- زمانی که اندیکاتور مکدی تغییر فاز را ثبت می کند ، سقف و کف قیمتی تشکیل شده ، پیوت های ماژور هستند .
- در یک فاز مثبت ، بالاترین قیمت به عنوان پیوت ماژور شناخته می شود .
- در یک فاز منفی ، پایین ترین قیمت به عنوان پیوت ماژور شناخته می شود .
- هر زمان تغییر فاز از مثبت شناسایی نقاط چرخش بازار به منفی ثبت شود ، بالاترین قیمتی که در فاز مثبت قرار دارد پیوت ماژور است .
- هر زمان تغییر فاز از منفی به مثبت ثبت شود ، پایین ترین قیمتی که در فاز منفی قرار دارد پیوت ماژور است .
- هر سقف و کف قیمتی که در اندیکاتور MACD ثبت شده و پس از آن تغییر فاز شکل گیرد پیوت ماژور است .
واگرایی چیست؟
آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات در بازار بورس، یکی از الزامات اولیه برای شروع فعالیت در این بازار است. سرمایهگذاران با تسلط به این مفاهیم و ابزراهای مختلف در بازار بورس، سودهای قابل توجهای را به دست میآورند. بنا به تجربه و پیشنهاد سرمایهگذاران اصلی در این بستر، افزایش هوش مالی و آشنایی با تکنیکهای معاملاتی و تحلیلی، نقش بسیار مهمی در موفقیت افراد در بازار بورس دارد. در این مقاله قصد داریم یکی از ابزارهای کاربردی و معروف را در فرایند تحلیل تکنیکال معرفی کنیم که با نام «واگرایی» شناخته میشود. واگرایی از انواع مختلفی تشکیل شده است که سرمایهگذاران با استفاده از آنها میتوانند نقاط مناسب ورود و خروج در سهمهای بورسی را تشخیص دهند.
واگرایی چیست؟
واگرایی یکی از ابزارهای تحلیلی در شناسایی نقاط چرخش بازار بازار بورس است که با استفاده از آن میتوان تغییر جهت روند قیمتی سهم را تشخیص داد. این فرایند نتیجه تضاد حرکتی میان نمودار سهم و اندیکاتور است. به عبارت دیگر، واگرایی هنگامی تشکیل میشود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت کنند، در چنین شرایطی سهم تمایل به تغییر جهت دارد. زمانی که یک واگرایی مناسب و خوب در سهم به وجود بیاید، شاهد یک تغییر جهت بزرگ در روند معاملات سهم خواهیم بود.
به صورت خلاصه، واگراییها ابزرای برای تشخیص سطوح حساس در روند معاملات هستند که از انواع مختلفی در بازار بورس تشکیل شدهاند. برای شناسایی واگرایی در نمودار سهمهای بورسی، بهتر است که از اندیکاتورها استفاده کنیم، در حال حاضر اندیکاتورهای متعددی وجود دارند که تحلیلگران با استفاده از آنها میتوانند انواع واگرایی را در روند معاملات سهم شناسایی کنند.
آشنایی با انواع واگرایی
واگراییها دارای انواع مختلفی هستند که هر کدام از آنها در شرایط مختلفی از روند معاملات سهم در بازار بورس مشاهده میشوند. انواع واگرایی در بازار بورس عبارت است از:
1. واگرایی معمولی:
واگرایی معمولی اغلب زمانی تشکیل میشود که قیمت و اندیکاتور برخلاف یکدیگر حرکت کنند. به عبارت دیگر، در این شرایط میتوان شاهد تضاد حرکتی میان نمودار قیمتی سهم و اندیکاتور بود. با مشاهده این واگرایی، قیمت سهم از حرکت ایستاده و شروع به تغییر مسیر میدهد. واگرایی معمولی با نماد RD نمایش داده میشود که مخفف عبارت Regular Divergence است. واگرایی معمولی خود به دو دسته واگرایی مثبت و منفی تقسیم میشود.
واگرایی معمولی مثبت (RD+)
واگرایی معمولی مثبت به صورت کلی در کفها به وجود میآید. در این حالت قیمت یک دره را پایینتر از دره قبلی تشکیل میدهد؛ در صورتی که اندیکاتور با این جریان مخالف کرده و همین روند را به شکل عکس تشکیل میهد. در این حالت قیمت تمایل به چرخش دارد. برای درک بهتر میتوانید به تصویر زیر دقت کنید.
واگرایی معمولی منفی (RD-)
واگرایی معمولی منفی اغلب در انتهای روند صعودی سهمها تشکیل میشود. در این وضعیت، قیمت یک قله بالاتر از قله قبلی ایجاد میکند؛ اما اندیکاتور با این حالت قیمت مخالفت کرده و سقفی پایینتر از سقف قبلی به وجود میآورد. این نوع واگرایی با عنوان واگرایی معمولی منفی شناخته میشود. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید.
مثال: در تصاویر زیر، میتوانید به مثالهایی از ایجاد واگرایی و تمایل سهم به چرخش را در بازار مشاهده کنید:
شکل فوق مربوط به نمودار ثاباد است. همانطور که مشاهده میکنید، نمودار بعد از یک رشد و بازدهی نسبتاً خوب، با ایجاد یک واگرایی معمولی منفی در سقف قیمتی با ریزش مواجه شده و مقدار زیادی از مسیر صعود را اصلاح کرده است.
شکل فوق متعلق به سهام ثفارس است. این نمودار در کف قیمتی با ایجاد یک واگرایی معمولی مثبت و همچنین کاهش قدرت فروشندگان مواجه شده است که در ادامه رشد قیمتی نسبتاً خوبی را به وجود آورده است.
2. واگرایی مخفی:
هنگامی که قیمت سهم در بازار در حال اصلاح بوده و این روند ادامهدار باشد، واگرایی مخفی به وجود میآید. در واگرایی مخفی میتوان در روند نزولی سهم با قلهها و در روند صعودی سهم با درهها، تمایل به چرخش در سهم را تشخیص داد. این نوع واگرایی با نماد HD معرفی میشود که مخفف عبارت Hidden Divergenceاست. واگرایی مخفی به دو دسته واگرایی مثبت و منفی تقسیمبندی میشود.
