درخواست حذف خبر: «خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۴۵۸۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید. با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
پیش بینی بورس فردا 16 مهر 1401 / نمودار
به گزارش صدای ایران،شاخص بورس تهران به نیمه های مهر ماه 1401 رسید و همچنان در مسیر نزولی در حال حرکت است. اندیکاتور Rsi به عنوان یکی از ابزارهای پرکاربرد در بین اهالی تکنیکالیست همچنان محدودههای 20 واحدی را برای شاخص کل نشان میدهد که به تعبیری نشان از هیجان فروش بیش از اندازه در بازار است.
شاخص کل با حجمهای اندک و با معاملات کم جان در حال عبور از کف کانال صعودی یا همان خط روند صعودی بلندمدت خود است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
با نگاهی اجمالی به شاخص کل میتوان گفت که این خط روند که به عنوان یک الگوي شکست یا فرار صعودي سطح حمایتی محسوب میشد از بین رفته است و شاخص با کندلهای قرمز رنگ خود توانسته است آن سوی خط خود را تثبیت کند .
اما نکتهای که برای اهالی بازار مهم است ارزش معاملات در این محدودهها است در این محدوده که به ظاهر سطح حمایتی از دست رفته است ارزش معاملات پایین نشان از نامعتبر بودن این شکست دارد و ممکن است بازار در روزهای آینده با پشیمانی معامله گران همراه شود و مسیر بازار را به سمت بالا تغییر جهت دهد.
در صورتی که این روند نزولی ادامه دار باشد هدف تکنیکالی بعدی شاخص را می توان در محدوده یک میلیون 290 هزار واحدی در نظر گرفت چرا که در سطح فیبوناچی 78 درصدی موج قبلی خواهد بود.
شایعهای در بازار سرمایه بین اهالی پیچیده است که با توجه به کاهش نرخ گاز در بازارهای جهانی این احتمال وجود دارد که نرخ خوراک گاز صنایع هم به رقم 4 هزار تومانی برسد که هنوز هیچ کس این شایعه را تائید یا تکذیب نکرده است ولی در صورت تائید آن میتوان برای بازار نور امیدی را متصور بود، چرا که شرکتهای پتروشیمی همچون زاگرس را میتواند به مسیر سوددهی بازگرداند و حمایت خوبی برای شاخص باشد.
اخبار استان زنجان
اخبار ماه نشان
کلیدواژه: پیش بینی بورس فردا
درخواست حذف خبر:الگوي شکست یا فرار صعودي
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۴۵۸۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
تحلیل هفتگی بورس در هفته دوم مهر ماه / شاخص کل به دنبال بازگشت
به گزارش سرویس بورس اقتصادآنلاین؛ هفته دوم مهر ماه در حالی به پایان رسید که بورس همچنان الگوي شکست یا فرار صعودي بر مدار نزولی قرار دارد و در تمام ۴ روز معاملاتی این هفته شاخص کل و شاخص هم وزن کاهشی بودند تا هفته دوم پاییز سراسر قرمز باشد.
شاخص کل در معاملات روز شنبه با کاهش بیش از ۱۵٬۵۰۰ واحدی همراه شد و شاخص هم وزن هم افت بیش از ۶٬۳۰۰ واحدی را تجربه کرد. ارزش معاملات خرد بازار روز شنبه برابر با ۲هزار و ۲۴۸ میلیارد تومان بود و حقیقی در حدود ۵۸۰ میلیارد تومان از بازار خارج کردند؛ به بیان دیگر حقیقی ها حدود ۲۶ درصد ارزش معاملات خرد از بازار سهام خارج کردند که بیش ترین میزان از ابتدای سال محسوب میشود.
روز یکشنبه هم شاخص کل ۸٬۸۵۵ واحد عقب نشینی کرد و شاخص هم وزن ۴هزار واحد کاهش یافت. ارزش معاملات خرد حدود ۲هزار و ۱۳۰میلیارد تومان ثبت شد و از این مقدار ۲۱درصد مربوط به خروج پول حقیقی بود.
