشاره تحلیل نمودار Candlestick کرد که سادهترین نوع نمودار نیز به شمار میرود. این نمودار از اتصال قیمتهای آخرین معاملات به دست میآید. محور افقی این نمودار به زمان و محور عمودی به قیمت سهم مربوط است. از اتصال قیمت آخرین معاملهها در هر روز خطی به دست میآید که در قالب یک نمودار قابل رویت است.
نوع دوم از انواع نمودار، نمودار میلهای است. همانطور که در تصویر مشاهده میکنید این نمودار باید از دو رنگ تشکیل شود. میلهها در این نمودار نشاندهنده قیمتهای صعودی و نزولی هستند.
سومین مدل نمودار، نمودار شمعی است که پرکاربردترین آنها نیز به شمار میرود. از همین رو قصد داریم این نمودار را به طور کامل توضیح دهیم.
آشنایی با نمودار شمعی
اکنون که با انواع نمودار در تحلیل تکنیکال آشنا شدیم، قصد داریم در خصوص یکی از مدلها یعنی کندل استیک (Candlestick) بیشتر صحبت کنیم. نمودارهای شمعی دارای یک بدنه و یک سایه هستند. بدنه نمودار میتواند مثبت یا منفی باشد. اگر رنگ شمع سفید باشد حاکی از مثبت بودن قیمت است. اگر شمع سیاه باشد نشاندهنده قیمت منفی است. قیمت در شمعهای مثبت در پایین بدنه باز میشود و در بالای آن بسته میشود. کمترین و بیشترین قیمت سهم به ترتیب با Low و High نمایش داده میشوند. این مقادیر سایههای شمع را تشکیل میدهند.
در خصوص شمعهای منفی روال کار برعکس است. به این صورت که قیمت در بالای بدنه نمودار باز میشود، پس از کمی نوسان مثبت ریزش را تجربه میکند و در نهایت قیمت سهم در پایین بدنه بسته میشود. پایینترین قسمت سایه در نمودار شمعی مربوط به کمترین قیمتی است که سهم در آن روز تجربه کرده است.
با توجه به نمودارهای مختلف در تحلیل تکنیکال باید گفت که با الگوهای شمعی بیش از سایر نمودارها سروکار داریم. از همین رو سعی کنید این نمودارها را به خوبی فرا بگیرید تا در تحلیلهای مربوط به کندل استیک با مشکل مواجه نشوید.
بررسی انواع نمودار در پنل تحلیل تکنیکال کارگزاریها
میتوان انواع نمودار را در پنل تحلیل تکنیکال کارگزاریها نیز مشاهده کرد. برای این منظور میتوانیم برای مثال وارد آدرس سامانه معاملات برخط اوراق بهادار کارگزاری آگاه شویم. سپس به پنل تحلیل تکنیکال میرویم. در این قسمت میتوانید محیط این بخش را مشاهده کنید. از بخش مشخص شده در تصویر میتوانید نحوه نمایش نمودار را تغییر دهید.
نمودارهای موجود در این قسمت عبارتاند از: نمودار میلهای، نمودار شمعی، نمودار شمعی توخالی (که فقط از لحاظ ظاهری با مورد قبلی تفاوت دارد)، نمودار خطی، نمودار ناحیهای و نمودار هیکن اشی (Heikin Ashi).
از آنجا که در تحلیل تکنیکال بیشتر از نمودارهای شمعی استفاده میشود، میتوان این نمودار را با انتخاب نماد ستاره به موارد مورد علاقه افزود تا به این ترتیب هر زمان که وارد پنل تحلیل شدید نمودار به صورت پیشفرض بر اساس الگوی شمعی به شما نمایش داده شود.
ثبت شده در سایت شهر بورس – آخرین اخبار اقتصادی طی شماره 11988 توسط محمد مصدری و در روز یکشنبه 21 دی 1399 ساعت ۲۳:۲۲:۵۴
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال چیست؟ | قسمت دوم
آشنایی با نمودارها در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
ممکن است در شروع کار، نگران این باشید که دقیقاً چطور باید تحلیل را انجام داد. اگر در حال حاضر به نمودارها و اشکال آنها نگاه میکنید و چیزی متوجه نمیشوید، بهتر است خونسردی خود را حفظ کرده و نگران نباشید. این کار به آن سختیهایی که فکر میکنید نیز نمیباشد.