واگرایی مخفی مثبت (HD+)
زمانی که اندیکاتور یک درهای را پایینتر از درهی قبلی به وجود بیاورد، معمولا واگرایی مخفی مثبت تشکیل میشود، این فرایند به شرطی پابرجا است که همزمان با آن، نمودار سهم هم یک کف بالاتر از کف قبلی خود تشکیل میدهد. به زبان سادهتر، روند حرکتی نمودار سهم و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر باشد. با شناسایی این وضعیت می توان به راحتی سیگنال خرید دریافت کرد. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید.
واگرایی مخفی منفی (HD-)شناسایی نقاط چرخش بازار
واگرایی مخفی منفی درست بر خلاف واگرایی مخفی مثبت است. این واگرایی در انتهای روند نزولی تشکیل میشود و بیانگر ادامهدار بودن روند کاهش قیمت سهم در بازار است. در این وضعیت، نمودار قیمتی سهم یک قله پایینتر از قله قبلی تشکیل میدهد و همزمان با آن، در اندیکاتور یک قله بالاتر از قله قبلی ایجاد میشود که در نهایت واگرایی مخفی منفی تشکیل خواهد شد. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید.
3. واگرایی زمانی:
در این نوع واگرایی شاهد تضاد رفتاری میان قیمت سهم و زمان خواهیم بود. به صورت کلی در واگرایی زمانی دیگر نیازی به بررسی رفتار اندیکاتور نیست، در عوض باید زمان اصلاح روند را به خوبی بررسی کنیم. واگرایی زمانی به دو دسته واگرایی زمانی معمولی و واگرایی زمانی هوشمند تقسیمبندی میشود. «فیبوناچی زمانی» یکی از ابزارهای مهم برای تشخیص این نوع از واگرایی در بازار بورس است. برای اطلاع از تفاوت میان واگرایی زمانی معمولی و هوشمند، به جدول زیر توجه کنید:
انواع واگرایی زمانی | ویژگی واگرایی | نکات مهم | نوع پیش بینی |
واگرایی زمانی معمولی | تعداد کندلهای فاز اصلاح بیشتر از تعداد کندلهای روند گام قبلی است | تمایلی به تغییر جهت روند در بازار وجود ندارد | ادامه روند قبلی |
واگرایی زمانی هوشمند | تعداد کندلهای فاز اصلاح کمتر از تعداد کندلهای روند گام قبلی است | مقدار درصد اصلاح زمانی بیشتر از درصد اصلاح قیمتی است | ادامه روند قبلی |
قیمت و سطح مناسب برای تشکیل واگرایی
با استفاده از ابزارهای مختلف در تحلیل تکنیکال، میتوان سطوح حساس قیمتی را شناسایی کرد. معمولا در این نقاط روند نمودار تمایل به چرخش دارد که این وضعیت اغلب با واگراییها مشخص میشود. هنگامیکه نمودار با شتاب و بدون واگرایی به سمت نقاط حمایت و مقاومت درحرکت باشد، احتمال شکست سطوح در این شرایط بسیار بالا است. بعضی اوقات این شکست در سطوح حمایت و مقاومت با واگرایی هم راه است که در تصویر زیر مشخص شده است:
خطوط روند یکی دیگر از ابزارهای پرکاربرد در فرایند تحلیل سهام هستند. خطوط روند صعودی و نزولی، همیشه مستعد تشکیل واگرایی هستند. این تشخیص دارای اعتبار زیادی است و بر مبنای آن میتوانید تصمیم به ورود و خروج بگیرید. این مورد را میتوان به باندهای کانال هم تعمیم داد. به عنوان مثال در کانال صعودی زیر، شاهد یک واگرایی میان نمودار قیمتی و اندیکاتور هستیم.
کلام آخر
در بازار بورس مفاهیم و اصطلاحات زیادی وجود دارد. آشنایی و یادگیری این مفاهیم یکی از الزامات اولیه برای ورود در بازار بورس است. «واگراییها» یکی از ابزارهای معروف و پرکاربرد هستند که تحلیلگران با شناسایی آن در روند معاملات سهم، سودهای قابل توجهای را به دست میآورند. واگراییها از انواع مختلفی تشکیل شدهاند و نحوه به وجود آمدن آنها در سهمهای بورسی با هم متفاوت است. با یادگیری این تکنیک در بازار بورس، میتوانید به راحتی سیگنال خرید و فروش دریافت کنید. برای شناسایی واگرایی در روند نمودار سهم باید از اندیاتورها استفاده کنید. پیشنهاد میکنیم برای آشنایی با انواع واگراییها در بازار بورس، این مقاله را مطالعه کنید.
چگونه استراتژی تعیین stop loss را در بازار ارزهای دیجیتال تنظیم کنیم ؟
فرار کامل از ریسک نوسانات بازار تقریباً امری باور نکردنی است؛ اما خبر خوب این است که میتوانیم با استفاده از استراتژی مناسب، سرویسها، آگاهی از تحلیلهای تکنیکال و دنبال کردن اخبار فاندامنتال این ریسک را به حداقل ممکن برسانیم. استفاده از این ابزارها منجر به تسلط بیشتر بر معاملات و ایزوله شدن آنها میشود. یکی از این سرویسهای کاربردی و جداییناپذیرِ مرتبط با خرید و فروش ارزهای دیجیتال، استاپ لاس Stop loss یا تعیین حد ضرر است. در واقع مهمترین نکته برای تریدهای مبتدی و حرفهای در شرایط ناپایدار بازارهای مالی، متوقفکردن و خروج به موقع از موقعیتهای زیانرسان برای جلوگیری از ضرر بیشتر است. این سرویس سرمایه شما را از گزند بیثباتی در بازارهای مالی تا جای ممکن دور نگه میدارد. تعیین حد ضرر از چند روش مختلف قابل اجرا است. استراتژی تعیین Stop loss کاملاً وابسته به دیدگاه و میزان ریسکپذیری معاملهگران است، اما روشهای تعیین حد ضرر کدام است؟ استاپ لاس را در چه نقطهای تنظیم کنیم تا کمترین ریسک ممکن را متحمل شویم؟! ما سعی کردیم تا کاملترین پاسخهای مربوط به این سوالات را در ادامه مقاله یادآور شویم.