شتاب کاهش شاخص کل در معاملات روز دوشنبه کمی گرفته شد و افت ۳٬۳۱۱ واحدی را تجربه کرد. البته از این میزان نیز ۲٬۳۰۰ واحد الگوي شکست یا فرار صعودي مربوط به معاملات «میدکو» بود؛ به بیان دیگر، اگر معاملات «میدکو» رو در نظر نگیریم، شاخص کل روز دوشنبه افت حدود هزار واحدی را تجربه می کرد. شاخص هم وزن نیز هزار واحد دیگر پایین تر آمد. ارزش معاملات خرد هم نهایتا به حدود یک هزار و ۷۴۰میلیارد تومان رسید و حقیقی ها ۳۵۰میلیارد تومان از بازار خارج کردند.
روز سه شنبه در آخرین روز معاملاتی این هفته نیز شاخص کل با کاهش ۴٬۸۷۵ واحد همراه شد و شاخص هم وزن نیز کاهش ۷۶۵ واحدی را ثبت کرد. ارزش معاملات خرد در روز سه شنبه حدود یک هزار و ۶۱۵ میلیارد تومان بود تا پس از ۲۹ تیر، این کم ترین ارزش معاملات خرد سال ۱۴۰۱ باشد. همچنین خروج بیش از ۱۸۰ میلیارد تومان پول حقیقی الگوي شکست یا فرار صعودي از بورس ثبت شد.
به طور کلی شاخص کل بازدهی هفتگی ۲.۴- درصدی را ثبت کرد؛ البته باید توجه داشت که حدود ۵۰ درصد افت هفتگی شاخص کل تنها در روز شنبه اتفاق افتاده و در سایر روزها به ویژه در دو روز معاملاتی پایانی شتاب کاهش شاخص کل به شدت کم شد.
شاخص هم وزن نیز با ثبت بازدهی هفتگی ۳.۱- درصدی بدترین عملکرد هفتگی طی ۱۰ هفته گذشته را به جا گذاشت.
سقوط آزاد ارزش معاملات خرد
میانگین ارزش معاملات خرد روزانه در هفته دوم مهر ماه به زیر سطح ۲هزار میلیارد تومان رسید و میانگین ارزش معاملات روزانه یک هزار و ۹۴۲ میلیارد تومان را ثبت کرد. این پایین ترین سطح میانگین ارزش معاملات خرد روزانه در ۲۸ هفته معاملاتی سال ۱۴۰۱ محسوب می شود. موضوعی که به خوبی نشان از عمق رکود معاملاتی حاکم بر بازار سهام دارد.
الگوي شکست یا فرار صعودي
اتحادخبر: یک جمهوری 25 ساله در شمال غرب ایران با جمعیت تقریبی 10 میلیون نفر رویاهای بزرگی را در سر میپروراند.
وطن امروز: یک جمهوری 25 ساله در شمال غرب ایران با جمعیت تقریبی 10 میلیون نفر رویاهای بزرگی را در سر میپروراند. به نوعی شاید شبها خواب احیای چیزی مثل عثمانی را میبیند و از این رو همزمان که در حال مهندسی گذشتهاش با تحریف تاریخ است، به هر رسنی چنگ میاندازد تا حال و آیندهاش را هم آباد کند. یک روز چوگان را به اسم خودشان به ثبت میرسانند و روز دیگر شاعر پارسیگو را به صرف دفن در گنجه، میراث خود مینامند، فارغ از اینکه به شهادت اکثر کارشناسان حوزه ادبی، نظامی اصلا ترکزبان نبوده و شعری هم به این زبان ندارد. البته از همان زمان اتحاد جماهیر شوروی تلاش فراوانی بر ضبط او انجام پذیرفت حتی یک دیوان با زبان ترکی هم به او بستند که در جعلی بودنش همین بس که خلیجفارس را با نام دیگری خطاب کنیم. آذریهای غیرایرانی، همه تلاش خود را برای پیشینهسازی انجام میدهند اما دغدغه این نوشته گذشته دزدی نیست بلکه ما نگران آیندهای هستیم که به نمنمک در حال سرقت است و متاسفانه هیچ حرکت بازدارندهای از سوی مسؤولان کشورمان فراخور این دغدغه صورت نمیگیرد.