به طور کلی در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال، با توجه به هدفی که تریدر دنبال میکند، سه نوع نمودار وجود دارد که از پرکاربردترین آنها هستند. نمودارهای خطی، نمودارهای میله و نیز نمودارهای شمعی. اما پیش از اینکه به بررسی این سه نمودار بپردازیم، لازم است دو مفهوم دیگر را نیز مورد بررسی قرار دهیم. یکی نمودار OHLC و دیگری تایمفریم یا بازه زمانی. ابتدا ببینیم که منظور از نمودار OHLC در تحلیل تکنیکال چیست؟
نمودار OHLC
قابلیت و امکانی که نمودار OHLC در اختیار تریدر میگذارد این است که نوسانات قیمت را به شکل یک میله و یا اصطلاحاً شمع در دورهای خاص نشان میدهد. چیزی که در نمودارهای خطی نمیتوان آنها را مشاهده کرد. عبارت OHLC مخفف شده این کلمات هستند: Open یا قیمت اولیه، High یا بالاترین قیمت معامله، Low یا پائینترین قیمت و Close یا قیمت بسته شده. در ادامه هر کدام از این موارد را روی یک نمودار بررسی خواهیم کرد.
Time Frame یا بازه زمانی
در خصوص تحلیل تکنیکال و آشنایی با نمودارها لازم است با مفهوم تایم فریم یا بازه زمانی نیز آشنا شویم. تایم فریم در واقع به معنی یک دوره زمانی است که طول مشخصی دارد؛ یعنی از زمان مشخصی شروع شده و در نقطهای از زمان پایان مییابد. هر تایمفریم یا توجه به نوعی از نمودار میتواند یک نقطه، کندل یا شمع و یا یک میله باشد. هر تایمفریم، کوچکترین بخش از نمودار است که اطلاعاتی نظیر قیمت آغازین معامل، زمان بسته شدن، قیمت حداکثر و نیز نرخ حداقل آن را نشان میدهد. هرچند اطلاعات به دست آمده از هر بازه زمانی، به نوع نمودار نیز بستگی دارد. بنابراین لازم است به معرفی انواع نمودار بپردازیم.
نمودار خطی یا Line Chart در تحلیل تکنیکال
نمودارهایی که تحت عنوان Line Chart یا نمودار خطی شناخته میشوند، سادهترین نوع نمودارها هستند که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده واقع میشوند. این نمودارها، تنها قیمت بسته شدن معاملات را در هر تایمفریم نشان میدهد. مثلاً نمودارهای خطی در تایمفریم یا بازه زمانی یک روزه، در هر روز تنها یک نقطه را روی نمودار نشان خواهند داد. این نقطه، آخرین قیمت معامله شده در طول آن روز است. با اتصال نقاط به دست آمده در هر روز، میتوان نمودار خطی در تایمفریم یک روزه را به دست آورد.
نقطه ضعف این نمودارها در این است تنها قیمت نهایی را ثبت میکنند. یعنی تمامی معاملاتی که در طول روز انجام شده، هیچ ارزشی نخواهند داشت و تنها آخرین قیمتی که در آن روز معامله شده است را ثبت میکند. بنابراین ممکن است در تشخیص و تحلیل تکنیکال این نمودارها، خطاهایی رخ دهد. هرچند اغلب تریدرها ترجیح میدهند برای تائید کردن شکستهای حمایتی و مقاومتی، از قیمت بسته شدن استفاده کنند. برای همین نیز قیمت، اهمیتی بیشتر خواهد داشت.
نمودار میلهای یا Bar Chart
در نمودارهای موسوم به نمودار میلهای، هر تایمفریم روی یک میله یا Bar مشخص میشود که بالاترین و پائینترین قیمت، قیمت اولیه یا آغازین و قیمت بسته شده را روی هر میله مشخص خواهد کرد. یعنی در نمودار میلهای، هر میله یا Bar میتواند نشان دهنده تغییرات قیمتی در یک بازه زمانی یک ساعته، یک روزه و یا یک هفتهای باشد. اینکه چه تایمفریمی را به عنوان معیار برای تحلیل خود قرار دهید، بستگی به استراتژیها و افق سرمایهگذاری یا معامله شما خواهد داشت.