منظور از حد ضرر چیست و چگونه بهترین نقطه آن را تعیین کنیم ؟
به زبانی ساده، استاپ لاس یا حد ضرر، مطمئنترین سرویسی است که از ضرر بیشتر به دارایی شما محافظت میکند و ریسک موجود در معاملات را به کمترین حد ممکن میرساند. لازمه دریافت بیشترین بازده از این سرویس، دقت در انتخاب روشی مناسب و تعیین حد ضرر در بهترین نقطه است. دستورتوقف معامله به صورت کلی به دو دسته، تیک پروفیت Take profit (حداکثر سود) و استاپ لاس Stop loss (حداکثر زیان) تقسیم میشود. هر معامله تنها به یکی از این دو نتیجه برد با باخت منتهی خواهد شد و در صورت فعالشدن حد ضرر (SL) یا هنگام رسیدن به حد سود (TP) بسته خواهد شد.
در نظر داشته باشید که کاهش ریسک به این معنی نیست که حدود ضرر را در معاملات خود کوچک یا کم تنظیم کنید. واقعیتی که وجود دارد این است که سرمایهگذاران حرفهای در همه بازارهای مالی برای فراهمکردن یک فضای معاملاتی موقت با نوسانات بالا، از استراتژی استاپ هانت Stop hunt استفاده میکنند. بهعبارتی دیگر، پدیده استاپ هانتینگ زمانی رخ میدهد که شما وارد معاملهای شدهاید و حد ضرر خود را تعیین کردهاید. این استراتژی خیلی ساده است و تنها به یک نمودار قیمتی و یک اندیکاتور تکنیکال نیاز دارد. جهت آشنایی بیشتر با حد ضرر به مطلب « Stop loss یا حد ضرر چیست ؟» مراجعه کنید. در ادامه به شما میآموزیم که چگونه استاپ لاس بگذاریم.
نحوه تعیین بهترین نقطه حد ضرر
محل ایدهآل برای تنظیم حد ضرر توسط دو عامل کلی و سپس گامهایی مهم تعیین میشود. دو عامل موثر در تنظیم حد ضرر عبارت است از:
- حد ضرر باید در سطحی باشد که ثابت کند نقطهٔ ورود به معامله کاملاً اشتباه بوده است.
- حد ضرر باید دارای یک نرخ پیروزی قابلقبول در تاریخچهٔ معاملات باشد و این نرخ کاملاً به استراتژی معاملاتی کلی شما وابسته است.
گامهای ساده استراتژی تعیین Stop loss که باید به آنها پایبند باشیم
برای تنظیم حد ضرر میتوانید هم از طریق روشهای مبتدی و هم روشهای حرفهای اقدام کنید. در ادامه نمونههایی از هر دو روش را برای شما فراهم کردهایم.
1- تعریف پلن یا استراتژی معاملاتی
قبل از انجام هر کاری ابتدا پلن کتبی و معاملاتی خود را مشخص کنید. توجه داشته باشید که انتخاب روش و قوانین مشخص در آغاز، میتواند در بهینهتر شدن محل تنظیم حد ضرر بسیار مفید و موثر واقع شود.
2- استراتژی معاملاتی خود را بسنجید
آزمودن بازدهٔ استراتژی معاملاتی به شما این امکان را میدهد تا بر اساس دادههای تاریخی قیمت، عملکرد سیستم حد ضرر معاملات خود را بدست آورید. سپس نتایج به دست آمده را مرور کنید تا کاربردیترین موارد را شناسایی و بررسی کنید. تایمفریمها و جفتارزهای مختلف را نیز محک بزنید و از میان آنها پربازدهترین را بر اساس استراتژی خود انتخاب کنید.
3– بهبود استراتژی معاملاتی و سنجش مجدد آن
در صورتی که پلن شما سودآور نبود، وقت آن است که دست بکار شوید و تغییرات لازم را در آن اعمال کنید. حتی اگر نتایج استراتژی شما خوب پیش رفته است، آزمایش ایدههای نو را نادیده نگیرید؛ ممکن است در این بررسیها سیستم سودآورتری به ذهن شما راه یافت. از خلاقیت نترسید، بعضی اوقات عجیبترین ایدهها شناسایی نقاط چرخش بازار سودآورترین هستند! بعد از دست پیدا کردن به یک استراتژی مناسب، دیگر نوبت گام نهادن به مرحله چهارم است.
4- هرگز از ارتقاء و تقویت استراتژی معاملاتی خود غافل نشوید
حالا زمان محک زدن نتایج استراتژی است. یک حساب آزمایشی ایجاد کرده و با اقدام به شروع معاملات در آن، نتایج را زیر ذرهبین دقت قرار دهید. محدودیتها و اشکالات در این مرحله به تدریج آشکار خواهند شد، بنابراین اینجا میتوانید در استراتژی خود را تغییرات لازم را اعمال کنید و شکل نهایی آن را معین کنید.
۴ شیوه متداول معامله گران حرفهای برای تنظیم حد ضرر
این روشها، شما را برای دستیابی به ایدهای جهت تعیین بهترین حد ضرر در معاملات ارزهای دیجیتال یاری میدهند. این موارد دیدگاه تازهای در مورد مکان تنظیم حد ضرر معاملات به شما میبخشند. البته برای انتخاب، پیشنهاد میکنیم که حتما استراتژی فعلی خود را نیز مد نظر داشته باشید. همچنین از طرفی میتوانید بعد از انتخاب یکی از این روشها، پلن معاملاتی خود را بر اساس آن مشخص کنید.