در طول سالهای اخیر در حوزه ورزش، بارها خبر مهاجرت ورزشکاران ایرانی مخابره شده است اما این دست از مهاجرتها به چند نوع است؛ عدهای الگوي شکست یا فرار صعودي برای همیشه از ایران میروند و به بهانه زندگی بهتر، شانس خود را در غرب جستوجو میکنند. شاید نمونه دمدستی این اتفاق، حضور «راحله آسمانی» تکواندوکای ایرانی در کشور بلژیک باشد. بدون تردید او رفته تا باقی عمرش را در غرب بگذراند. اما دسته دیگر ورزشکارانی هستند که اتوبوسی به جمهوری 25 ساله آذربایجان میروند. تعدادشان هم کم نیست. نه باکو وضعیت بهتری از تهران دارد و نه آذربایجان بهشتتر از ایران است. هیچ ورزشکاری هم آنجا را برای ادامه زندگی انتخاب نمیکند، اینجا پای پول در میان است و عوض کردن پرچم هنگام مسابقه.
تا قبل از مسابقه تکواندوی مهدی خدابخشی و میلاد بیگی در المپیک ریو، حساسیت چندان زیادی روی این مهاجرتهای صرفا مالی وجود نداشت، چرا که در چند سال اخیر در کشتی فرنگی، الگوي شکست یا فرار صعودي هرگاه ایرانیها مقابل ورزشکاران ایرانی آذربایجان قرار گرفتند، پیروزی با ما بود و از این رو حساسیت زیادی ایجاد نشد. اما این بار قصه در تکواندو متفاوت بود. مهدی خدابخشی یک شکست بسیار تلخ و تحقیرآمیز مقابل میلاد بیگی متحمل شد تا کاروان ایران شانس مدال ولو برنز خود را از دست بدهد و در سوی مقابل این بیگی بود که برای جمهوری آذربایجان، یک برنز صید کرد. صحبتهای رئیس فدراسیون تکواندوی ایران پس از این مسابقه و استفاده از کلمه «مزدور» برای بیگی نه مهماندوست، باعث شد موافقان و مخالفان در چند روز گذشته مطالب متعددی در این باره بنویسند. بهتر است از زاویه دیگر و با لایهبرداری منصفانه به این پدیده نگاه کنیم.
در عالم ورزش، ورزشکاران متعددی را میبینیم که اصلیتشان برای جای دیگری است اما بنا به دلایلی برای کشور و پرچم دیگری میجنگند. نمونه نخست ورزشکارانی هستند که از همان بدو تولد یا سنین بسیار پایین به کشور دیگری مهاجرت کردند و کلا محصول کشور دوم به حساب میآیند تا زادگاه خویش. فریدون زندی و اشکان دژاگه بهترین نمونه برای مثال هستند. آنها صفر تا صد پیشرفت خود را مدیون سیستم آموزشی کشور دوم هستند. از این رو اگر بر فرض مثال دژاگه هماکنون بازیکن ثابت تیمملی آلمان هم بود، نمیشد هیچ گلهای درباره ملیتش کرد ولو اینکه هم پدر و هم مادرش ایرانی باشند. با این وجود به این دو در تیمملی فوتبال آلمان فرصت نرسید و ترجیح دادند برای کشور اصلی خود بازی کنند.
نمونه دوم ورزشکارانی هستند که بنا به هر دلیلی (ولو ازدواج با یک خارجی) از کشور خود مهاجرت میکنند. آنها بزرگ شده کشور زادگاه هستند و طبیعتا تمام آموزشهای خود را در کشور اصلی میبینند و به گونهای مدیون آن هستند اما انسان حق انتخاب دارد و آنها برای عوض کردن مسیر زندگی خود به کشور دیگری میروند. به عنوان مثال راحله آسمانی تبعه بلژیک شد و این تکواندوکای ایرانی را با پرچم بلژیک در المپیک دیدیم یا «تاتسیانا ایلیوشچانکا» که صفر تا صدش بلاروس است اما به خاطر ازدواج با یک ایرانی، به کشور ما آمد و ترجیح داد برای ما وزنه پرتاب کند و حالا ما او را «لیلا رجبی» میشناسیم.
تا حدود زیادی ورزش جهان چنین مهاجرانی را در دل خود دیده است. اما یک نوع دیگر هم داریم که با دو نمونه قبلی تفاوتهای بنیادین دارد. فرد در یک کشور به دنیا میآید؛ همه آموزشهای لازم را در همان کشور میبیند، از زندگی در کشورش هم کاملا راضی است اما میخواهد مهارتش را بفروشد.