هر میله از خطوط عمودی تشکیل شده که قیمت آغازین و بسته شدن در آن، با خطوطی تیره و افقی نشان داده میشود. دو سر میله، بالاترین و پائینترین قیمت را مشخص میکنند. قیمت آغازین نیز با خطی تیره در سمت چپ و قیمت بسته شده نیز با خطی تیره در سمت راشت میله نمایش میگردد. میلهای که در آن، خط افقی سمت چپ بالاتر از خط افقی سمت راست باشد، یا قیمت آغازین بیشتر از قیمت بسته شده باشد، میلهای است که نشان از نزول بازار میدهد. برعکس این اتفاق، یعنی زمانی که خط تیره سمت چپ، پائینتر از خط تیره راست باشد، نشان از حرکتی صعودی در قیمت را نشان خواهد داد.
رنگ میلهها با توجه به صعودی یا نزولی بودن آنها میتواند تغییر نماید. در تصویر فوق، میله سبز رنگ نشان از میلههای صعودی و میلههای قرمز رنگ، نشان دهنده حرکات نزولی در بازار هستند.
نمودار شمعی یا Candlestick Chart در تحلیل تکنیکال
نمودار شمعی نیز مثل نمودار میلهای، ویژگیهای نمودارهای OHLC را دارد و تنها وجه تمایز آن با نمودارهای میلهای، نحوه نمایش دادن هر بازه زمانی یا Time Frame است. تریدرها برای راحتی و سهولت کار خود و تفسیر آسانتر، معمولاً از نمودارهای شمعی برای این کار استفاده میکنند.
در این نوع از نمودارها، در هر تایمفریم، یک شمع یا اصطلاحاً کندل استفاده میشود. درست مثل نمودارهای میلهای، هر تایمفریم میتواند نشان از یک دقیقه، ساعت، روز و یا حتی ماه باشد. همچنین روند نزولی یا صعودی بودن کندلها را نیز میتوان از رنگها تشخیص داد. کندلهای صعودی یا Bullish به رنگ سبز و کندلهای نزولی یا Bearish با رنگ قرمز نشان داده میشوند. هر کندل در نمودارهای شمعی، از دو بخش تشکیل شده است. یک بخش با عنوان بدنه شمع یا Body و بخش دیگر سایه یا Shadow که به آن فیتیله یا Wick نیز گفته میشود.
پیشنهاد می کنیم مقاله معرفی انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال را مطالعه نمایید.
مقیاس نمودارها و حجم معاملات در تحلیل تکنیکال
نمودارهای قیمتی در تحلیل تکنیکال، شامل محورهای افقی و عمودی هستند. محور افقی، محور زمان و محور عمودی مربوط به قیمت است. تاریخچه قیمتی که در نمودارها نشان داده میشود، خام و بدون تغییر هستند. مقیاسی که در نمودارهای خطی به صورت پیشفرض مورد استفاده قرار میگیرند، پیشفرضهای خطی هستند.
یک مثال برای درک بهتر مقیاس در نمودارها
برای اینکه بتوانید خطی بودن نمودار را بهتر متوجه گردید، فاصله بین قیمتهای ۱۰۰ دلار تا هزار دلار (۹۰۰ دلار) در نمودارهای خطی، ۱۰ برابر فاصله بین ۱۰ تا ۱۰۰ دلار (۹۰ دلار) نشان داده خواهد شد. اما این مورد در نمودارهای لگاریتمی، به طرز دیگری نشان داده میشود. برای درک بهتر این مساله، نگاهی به نمودار زیر بیندازید.
این نمودار، نمودار قیمتی بیت کوین را از ژوئن سال ۲۰۱۶ به صورت خطی نشان میدهد. در این نمودار، تغییرات بین کمترین قیمت که ۵۷۰ دلار است و بیشترین قیمت که ۱۹۸۹۱ دلار است را در مقیاس خطی نشان داده میشود که با توجه به اختلاف قیمتی زیادی که بین این دو نقطه وجود دارد، نمایش تغییرات قیمت در نرخهای کمتر از هزار دلار با نمودار خطی مشکل خواهد بود.