روش اول برای تنظیم حد ضرر:
آسانترین و عمومیترین روش، تنظیم حد ضرر بر اساس درصدی از سرمایه است. این استراتژی حد وسط ندارد! استاپ لاس یا حد ضرر در این روش مبتنی بر درصدی معین از حساب معاملاتی تنظیم میشود. اجازه دهید با یک مثال به توضیح این روش بپردازیم. برای نمونه، تصور کنید شما یک بیت کوین دارید و نگران این هستید که قیمت آن به زیر مقدار کنونی آن برسد. پس نقطهای را برای آن مشخص میکنید و به صرافی میگویید زمانی که قیمت بیت کوین به زیر این نقطه رسید، به طور خودکار بیت کوین شما را بفروشد.
در اینصورت اگر قیمت آن به کمتر از مقدار مشخص شده برسد، دارایی شما نقد شده و از ضرر بیشتر جلوگیری کردهاید؛ همچنین شما قادر هستید در نوبت بعد که قیمت پایینتر رفت، اقدام به خرید مجدد کنید. اما اشکال اینجا است که امکان دارد از خواب بیدار شوید و قیمت بیت کوین دوباره به بالای مقدار تعیین شده شما رسیده باشد؛ در نتیجه شما مجبور هستید که در بالای مقدار تعیین شده خود دوباره اقدام به خرید کند و این یعنی ضرر! پس بهتر است حد ضرر را مطابق با شرایط و محیط بازار یا قوانین استراتژی تعیین کنید، نه اینکه چهمقدار از سرمایه خود را حاضر به از دست دادن هستید.
روش دوم برای تنظیم حد ضرر:
راه دیگر تنظیم حد ضرر استراتژی میانگین متحرک حمایتی و مقاومتی است که روشی مناسب برای استراتژیهای معاملاتی پیرو روند محسوب میشود. این اندیکاتور به صورتی پویا و دینامیک، سطوح مقاومت و حمایتی را با توجه به حرکات قیمت در بازار در اختیار معاملهگر میگذارد. میانگین متحرک برای دورههای مختلف اطلاعات متفاوتی را نمایش میدهد و هرچه طول مدت دوره کاهش یابد، خطوط میانگین متحرک رفتار حرکتی نزدیکتری به نمودار قیمت خواهند داشت. استراتژی میانگین متحرک حمایتی و مقاومتی یک استراتژی کاملا ساده است. این استراتژی قدرت زیادی در شناسایی تغییر روند دارد و زمانی که سیگنالی صادر کند به احتمال خیلی زیاد شاهد تغییر حرکت قیمتها خواهیم بود. گاهی بعضی از معاملهگرها در استراتژیها خود برای یافتن محل چرخش و بازگشت بازار نیز از این روش استفاده میکنند.
روش سوم برای تنظیم حد ضرر :
یک روش متفاوت در تعیین Stop loss، حد ضرر بر اساس زمان به جای پارامترهای قیمت است. به عنوان نمونه، تریدر یا سرمایهگذار باید بعد از پایان یک بازه زمانی مشخص مثلا انتهای روز و بدون در نظر گرفتن نتیجه، موقعیت را ببندد و از بازار خارج شود. شاید بتوان چشمپوشی از وضعیت واقعی بازار در این روش را عامل اصلی کاهش محبوبیت آن در مقایسه با سایر استراتژیها دانست.
روش چهارم برای تنظیم حد ضرر:
روش چهارم استفاده از استراتژی اندیکاتور پارابولیک سار ParabolicSar & RSI استاپ لاس است. این استراتژی با دقت بالایی روند را شناسایی میکند و معاملهگر با معامله در جهت روند از بازار سود میگیرد. در واقع این استراتژی هم در تشخیص روندهای صعودی کوتاه مدت و بلند مدت؛ و هم در تشخیص روندهای نزولی یا حتی در بازارهایی که قابلیت معامله دو طرفه را دارند، کاربرد دارد. این اندیکاتور مانند مابقی اندیکاتورها بهتنهایی کامل نیست و تکمیلکننده حرکات قیمت و اندیکاتورهای دیگر است، اما در پیروی و تأیید روند بهخوبی عمل میکند.
در این بلاگ سعی شناسایی نقاط چرخش بازار کردیم تا با بیانی شفاف شما را با روشهای مبتدی و حرفهای تعیین حد ضرر و همچنین اهمیت آنها آشنا کنیم. امیدواریم که این مطالب برای شما مفید بوده باشد.
سوالات متداول
اگر حفظ سرمایه و جلوگیری از ضرر بیشتر برای شما از اهمیت بالایی برخوردار است، پیشنهاد میشود که حتماً از استراتژی تعیین Stop loss استفاده کنید. والکس
نیاز است که در تعیین حد ضرر دو عامل مهم را رعایت کنید:
۱- حد ضرر باید در سطحی باشد که ثابت کند نقطهٔ ورود به معامله کاملاً اشتباه بوده است.
۲- حد ضرر باید دارای یک نرخ پیروزی قابلقبول در تاریخچهٔ معاملات باشد و این نرخ کاملاً به استراتژی معاملاتی کلی شما وابسته است.
انتخاب پر بازدهترین استراتژی تعیین استاپ لاس با توجه به دیدگاه و میزان ریسکپذیری شما، احتمال خطر ضرر بیشتر را در معاملات به کمترین حد ممکن میرساند.
پیوت چیست ؟ چگونه دقیق ترین پیوت ها را شناسایی کنیم ؟
پیوت به نقاط یا محدوده هایی گفته می شود که بازار در آنجا تغییر روند می دهد . یعنی اگر روند فعلی صعودی باشد ، به روند نزولی تبدیل می شود و برعکس .
انواع پیوت بر اساس کاربرد
pivot بر اساس کاربرد به 2 دسته عمومی و خصوصی تقسیم می شود .
عمومی : نقاط چرخشی قیمت که در گذشته بازار اتفاق افتاده اند .
خصوصی : نقاط چرخشی قیمت در آینده که بر اساس تحلیل های انجام شده می توانند محل شکل گیری pivot باشند .
پیوت های عمومی یا سنتی
الف : ماژور ( اصلی )
ب – مینور ( فرعی )
پیوت ماژور ( اصلی )
سطوح مهم و حساس بازار که در آنها چرخش قیمتی اتفاق می افتد و اهمیت بسیار بالایی در بین تحلیل گران و معامله گران دارند را pivot ماژور گویند . اگر بتوانید نقاط ماژور را درست شناسایی کنید می تواند بسیار سود ساز باشد .