به همه ورزشکاران کشور قطر نگاه بیندازید. تقریبا پر از این دسته از ورزشکاران است که برای «پول» در گام نخست و سپس فرصت ملیپوش شدن در وهله دوم، حاضر شدند به کشور زادگاه و سیستم آموزشیای که آنها را پروراند، پشت و برای پرچم دیگری افتخارآفرینی کنند. آنچه این روزها در ورزش ما رخ داده و متاسفانه بین حامیان و منتقدان جنگ بزرگی شکل گرفته است، دقیقا همین نوع سوم است. سامان طهماسبی و صباح شریعتی برای پول بیشتر حاضر شدند پرچم ایران را بیندازند و پرچم آذربایجان را بر سر بگیرند. میلاد بیگی در صورتی که تا دو سال قبل برای تیمملی تکواندوی ما پا میزد، یک سال و نیم قبل به بهانه ادامه تحصیل به باکو رفت و به همین راحتی تابعیت آذربایجان را پذیرفت.
برخلاف فوتبال که فیفا تاکید میکند اگر یک بار در تیمملی بزرگسالان کشوری بازی کرده باشی، دیگر به هیچ عنوان اجازه تغییر تابعیت نداری، در سایر ورزشها این محدودیتها وجود ندارد. از این رو باید نگران موضوع آذربایجان بود. از سویی داستان ورزشکار و مربی کاملا با یکدیگر متفاوت است. مربی میتواند علمش را در اختیار هر کشوری قرار دهد و هیچ محدودیتی در این مورد وجود ندارد از این رو کسی نمیتواند ادعا کند رضا مهماندوست به ایران خیانت کرده است. اما داستان ورزشکار کاملا متفاوت است. آذریابجان میخواهد به هر قیمتی برای خودش، جایگاهی در ورزش جهان دست و پا کند از این رو بدون ترمز در هر رشتهای سراغ ورزشکاران مختلف میرود. همانطور که بسیاری از کشتیگیران این کشور چه در فرنگی چه در آزاد کلا آذربایجانی نیستند. اما موضوع مهم نوع سیاستی است که مدیران و دست اندرکاران ورزش ما باید پیش بگیرند.
میلاد بیگی همانند هر انسان آزادی حق انتخاب دارد همانطور که هر یک از ما مختاریم تصمیم بگیریم در کجای جهان زندگی کنیم. اما وقتی یک ورزشکار به اسم آزادی و حق انتخاب میتواند به راحتی به ملیت و خاک مادریاش پشت کند، چرا کشور او باید همچنان تابعیت او را قبول داشته باشد؟ زدن برچسب «مزدور» در عالم ورزش به ورزشکاران خوشایند نیست، ولو اگر آن ورزشکار تنها برای پول بیشتر حاضر شده باشد پرچم کشور دیگری را در المپیک بالای سرش ببرد و شادمانی کند. اما با توجه به خطر بزرگی به اسم جمهوری آذربایجان لازم است کشور ما راهکاری بیندیشد که ورزشکاران دو تابعیتی، هزینهای را متقبل شوند. آنها نه اطلاعات طبقهبندی شده نظامی ایران را فروختند که لازمالمجازات باشند و نه خیانتی را مرتکب شدند که مستحق انواع ناسزا باشند. تنها میشود مثل خود آنها عمل کرد؛ وقتی ملیت ایرانی برای او مهم نیست چرا ایرانی بودن او برای ایران مهم باشد؟ از این رو باطل کردن ملیت ایرانی این دست از ورزشکاران (نوع سوم) باید در دستور کار قرار بگیرد. اینگونه نباشد که او براحتی در ایران زندگی کند، از سیستم آموزشی ما در هر رشته ورزشی بیشترین بهره را ببرد اما وقتی هنگام مسابقات جهانی و المپیک میشود بیاید و رودرروی کشور ما قرار بگیرد.