این مشکل در نمودارهای لگاریتمی به شکلی بهتر حل شده است. با تحلیل نمودار Candlestick استفاده از نمودارهای لگاریتمی، میتوان تغییر مقیاس محور عمودی را از خطی به لگاریتمی انجام داد تا بتوان تغییرات را به شکلی واضحتر از پیش مشاهده کرد. در نمودارهای لگاریتمی، از درصد تغییر بین قیمتها به جای تغییر قیمتها استفاده میشود. به این معنی که فاصله بین قیمتهای ۱۰۰ دلار تا ۲۰۰ دلار با فاصله بین قیمتهای ۵ تا ۱۰ دلار برابر است. چرا که هر دوی این تغییرات قیمت، به میزان دو برابر مقدار اولیه بودهاند. در یک نمودار لگاریتمی، اعداد ۰.۱، ۱، ۱۰، ۱۰۰ و ۱۰۰۰ و … نشان داده میشوند. واضح و مشخص است که با قائل شدن فاصلههای مساوی بین اعداد ۱ و ۱۰ و نیز بین اعداد ۱۰۰۰ و ۱۰ هزار، تغییرات کوچکتر نیز قابل مشاهده خواهند بود.
نمودار فوق، نمودار تغییرات قیمتی بیت کوین از ژوئن سال ۲۰۱۶ بصورت لگاریتمی است. واضح است که تغییرات قیمت در بازه کمتر از ۱۰۰۰ دلار در این نمودار، بسیار بهتر از نمودارهای خطی قابل تشخیص خواهند بود.
حجم معاملات یا Trade Volume
حجم معاملات یا Trade Volume در واقع تعداد سهمها یا ارزهای دیجیتال معامله شده را مشخص میکند که آن را میتوان از بخش Indicators یا با فشار دادن دکمه / در TradingView به نمودارها افزود. هرچقدر حجم معاملات در یک بازه زمانی مشخص بیشتر باشد، طول میلهای که حجم را مشخص میکند نیز بیشتر خواهد بود. خط نارنجی که روی شکل زیر نشان داده شده است، در اصل میانگین متحرک حجم معاملات در بازه زمانی مشخص (معمولاً ۲۰ روزه) است. با این مفهوم «میانگین متحرک» در ادامه مقاله بیشتر آشنا خواهید شد. در تصویر زیر، نحوه افزودن حجم معاملات به نمودار را در TradingView مشاهده میکنید.
قیمت و حجم معاملات ارزهای دیجیتال، دو پارامتر مهم در تحلیل تکنیکال کریپتوکارنسیها هستند که سیستمهای معاملاتی، کاملاً بر اساس آنها بوجود آمدهاند. رنگ میلههایی که حجم معاملات را در هر بازه زمانی نشان میدهد، با توجه به اینکه آن شمع یا کندل به صورت نزولی است یا صعودی، به رنگ سبز یا قرمز خواهند بود. یکی از کاربردهای مهم حجم معاملات در تحلیل تکنیکال، تائید شکستهای مقاومتی یا Breakout و یا حمایتی Breakdown است که در صورت مشاهده حجم بالای معالمات، جهت انجام روند مورد نظر از این تائید استفاده میشود.
حال ببینیم که چرا تائید روند با حجم معاملات در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال از جایگاهی مهم برخوردار است؟
تائید روند شکست و حمایت با حجم معاملات
همانطور که اشاره کردیم، حجم معاملات و قیمت در تحلیل تکنیکال از اهمیت زیادی برخوردار هستند. حجم معاملات در واقع مقدار خرید و فروش (معاملات) را در بازار نشان میدهد که در قالب بازههای زمانی مشخص صورت میگیرد. حجم معاملات در قسمت پائینی نمودار به نمایش در میآید. رنگ قرمز و سبزی که در این قسمت نشان داده میشود، بیانگر این است که حجم معاملات به صورت صعودی بودهاند یا نزولی.
اهمیت حجم معاملات در تحلیل تکنیکال
گفتیم که از حجم معاملات در تحلیل تکنیکال به منظور تائید هنگام تغییر روندها و شکستهای حمایتی یا مقاومتی استفاده میشود. از طرف دیگر، هر حرکتی که توسط قیمتها انجام میگردد، قدرت آن را میتوان به حجم معاملات اخیر آن نسبت داد. البته گاهاً نیز دلیل رشد یکباره و عجیب یک ارز دیجیتال با حجم پائین میتواند دستکاری شدن آن و یا دخالت نهنگها باشد. برای درک بهتر این موضوع، نگاهی به مثال زیر داشته باشید.
تصویر فوق، نمودار حجم معاملات بیت کوین را در ۱۲ آوریل سال ۲۰۱۸ میلادی نشان میدهد.