سطوح ماژور در بسیاری سیستم های معاملاتی از جمله پرایس اکشن ، امواج الیوت ، هارمونیک ، چنگال اندروز و … کاربرد دارد . اگر در شناسایی این نقاط دقت کافی را نداشته باشید قطعا به نتیجه دلخواه نخواهید رسید .
شناسایی PIVOT
یکی از ساده ترین و بهترین راهکار های شناسایی سطوح مهم ، چشم انسان است . بر اساس تحقیقات علمی چشم انسان توانایی شناسایی پیوت ها را تا 70 درصد را دارد . برای شناسایی 30 درصد باقی مانده از ابزار ها و سیستم های کمکی استفاده می شود .
از ابزار ها و اندیکاتور هایی که در شناسایی pivot می توانند کمک کننده باشند می توان به اندیکاتور مکدی ( MACD ) اشاره کرد .
راهکار دیگر شناسایی pivot استفاده از فیبوناچی است . هر زمان یک موج بتواند 38 درصد موج قبلی خود را اصلاح کند می توان گفت سطح ماژور شکل گرفته است . فیبوناچی رتریسمنت دقیق ترین ابزار برای محسابه میزان برگشت در امواج شناسایی نقاط چرخش بازار است .
پیوت مینور ( فرعی )
نقاط و محدوده هایی که بازگشت قیمت به صورت جزعی بوده و عملا روند اصلی تغییر پیدا نمی کند را نقاط مینور گویند . مینورها اساسا در تحلیل تکنیکال اهمیت خاصی نداشته و از درجه اهمیت کمتری نسبت به ماژورها برخوردار هستند .
از تشکیل چندین مینور یک ماژور تشکیل می شود
بیشترین کاربران پیوت های مینور در معاملات کوتاه مدت و اسکلپ است . در اصل پیوت های مینور توانایی آن را دارند که به معامله گرانی که به دنبال شکار پیپ های کم هستند کمک کنند .
شناسایی پیوت ها با اندیکاتور MACD
اندیکاتور MACD بر اساس اسیلاتور و میانگین های متحرک کار کرده و بسیاری از تحلیل گران و معامله گران از این اندیکاتور برای بررسی بازار های مالی استفاده می کنند . اصلی شناسایی نقاط چرخش بازار ترین کاربرد اندیکاتور MACD برای شناسایی پیوت های ماژور است اما امکان شناسایی پیوت های مینور نیز وجود دارد .
ساختار اندیکاتور MACD
هیستوگرام اندیکاتور MACD دارای نقطه صفر و فاز های مثبت و منفی است . در اندیکاتور مکدی ثبت قله به معنی فاز مثبت و ثبت دره به معنی فاز منفی است .
هر زمان اندیکاتور مکدی تغییر فار را ثبت کند ، بازار سقف و کف جدیدی را ثبت می کند . بالاترین قیمت در فاز مثبت و پایین ترین قیمت در فاز منفی به عنوان pivot شناسایی می شوند .
اصول شناسایی پیوت های ماژور با اندیکاتور MACD
- زمانی که اندیکاتور مکدی تغییر فاز را ثبت می کند ، سقف و کف قیمتی تشکیل شده ، پیوت های ماژور هستند .
- در یک فاز مثبت ، بالاترین قیمت به عنوان پیوت ماژور شناخته می شود .
- در یک فاز منفی ، پایین ترین قیمت به عنوان پیوت ماژور شناخته می شود .
- هر زمان تغییر فاز از مثبت به منفی ثبت شود ، بالاترین قیمتی که در فاز مثبت قرار دارد پیوت ماژور است .
- هر زمان تغییر فاز از منفی به مثبت ثبت شود ، پایین ترین قیمتی که در فاز منفی قرار دارد پیوت ماژور است .
- هر سقف و کف قیمتی که در اندیکاتور MACD ثبت شده و پس از آن تغییر فاز شکل گیرد پیوت ماژور است .
مزایای شناسایی درست پیوت ماژور
- شناسایی دقیق روند حرکتی بازار به کمک روش هایی مثل پرایس اکشن RTM
- افزایش دقت در قرارگیری حد سود و حد ضرر
- شفاف سازی شرایط بازار برای معامله گران و تحلیل گران
- جلوگیری از درگیر شدن در احساسات بازار
- کمک به رسم خطوط حمایت و مقاومت با دقت بالا
شناسایی نقاط چرخشی در بازار های مالی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و بسیاری از معامله گران تلاش می کنند تا بتوانند به بهترین شکل ممکن نقاط و محدوده هایی که روند حرکت قیمت تغییر می کند را شناسایی و در آن محدوده ها معامله کنند . زمانی که معامله گران بتوانند روند اصلی بازار را شناسایی و در جهت روند معامله کنند بار روانی مثبتی را دریافت می کنند که به بالا رفتن کیفیت تحلیل و معامله کمک می کند .
پیوت (pivot) یا نقطه بازگشت و معرفی 4 نوع آن
پیوتها سطوح محوری و برگشت بازار هستند که بازار اگر صعودی بوده شروع به ریزش میکند یا اگر نزولی بوده شروع به رشد میکند. درواقع نقاط بازگشت همان محدوده چرخش قیمت یا نقطه شروع نوسانات قیمت است و به طور سنتی به پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی یا کوچک) و پیوتهای اصلی (پیوتهای ماژور یا بزرگ) تقسیم میشوند.
نقاط بازگشت معمولاً زمانی شکل میگیرند که نیروی عرضه یا تقاضا یکی بر دیگری غالب شود! در واقع زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه کنید؛ تعداد بیشماری نقطه بازگشت مشاهده خواهید نمود.