اگر آنها پشت در سفارت ایران در فلان کشور معطل شوند تا ویزای حضور در خاک مادریشان را بگیرند یا اینکه بیشتر از یک مدت محدود نتوانند در ایران اقامت کنند، آن وقت کمترین بها را برای انتخاب آزادشان پرداخت کردهاند. صباح شریعتی و میلاد بیگی برای جمهوری آذربایجان در کشتی فرنگی و تکواندو 2 مدال برنز آوردند، قطعا دلارهای فراوانی را بابت این کار بزرگشان خواهند گرفت (نوش جانشان) بویژه برای آن لحظهای که پرچم جمهوری آذربایجان را بر سر گرفتند و در سالن دور افتخار زدند. اما بهای این انتخاب باید پرداخت شود. تا امروز متاسفانه در مجلس ما هیچ قانونی در این باره وضع نشده اما حالا وقتش رسیده برای کم کردن این سیل مهاجرتها که شاید بشود نام «فرار استعداد» را رویش گذاشت، کاری انجام داد. کسی خبر دارد اصلا این ورزشکاران همچنان یارانه هم میگیرند یا نه؟
اینکه مخالفان این ورزشکاران به آنان مزدور بگویند صحیح و اخلاقی نیست و از سوی دیگر موافقان هم بخواهند با قاطی کردن هر سه نوع مهاجرت، همه چیز را عادی و محصول مدرنیته بدانند هم اشتباه محض است.
همانطور که در جامجهانی 2014 هرگاه دیگو کاستای صددرصد برزیلی، با پیراهن تیمملی فوتبال اسپانیا در استادیوم فونته نووا الگوي شکست یا فرار صعودي صاحب توپ میشد از سوی هممیهنانش شدیدا مورد تسمخر و شماتت قرار میگرفت یا هرگاه مسعوت اوزیل (مهاجر نوع اول) با تیمملی آلمان مقابل ترکیه قرار میگیرد، بیشترین ناسزاها را میشنود یعنی انسان حق انتخاب دارد اما هر انتخابی شاید بهای منفور شدن پیش یک ملت را داشته باشد و چه دردی بالاتر از اینکه قهرمان و نخبه باشی اما با تمام وجود مردمت از تو متنفر باشند./ص
زنگنه: کشوری که نیاز به سرمایهگذاری دارد نباید در شرایط فرار سرمایه قرار گیرد
به گزارش گروه اقتصادی رکنا، بیژن نامدار زنگنه در نشست کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی که صبح امروز با حضور رئیس مجلس برای بررسی چگونگی حمایت از کالای ایرانی برگزار شد، با اشاره به سرمایهگذاری ۴۲ میلیارد دلاری در سالهای ۹۰ و الگوي شکست یا فرار صعودي ۹۱ گفت: با توجه به اینکه تمام پولهای ما صرف هدفمندی یارانهها می شود، ما نیازمند جذب سرمایه در حوزه های مختلف به ویژه حوزه های نفتی هستیم در این شرایط یا باید سرمایهای از خارج بیاوریم یا از منابع داخلی جذب کنیم. ما حتی گفتیم شش میلیارد دلار منابع جذب شود تا ما از سرمایهگذار ریال بگیریم و با او به دلار محاسبه کنیم. در این زمینه مهمتر از تولید نفت برای من اشتغال است. ما در خیلی از موارد گفتیم که کالاها باید تماما در داخل تامین شود. اگر ما چهار- پنج میلیارد دلار کار به داخلی ها ارجاع دهیم آنها فعال می شوند و تقاضا برای کار داخل هم ایجاد می شود و چرخه سرمایهگذاری ایجاد خواهد شد.
وزیر نفت با بیان اینکه «ریشه تولید داخل و فعال کردن تولید داخل راه انداختن جریان سرمایهگذاری است» ادامه داد: مهمترین کاری که ما باید انجام دهیم این است که جریان سرمایهگذاری را ایجاد کنیم. کشوری که نیاز به سرمایهگذاری دارد نباید در وضعی قرار گیرد که فرار Escape سرمایه رخ دهد. اگر این اتفاق بیفتد یعنی جریان برعکس شده است.
وی اضافه کرد: در حال حاضر تمام پالایشگاه های ما نیاز به نوسازی دارند و ما روزی تقریبا ۲۰ مورد سوراخ شدن لوله را داریم. باید اقداماتی در این زمینه انجام شود وکاری کنیم که تقاضای تولید داخل ایجاد شود. مهمتر از آن این است که پول بچرخد.