خط روند نزولی قیمت بیت کوین در تاریخ ۸ آوریل شکسته شد و پس از آن در طی یک Pullback، قیمت آن دوباره با خط روند نزولی خود تماس داشته است. اعلام تغییر در روند در این نقطه با قطعیت بالا و به دلیل حجم پائین نمیتواند امکانپذیر باشد. در صورتی که چهار روز بعد از آن و در تاریخ ۱۲ آوریل، پس از مشاهده شدن حجم بالای معاملات، تحلیل نمودار Candlestick میتوان روند صعودی را تائید نمود. برخی از تریدرها نیز پس از پولبک به خط روند نزولی، وارد موقعیت خرید میشوند که نسبت به دسته قبلی تریدرها، با به جان خریدن ریسک بیشتر، سودی بالاتر را از آن خود خواهند کرد.
کابرد دیگر حجم معاملات
کاربرد دیگری که حجم معاملات دارند، تشخیص قدرت روند در جریان است. به عنوان مثال، هنگامی که نمودار در حال رقم زدن سقفهای بالاتر در حجمهای پائین است، میتوان این نکته را دریافت کرد که قدرت روند صعودی در حال کاهش میباشد و به زودی، باید انتظار تغییر روند را داشته باشیم. برای نمونه، مجدداً به نمودار بیت کوین در بازه زمانی مشابه (۱۲ آوریل ۲۰۱۸) نگاه کنید. واگرایی میان سقفهای بالاتر یا Higher Highs و کاهش حجم معاملات، نشان از کاهش قدرت و تصمیم خریداران و روی کار آمدن فروشندگان و عرضهکنندگان دارد.
این مورد میتواند به شما در تشخیص دادن نقاط خروج از معاملات کمک زیادی کند تا برای اتخاذ کردن موضع فروش، خود را آماده کنید. از طرف دیگر، حجم معاملات میتواند در تائید شکستهایی که پس از شکلگیری الگوها اتفاق میافتند نیز استفاده نمود. برای مثال، در نموداری که در زیر مشاهده میکنید، پس از شکلگیری الگوری سر و شانه یا Head and Shoulders، شکست مقاومتی اتفاق افتاده و برای تائید کردن این موضوع بایستی از حجم معاملات در کندل مشخص شده استفاده نمود.
ابتدا حجم تحلیل نمودار Candlestick و سپس قیمت!
نکته آخر که در حجم معاملات ارزهای دیجیتال باید در نظر داشت، این است که در اغلب موارد، حجم معاملات پیش از تغییر کردن قیمت، سیگنالهایی را در خصوص تغییر روند به شما خواهند داد.
کاری که بسیاری از تریدرها انجام میدهند این است که با دنبال کردن حجم معاملات، بازگشت روند یا Reversal Trend را شناسایی مینمایند. به عنوان نمونه، همانطور که عرض کردیم، در یک روند صعودی، هنگامی که حجم معاملات رقم خورده در یک سقف، کمتر و کمتر میگردد، از نزدیک شدن به پایان آن روند صعودی خبر میدهد.
در این قسمت از تحلیل تکنیکال با نمودار ها،مقیاس نمودارها و حجم معاملات در تحلیل تکنیکال آشنا شدیم در پست بعدی به شناسایی الگو ها در تحلیل تکنیکال میپردازیم.
این نوشته در تحلیل رمزارزها، سرمایهگذاری و خرید و فروش ارسال شده است. این لینک مستقیم به این نوشته است.
توضیح کامل نمودارهای شمعی و چگونگی استفاده از آنها برای مبتدیان
به عنوان یک مبتدی و تازه وارد برای تجارت و سرمایه گذاری، بررسی و فهم نمودار می تواند دلهره آور و نامفهوم باشد. برخی به احساسات خود تکیه می کنند و سرمایه گذاری های خود را بدون شناخت انجام می دهند. ممکن است این استراتژی در یک بازار صعودی جواب دهد، اما مسلما در طولانی مدت نتیجه نخواهد داد.
در اصل، تجارت و سرمایه گذاری بازی احتمالات و مدیریت ریسک است. بنابراین توانایی در خواندن و فهم نمودارهای شمعی تقریبا برای هر نوع سرمایه گذاری بسیار مهم است. در اینجا به توضیح نمودارهای شمعی و چگونگی بررسی آنها می پردازیم.