انواع پیوت ها
پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی)
پیوتهای مینور سطوحی هستند که برگشتهای قیمتی از این سطح، جزیی و محدود است. بهعبارت دیگر برگشتهای محسوسی در قیمت شاهد نیستیم. این سطوح در حقیقت مناطقی هستند که غالباً بازار در فكر نقد کردن معاملات خود میباشد و کمتر معاملهگران معكوس، وارد بازار میشوند. همانطور که مشخص است و در نمودار زیر میبینیم پیوتهای مینور نوسانات جزئی بازار است. برآیند پیوتهای فرعی بازار یک حرکت بزرگ در روند را تشکیل میدهند..
پیوتهای ماژور (پیوتهای اصلی)
پیوتهای ماژور یا پیوتهای اصلی، به زبان ساده، نقاطی را نشان میدهند که جهت روند در آنجا دچار چرخش جدی شده باشد. چرخش جدّی یعنی قیمت حداقل به شناسایی نقاط چرخش بازار اندازه یکسوم از مسیر رفت خود را مجدداً بازگشت نماید. سایر نقاطی که چنین تأثیر مهمی بر بازار نداشتهاند همگی پیوت مینور و کماهمیت بوده و نقش ریزموجهای فرعی را دارند.
یک تحلیلگر مجرب به مرور زمان فرا میگیرد که حتّی بدون استفاده از روش و ابزار خاصی و صرفاً با اتکا به تجربه چشمی، نقاط اصلی بر روی یک چارت را به خوبی تشخیص داده و آنها را از پیوتهای فرعی و کماهمیت تفکیک نماید. امّا فعلاً نیاز به تعریف دقیقتر و مدرنتری برای پیوتهای ماژور داریم. بنابراین بهنظر میرسد که شناسایی درست پیوت ماژور یک اصل اساسی در بازار میباشد که فقدانش منجر به بروز اشتباهات پیدرپی در بازار میشود
1-پیوت قیمتی
مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این نقاط بازگشت نهفته است. در تعریف کلاسیک pivotهای قیمتی بدان اشاره شده است، که اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف حرکت کند؛ یک نقطه بازگشت در نمودار تشکیل شده است. در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روشهای پرایس اکشنی مطرح میشود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند؛ یک نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت.
نحوه تشخیص این نقاط بازگشت به صورت بصری و بر مبنای قوانین روشهای تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمیطلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل pivot، میتوانید از آنها استفاده کنید.
۲- پیوت محاسباتی
این نوع از نقاط بازگشت بر اساس دادههای قیمتی (OHLC) و فرمولهای ریاضی محاسبه میشوند و جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در آنها دخیل نیست! در واقع خروجی این محاسبات که به صورت چند عدد میباشد؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده میشوند. این نقاط بازگشت بر اساس دوره زمانی نمودار و دادههای قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی معتبرند و با تشکیل کندلهای جدید، این سطوح بهروزرسانی میشوند. به طور مثال، نواحی پیوتی نمودار یکساعته برای معاملهگران میانمدتی کاربرد ندارند. pivotهای محاسباتی نیز خود انواع مختلفی دارند، که پیوت پوینت و خطوط کاماریلا مهمترین آنها هستند. در ادامه به شرح مختصر هرکدام از آنها خواهیم پرداخت.
Pivot Point (PP) = High+Low+Close/3
بر اساس قواعد، اگر قیمت بالاتر از نقطه «PP» قرار داشته باشد؛ به معنی روند صعودی بوده و باید بر اساس واکنشهای قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در غیر این صورت(قیمت کمتر از PP)، اقدام به فروش مینماییم. توجه داشته باشید، که نقاط «R» مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی و نقاط «S» مخفف Support یا نواحی حمایتی نمودار میباشند.
در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه کلیدی نظیر «PP» نداریم؛ اما به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش، میتوان قدرت روند را تا حد زیادی تشخیص داد و معاملات دقیقتری داشت. در واقع زمانی که قیمت به سطوح ۳ یا ۴(از نوع R یا S) برسد؛ در نگاه اول نشاندهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا میباشد.
ذکر این نکته ضروری است، که محاسبهگر نقاط عطف در اکثر پلتفرمهای تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیشفرض قرار دارند و حتی در صورت عدم وجود آن میتوانید، به صورت رایگان آن را از منابع مختلف دانلود و نصب کنید. امروزه در بسیاری از استراتژیهای معاملاتی، نقاط بازگشت به عنوان ابزار اصلی و در کنار مواردی چون خطوط روند، میانگینهای متحرک و… به کار برده میشوند.
۳- پیوت ماژور
حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با مشاهده نمودار قیمت، کف و سقفهایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شدهاند، کاملاً محسوس میباشند. در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی، پیوت ماژور گفته میشود. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیلگران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این نقاط بازگشت استفاده کنند.
۴- پیوت مینور
در طرف مقابل نقاط پیوتی هم وجود دارند؛ که نهایتاً منجر به حرکات اصلاحی کوچک یا برقراری روند خنثی میشوند. پیوت مینورها در نمودارهای با دوره زمانی پایین (تایمفریم کوچک) به وفور قابل مشاهدهاند؛ زیرا نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میانروزی بیشتر ایجاد میشوند. به دلیل اینکه نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشمگیر ندارند؛ الگوهای قیمتی و خطوط روند مبتنی بر آنها از اعتبار چندانی برخوردار نیست. در نتیجه برای کاهش درصد خطای تحلیل، معاملهگران باید به دورههای زمانی مناسب رجوع کنند.
نحوه تشخیص پیوت ماژور از مینور
حال که تعاریف اولیه پیوت ماژور و مینور ذکر شد؛ سؤال اصلی این است، که چگونه این نقاط را از یکدیگر تمایز دهیم؟ با توجه به اینکه سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت میباشند، تشخیص آنها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکانپذیر خواهد بود؛ اما این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است! به همین دلیل، روشی ترکیبی شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی تدوین شده است؛ تا معاملهگران متوسط و مبتدی نیز قادر به تشخیص این سطوح باشند.