زنگنه اضافه کرد: من خودم را از صاحب نظرترین آدمها در زمینه توانمندسازی ساخت داخل می دانم. از سال ۶۷ که به وزارت نیرو رفتم، به این موضوع پرداختیم و نتیجه آن تاسیس مپنا و شرکتهای مشابه شد. در سال ۷۶ هم پتروپارس و پتروایران را راه انداختیم.
وی با اشاره به گزارشهای تهیه شده در مجلس در زمینه نظارت بر دستگاهها گفت: این گزارشها بسیار با ارزش است. اما براساس طبع نظارتی شما (نمایندگان) آنچه اشکال دارد را می نویسید و نمی گویید چه پیشرفتهایی رخ داده است. همین باعث میشود که مردم نقاط منفی را ببیند. من شهادت می دهم امروز توان تولید کشور با ۲۰ سال گذشته قابل قیاس نیست. ما در سال ۷۶ یک متر هم نتوانستیم لوله گذاری دریایی کنیم و یک چهارپایه ساده برای سکوی نفتی نمی توانستیم بسازیم بلکه آن را به سنگاپور سفارش می دادیم اما الان عرشه که تجهیزات پیشرفته ۲۰۰ میلیون دلاری است را چندین شرکت می سازند و پیشرفت قابل توجهی در تجهیزات شرکتهای نفتی داریم.
وی با اشاره به قرارداد وزارت نفت با شرکت توتال برای فاز ۱۱ گفت: مجلس و شخص آقای لاریجانی خیلی از این قرارداد حمایت کردند. مناقصههای اول این قرارداد چهار میلیارد دلار بود و بدون اینکه ما اجبار کرده باشیم ۸۰ درصد از نظر ارزش را شرکتهای ایرانی برنده شدند و این در یک رقابت طبیعی اتفاق افتاد.
وزیر نفت با بیان اینکه «این وزارتخانه باید ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری کند» اظهار کرد: ما در بسیاری از پروژه ها خریدار کالا نیستیم بلکه قراردادی می بندیم و میگوییم این پالایشگاه را برای ما بسازید اما همواره به این موضوع توجه داریم. در قرارداهای نفتی هم مهمتر از ساخت داخل مدیریت توسعه فناوری است. ما در قراردادهای نفتی فرمولهای مختلفی گنجانده ایم که شرکتهای ایرانی هم درگیر شوند. از جمله اینکه در کنار هر شرکت خارجی یک شرکت ایرانی فعالیت کند. همچنین با اغماض ۱۵ شرکت ایرانی را تایید صلاحیت کردیم و فرمولی تعیین کردیم که از ساخت داخل بیشتر استفاده شود. چراکه معتقدیم سازندگان ایرانی باید تقویت شوند. البته سه عامل قیمت، کیفیت و زمان بندی که رقابت را تشکیل می دهند، باید مورد توجه قرار گیرد وگرنه امکان استفاده از کالاهای داخل فراهم نمی شود.
زنگنه با بیان اینکه «سالانه ۳۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری باید انجام شود» اضافه کرد: ما گازرسانی روستایی را انجام دادیم که هم رضایت مردم را تامین می کند و هم ایجاد شغل می کند. آیا در این کار هیچ جنسی از خارج وارد شد؟ اما تقاضا برای کار ایجاد شد و البته ۱۴، ۱۵ هزار میلیارد تومان در شبکه های گازرسانی هزینه شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
امروز در عراق و فردا در سوریه به کجا فرار می کنید؟
یکی از مسؤلان نیروهای داوطلب مردمی عراق گفت:مبارزه نیروهای مردمی با داعش نمی تواند با استناد به ایده نبرد طایفه ای باشد.
به گزارش سرویس فضای مجازی عصر هامون، " ابوعزرائيل" گفت:مبارزان نیروهای داوطلب مردمی از جمله گردان های امام علی (ع) از اقشار مختلف جامعه عراق از جمله از طایفه ایزدی هستند، درنتیجه استناد به ایده نبرد طایفه ای در مبارزه با داعش، ممکن نیست زیرا این نبرد، نبردی شکست خورده خواهد بود،چرا که تنوع طایفه ای درعراق اقتضا می کند که اقشار مختلف جامعه این کشور یکپارچه به جنگ با داعش بروند.