نمودار شمعی چیست؟
نمودار شمعی نوعی نمودار مالی است که نشان دهنده حرکات قیمتی یک دارایی برای یک بازه زمانی مشخص به صورت گرافیکی است. همانطور که از نام این نمودار مشخص است، از تعدادی شمع تشکیل شده که هر کدام حرکات قیمتی را در بازه زمانی یکسان نشان می دهند. شمع ها می توانند تقریبا برای هر بازه زمانی، از ثانیه گرفته تا سال، تنظیم شوند.
تاریخچه نمودارهای شمعی به قرن 17 بازمی گردد. استفاده از این نمودارها به عنوان یک ابزار ترسیمی اولین بار توسط یک تاجر برنج ژاپنی به نام هوما(Homma) انجام شد. ایده های او به عنوان پایه و اساس همان چیزی است که امروزه به عنوان نمودار شمعی جدید استفاده می شود. یافته های هوما توسط بسیاری از تحلیلگران، از جمله چارلز داو که یکی از بنیانگذاران تحلیل های تکنیکال مدرن است، مورد استفاده قرار گرفت.
اگر چه از نمودارهای شمعی می توان برای تجزیه و تحلیل انواعی از داده ها استفاده کرد، اما بیشتر جهت تسهیل در تحلیل بازارهای مالی استفاده می شوند. در صورت استفاده صحیح از این نمودارها، ابزاری خواهند بود که به معامله گران کمک می کنند تا بتوانند احتمال بروز حرکات قیمتی را ارزیابی و پیش بینی کنند. بنابراین نمودارهای شمعی می توانند مفید باشند، زیرا معامله گران و سرمایه گذاران قادر خواهند بود تا ایده ها و استراتژی های خود را بر اساس تحلیل هایشان از بازار شکل داده و پیاده کنند.
نمودارهای شمعی چگونه کار می کنند؟
هر شمع قیمتی از بخش های زیر تشکیل شده است:
- باز شدن شمع: اولین قیمت معامله شده از دارایی در بازه زمانی مشخص.
- بالاترین سطح: بیشترین قیمت معامله شده از دارایی در بازه زمانی مشخص.
- پایین ترین سطح: کمترین قیمت معامله شده از دارایی در بازه زمانی مشخص.
- بسته شدن شمع: آخرین قیمت معامله شده از دارایی در بازه زمانی مشخص.
در کل، اغلب به این مجموعه از داده ها OHLC گفته می شود. رابطه بین این 4 جزء تعیین کننده شکل و رنگ شمع است.
فاصله بین باز و بسته شدن، بدنه شمع را تشکیل می دهد. فاصله بین بدنه و بالاترین یا پایین ترین قیمت سایه یا فیتیله شمع را می سازد. به فاصله بین بالاترین و پایین ترین قیمت هر شمع نیز دامنه شمع گفته می شود.
نحوه خواندن نمودار شمعی
بسیاری از معامله گران خواندن و فهم نمودارهای شمعی را آسانتر از نمودارهای نواری و خطی مرسوم می دانند، حتی اگر اطلاعات مشابهی را ارائه دهند. نمودار شمعی را می توان با یک نگاه خواند که نمایانگر ساده ای از عملکرد قیمت ها است.
در عمل، نمودار شمعی نشان دهنده نبرد بین روند صعودی و نزولی(اصطلاحا گاوها و خرس ها) در یک دوره زمانی مشخص است. به طور کلی هر چه بدنه شمع بلندتر باشد، فشار خرید یا فروش در بازه زمانی مشخص شده بیشتر بوده است. اگر فتیله های شمع کوتاه باشند، بدین معنی است که بالاترین یا پایین ترین قیمت در بازه زمانی، به قیمت در زمان باز شدن یا بسته شدن شمع نزدیک بوده است.
رنگ و تنظیمات ممکن است در ابزارهای مختلف متفاوت باشد. اما به طور کلی اگر رنگ بدنه سبز باشد، یعنی قیمت دارایی در زمان بسته شدن، بیشتر از زمان باز شدن شمع بوده است. برعکس، اگر رنگ بدنه قرمز باشد به این معنی است که قیمت در طی بازه زمانی و هنگام بسته شدن پایین تر از زمان باز شدن شمع بوده.
در برخی نمودارها برای نمایش شمع ها به جای استفاده از رنگ سبز و قرمز از رنگ سفید و سیاه استفاده می شود. به این ترتیب برای شمع های صعودی از رنگ سفید به جای رنگ سبز و برای شمع های نزولی از رنگ سیاه به جای رنگ قرمز استفاده می شود.