در واقع اگر سطوح کف یا سقف نمودار این دو ویژگی را داشته باشند؛ به احتمال قوی با یک پیوت ماژور روبهرو خواهیم بود. قاعده کلی شامل موارد ذیل است:
تغییر فاز مکدی در زمان تشکیل pivot
اصلاح قیمت حداقل به اندازه ۳۸ درصد موج قبلی
از مزایای تشخیص درست نقاط بازگشت، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تشخیص و ترسیم درست خط روند
2. تعیین حد ضررهای درست و ایمن
3. تشخیص احساسات بازار و درگیر نشدن در آن
4. فرار از سردرگمی
نتیجه گیری از پیوتها
برای تشخص pivotهای اصلی از فرعی 3 شرط داریم که اگر 2 شرط را همزمان دارا بود، آن نقطه پیوت اصلی خواهد بود؛ این 3 شرط عبارتند از:
در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل %38 از مسير قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه %38 از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یکبار تغییر فاز بدهد.
شناسایی درست مفهوم مینور و ماژور چند حسن اساسی دارد که عبارتند از:
چنانچه سطوح ماژور به درستی شناسایی شود، به وسیله آن میتوان روند اصلی بازار را به دقت تشخیص داد.
پیوتهای مینور نوسانهای مقطعی و هیجانات بازار میباشد. اگر بتوانیم مینور را از ماژور تشخیص دهیم، درگیر هیجانات بازار نشده و دست به حرکات احساسی در بازار نمیزنیم.
شناخت صحیح ماژورها میتواند حدضررهای امن و پرقدرتی برایمان بهارمغان بیاورد. در حقيقت انتخاب یک حدضرر مناسب، نخستین گام یک پوزیشن منطقی و اصولی است.
شناخت درست ماژورها در بسیاری از تکنیکهای معاملهگری اعم از کلاسیک، هارمونیک و امواج میتواند بسیار مثمرثمر و کارا باشد. انتخاب صحیح و درست ماژورها، معاملهگر را از سردرگمی در بازار مبرا میکند.
شناسایی کف بازار با روش توماس بولکوفسکی
توماس بولکوفسکی که به اعتقاد بسیاری از شخصیتهای دنیای معاملهگری، یکی از نویسندگان برجستۀ جهان در حوزۀ الگوهای نموداری است و در این لینک در فراچارت نیز به معرفی او پرداخته شده، 5 متد معرفی کرده برای یافتن کف بازار که در زیر به معرفی آنها می پردازیم.
روش اول: تغییر روند
روش اول را تغییر روند 1-2-3 نام نهادهام که توسط ویکتور اسپراندو (Victor Sperandeo) ایجادشده که در کتاب خود در مورد آن بحث کرده است. یک خط روند از بالاترین اوج (نقطۀ C در شکل) تا پایینترین فرود (A) در نمودار رسم کنید؛ بهطوریکه قیمت تا بعد از پایینترین نقطه (نقطۀ 1) از خط روند عبور نکند، سپس این مراحل را دنبال کنید.
مرحله 1: جایی که قیمت بالای روند شیبدار نزولی بسته میشود بیابید. این مکان در نمودار بهصورت نقطۀ 1 نشان دادهشده و شکافته شدن خط روند، شناسایی نقاط چرخش بازار اولین نشانۀ تغییر روند است.
مرحله 2: قیمتها فرود اخیر را تست میکند. فرود اخیر در نقطۀ A و تست در نقطۀ 2 است. نقطۀ 2 میتواند در زیر نقطۀ A باشد، اما حرکت رو به بالای قیمتها بایستی واضح باشد و به نزول ادامه ندهد.
مرحله 3: قیمتها بایستی بالای اوج اخیر بسته شود. من اوج را با نقطۀ B نشان دادم و قیمتها روش تغییر روند 1-2-3 را هنگامی کامل میکند که به بالاتر از B در نقطۀ 3 افزایش یابد. این اوج (نقطۀ B) باید بین نقاط A و 2 باشد.
در مطالعهای که بر روی این روش انجام شد، قیمت در 73٪ از مواقع (74 از 101 نمونه) حداقل 20٪ از کف صعود نمود و تغییر روند تأیید شد. بهعبارتدیگر این روش، کف را شناسایی میکند.
نمونه های موفق و ناموفق این روش به روایت تصویر
روش دوم: کف بالاتر
کف بازار میتواند از اشکال مختلفی آمده باشد. بازیابی V شکل در سقوط 1929 ظاهر شد، اما بازار پس از آوریل 1930 پایینتر رفت و در حوادث 11 سپتامبر نیز بازیابی V شکل پدیدار شد. بازار کاهشی 2000-2002 در کفی پیچیده پایان یافت که شبیه سر و شانۀ تحتانی بود. در سقوط سال 1987 نیز آرایش کف دوگانۀ بدمنظری وجود داشت.
در تمام کفهای بازار و هرزمانی که سهام تغییر جهت داد، یک کف بالاتر دیر یا زود ایجاد میشود. اگر به مقیاس هفتهای تغییر وضعیت دهید و ببینید که قیمتها همچنان در حال ساخت فرودهای پایینتر است، بدانید که هنوز به کف نرسیدهاید. هرچند درنهایت یک کف دوگانۀ بدمنظر شبیه به این نمودار با نقطۀ 2 بالاتر از نقطۀ 1 پدیدار میشود. شما ممکن آن را در نمودار هفتگی یا روزانه مشاهده کنید. در نمودار ماهانه ممکن است شبیه V باشد، اما حتی در آنجا میتوانید خوشۀ تحتانی را که در کف بالاتر رخداده مشاهده نمایید؛ بنابراین به کف بالاتر توجه کنید که برخی به آن اوج بالاتر میگویند. اگر با روش تغییر روند 1-2-3 تمرین کنید، از پس این مرحله برمیآیید. نکته این است باید قبل از چرخش بازار از کاهشی (خرسها) به افزایشی (گاوها) شاهد یک کف بالاتر باشید.
روش سوم: الگوهای نموداری
هنگامیکه بازار به کف میرسد، الگوهای نموداری صعودی ظاهر میشوند، اما زمان خرید نیست. آن الگوها باید گریزهای رو به بالای قطعی داشته باشند، اما بهزودی بسیاری از آنها پس از واژگونی قیمت با ناکامی مواجه خواهند شد. بازار روند خود را آغاز نکرده است و آن زمان موقع خطرناکی برای معامله است. اخبار بد تقریباً هرروز بازار را به ارقام پایینتر هل میدهد.