نمودارهای شمعی چه چیزی را نشان نمی دهند
در حالی که استفاده از نمودارهای شمعی برای داشتن یک دیدگاه کلی درباره عملکرد قیمت می تواند مفید باشد، اما ممکن است تمام آنچه که برای انجام تجزیه و تحلیل جامع نیاز دارید، فراهم نکند. به عنوان مثال نمودارهای شمعی جزئیاتی را که بین باز و بسته شدن قیمت رخ داده، نشان نمی دهند.
مثلا، اگر چه فتیله های یک شمع بالاترین و پایین ترین قیمت معامله شده از دارایی را در بازه زمانی نمایش می دهند، اما این که کدام یک اول رخ داده را نشان نمی دهند. با این حال در بیشتر نمودارهای شمعی می توان بازه زمانی را تغییر داد که به معامله گران اجازه می دهد تا جزئیات بیشتری را تحلیل نمودار Candlestick در بازه های زمانی کوتاه تر بررسی کنند.
نمودارهای شمعی می توانند نوسانات زیادی داشته باشند، خصوصا زمانی که بازه های زمانی کوتاه تری را ترسیم می کنند. اندازه و رنگ شمع ها می تواند خیلی سریع تغییر کند که این امر می تواند تفسیر آنها را مشکل نماید.
برای درک بیشتر چگونگی استفاده از نمودارهای شمعی می توانید به مطلب زیر مراجعه نمایید:
نمودارهای شمعی Heikin-Ashi
آنچه تاکنون صحبت شد به نام نمودار شمعی ژاپنی معروف بود. اما روش های دیگری نیز برای ترسیم نمودار شمعی وجود دارد. Heikin-Ashi یکی تحلیل نمودار Candlestick از این روش ها است.
Heikin-Ashi در زبان ژاپنی به معنای میانگین نوار(average bar) است. این نوع نمودارهای شمعی به فرمول اصلاح شده ای متکی هستند که از داده های میانگین قیمت استفاده می کنند. هدف اصلی استفاده از این نوع نمودار هموار تر کردن فعالیت های قیمتی و کاهش نوسانات نشان داده شده در نمودارهای معمولی است. به این ترتیب نمودار شمعی Heikin-Ashi می تواند باعث آسانتر شدن شناخت روند بازار، الگوی قیمت و احتمال معکوس شدن روند شود.
معامله گران اغلب از شمع های Heikin-Ashi در ترکیب با نمودارهای شمعی برای جلوگیری از دریافت سیگنال های کاذب و شانس بیشتر برای کشف روند بازار استفاده می کنند. شمع های سبز Heikin-Ashi بدون فتیله پایینی عموما نشان دهنده روند صعودی قوی هستند. اما شمع های قرمز Heikin-Ashi که فاقد فیتیله فوقانی هستند، اغلب روند نزولی قوی را نشان می دهند.
در حالی که نمودار شمعی Heikin-Ashi می تواند ابزاری قدرتمند باشد، اما مانند هر ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال دیگری دارای محدودیت هایی است. از آنجایی که این نمودار از اطلاعات میانگین قیمتی استفاده می کند، الگوها ممکن است برای مدت طولانی تر مناسب تر باشد. همچنین این نمودارهای شکاف قیمتی را نشان نمیدهند و ممکن است سایر داده های قیمتی مبهم باشند.
نتیجه گیری
نمودارهای شمعی یکی از اساسی ترین ابزارها برای هر معامله گر یا سرمایه گذار هستند. آنها نه تنها یک نمای بصری از عملکرد قیمت یک دارایی معین را ارائه می دهند، بلکه انعطاف پذیری زیادی برای تجزیه و تحلیل داده ها در بازه های زمانی مختلف دارند.
داشتن مطالعات گسترده تر در مورد نمودارهای شمعی و الگوهای آنها، همراه با داشتن ذهنی تحلیلی و انجام تمرین کافی می تواند در نهایت معامله گران به سمت داشتن مبادلاتی موفق پیش ببرد. با این وجود اغلب معامله گران و سرمایه گذاران معتقدند که در نظر گرفتن روش های دیگر مانند تحلیل فاندامنتال نیز در گرفتن نتیجه درست مهم است.
دیدگاه شما