قیمت درنهایت یکنواخت میماند. شما بسیاری از الگوهای پایهای مانند مستطیل را مشاهده میکنید. خواهید دید که بسیاری از الگوهای نموداری صعودی تشکیلشده و تنها سهام با شرایط منحصربهفرد تمایل به حرکت بالاتر دارد، اما هنوز برخی تردیدها وجود دارد. آن الگوهای نموداری با گریز رو به بالا باید به افزایش قیمت بهصورت حرکت پلکانی متشنج ادامه دهند. پیشازاین، یک کف به دنبال دیگری میآید؛ اما حالا قیمتها در بسیاری از اوراق بهادار درّههای بالاتر و قلّههای بالاتر میسازد. حالا زمان خرید است.
روش چهارم: لولههای تحتانی
متوجه شدم وقتیکه بازار سهام به فرود بزرگ خود نزدیک میشود، لولههای تحتانی مانند مورچهها در پیکنیک ظاهر میشوند. پیدایش آنها نشانه این است که بازار بهزودی به کف خواهد رسید، اما به این معنا نیست که بازار چرخشی پایدار خواهد داشت. پس از پیدایش لولهها، بازار جهش میکند و لولۀ تحتانی جدید ناپدید میشود. سپس بازار برای بار دوم کف میسازد. کف دوم کفی واقعی است. آن کف نشانۀ مهم چرخش بازار است که هر فردی انتظار آن را دارد.
برای پیدا کردن لولۀ تحتانی بایستی صدها سهام را بگردید؛ اما یک روز شاهد لوله بعد از لوله و لوله بعد از لوله خواهید بود. ممکن است تنها 20 یا 30 سهام از 500 سهام را بررسی کنید، اما ممکن است یک جین از آنها را بیابید. پیدایش آنها حاوی نکات مهمی است. این نکات بیان میدارد که بازار به کف رسیده و اگر لوله تأیید شود، پس بازار در حال حرکت بالاتر است. این نقطه احتمالاً یک ماه دورتر از کف واقعی است. لولهها در ارقام بزرگ در کف دوم پدید نمیآیند و تنها در اولین کف ظاهر میشوند.
من این مورد را بررسی نکردهام تا درست بودن آن را ثابت کنم، پس این مسئله را به خاطر بسپارید. اینها شواهدی است که در روندهای قیمت مشاهده نمودهام.
روش پنجم: بعد روانشناسی شناسایی کف بازار
● دیگر خسته شدهاید! باید همهچیز را بفروشید
اگر از عملکرد سبد سهام احساس انزجار میکنید و شروع به فروش همهچیز میکنید، احتمالاً یک یا دو هفته با کف قیمتها فاصلهدارید. چرا؟ زیرا دیگران نیز احساس مشابهی دارند. وقتیکه همه تصمیم به فروش میگیرند، قیمتها ریزشی سنگین خواهد داشت و اغلب شاخص صدها واحد در حجم معاملات بالا نزول میکند. زمانی که فشار فروش سبک میشود، تقاضای خرید سر میرسد و قیمت رو به بالا حرکت میکند، کف را ترک و بازار کاهشی پشت سر گذاشته میشود.
مشکل زمانی است که میدانید در نزدیکی کف قرار دارید، بهطوریکه تصمیم به شناسایی نقاط چرخش بازار نگهداری سهام خود میگیرید. دیگران نیز احساسی مشابه دارند، بهطوریکه «همهچیز را حالا بفروش!» کنار میرود و بازار 500 واحد دیگر در یک جلسه سقوط نمیکند، اما همچنان هرروز میلغزد؛ بنابراین یا در نزدیکی کف میفروشید یا نگه میدارید و صعود زیان خود را تماشا میکنید. شما نمیتوانید برنده شوید.
● حجم معاملات بالا در کف
حجم معاملات زیاد و غیرمنتظره در قیمت کف میتواند نشاندهندۀ نقطۀ عطف بازار باشد. چرا؟ به آخرین آیتم توجه کنید. اگر همه از عملکرد داراییهای سهام خود بهشدت ناراحت هستند و سهام خود را به پول نقد تبدیل میکنند، این نوعی از هشدارهای فروش کف است و خواهید دید که حجم معاملات بالا میرود. حجم معاملات لازم نیست خوشه مانند باشد (هرچند غالباً اینچنین است، بهخصوص اگر قیمت سقوط زیادی داشته باشد)؛ اما باید در اطراف نقطۀ عطف قیمتها به نحو غیرمنتظرهای بالا باشد. بهعبارتدیگر، حجم معاملات نشاندهندۀ وحشت فروش و نومیدی بخشی از فروشندگان است.
● بیتفاوتی به اخبار بد
هر هفته گزارشهای اقتصادی بیرون میآید، اما برخی مهمتر از دیگران هستند. اگر این گزارش بد باشد و بازار هم کمی سقوط یا حتی صعود نماید، پس بازار ممکن است آمادۀ پیشروی پایدار باشد. شما نیاز دارید تا واکنش چند گزارش اقتصادی را تماشا کنید، فقط مطمئن شوید که خبر بد دیگری بازار را عمیقاً افسرده نکند.
این وضعیت احتمالاً مانند احساس خودکشی است. همسرتان شمارا ترک میکند. کار خود را از دست میدهید. سپس صورتحسابهایتان سر میرسد. حتی ممکن است بخندید و از خود بپرسید آیا بدتر از این هم میشود؟ اگر خبر بد نتواند باعث سقوط صدها واحدی بازار شود، پس کف بازار نزدیک است.
● اخبار خوب بازار را بلند میکند
اگر خبر بد اثر کمی بر روی بازار کاهشی دارد، پس خبر خوب باید آن را بلند کند. این وضعیت احتمالاً مانند بستن چشم درست قبل از تصادف ماشین است و پس از باز کردن آنها میبینید که چنین چیزی رخ نداده است.
دیدگاه شما