ابو عزرائیل خاطرنشان کرد:داعش یکی ازخطرناک ترین گروه هایی است که وارد جنگ های متوالی علیه کشورهای عربی شده است.
وی افزود: تلاش هایی که برای ضربه زدن به وجهه نیروهای داوطلب مردمی در مبارزه با داعش صورت می گیرد، به منزله حمایت کشورهای حامی تروریسم از داعش به شمار می رود.
وی تصریح کرد:هدف مراجع دینی از توصیه به نیروهای داوطلب مردمی درباره لزوم پایبندی به خطوط نبرد در نبرد با داعش، تقویت توان جنگی این نیروها ضد داعش است زیرا مساله جنگ با داعشی ها و دیگر گروه های تروریستی در هر نقطه از جهان عربی و اسلامی ، جهاد واقعی برای شهروندان عراقی و نیز به عنوان بخشی از امت عربی و اسلامی به شمار می رود.
این مسؤل نیروی داوطلب مردمی عراق همچنین گفت که موضوع نبرد در شهر بیجی و نوع درگیری ها درآن منطقه،این شرایط را برای نیروهای داوطلب مردمی رقم می زند و این نیروها تا کنون توانسته اند مساحت زیادی از اطراف شهر بیجی گرفته تا مرکز فرمانداری در بیجی و بخش شمالی این شهر را از لوث تروریست ها پاکسازی کنند، اما درگیری با داعش در بیجی یا دیگر مناطق عراق به پایان نخواهد رسید، زیرا نیروهای مردمی در درگیری های خود قطعاً به سوی مناطق دیگر در خارج از عراق با هدف پاکسازی کشورهای عربی از وجود داعش و تامین امنیت این کشورها خواهد رفت.
ابوعزرائيل گفت: ارتباط و هماهنگی با همه عشایر سوریه و همه گروه های مقاومت مردمی که با داعش در سوریه می جنگند، در امتداد مرزهای مشترک و سپس تا عمق اراضی سوریه طبیعی است ، زیرا طبیعی است که برای مبارزه با داعش در مناطق مرزی برویم تا عناصر داعشی دیگر بازگشتی به داخل الگوي شکست یا فرار صعودي خاک عراق نداشته باشند.
وی افزود:ما داعش را از اراضی عراق بیرون نمی کنیم تا این عناصر به اراضی سوریه بروند و سوری ها به نیابت از ما با آنان بجنگند، بلکه نیروهای مردمی اعم از مسؤولان و نیروهای آن، با ایده اکتفا کردن به مبارزه با داعش در محدوده مرزهای عراق و صادر کردن این مشکل به خارج از مرزها مخالفند.
ابوعزرائيل تاکید کرد:در روزهای آینده ، عراق با وضعیت غافلگیر کننده روبر خواهد بود و درگیری هایی که نیروهای مردمی به دور از جار و جنجال رسانه های حامی این نیروها یا رسانه های منتقد انجام می دهد، دستاوردهای بسیاری را برای این نیروها به دنبال خواهد داشت.
این مسؤول نیروهای داوطلب مردمی عراق خطاب به عناصر داعشی گفت: "امروز درعراق و فردا در سوریه، به کجا فرار می کنید؟ سرنوشتی جز پودر شدن نخواهید داشت."
حجم ذخایر طلای روسیه رکورد شکست/طرح مقابله با دلار با طلای زرد
شورای جهانی طلا گزارش داد، روسیه طی سه ماه گذشته ۹۲ تن طلا خریده و الگوي شکست یا فرار صعودي رکورد بیشترین حجم ذخیره طلا در زمان شوروی سابق را شکست.
به گزارش خبرنگار اقتصاد بینالملل خبرگزاری فارس به نقل از راشاتودی، شورای جهانی طلا در گزارش جدید خود اعلام کرد، روسیه طی سه ماه گذشته 92 تن طلا خریده است و بر همین اساس رکورد حجم ذخایر طلا در این کشور شکسته شد.
بیشترین میزان ذخایر طلا در روسیه تا پیش از این مربوط به سال 1941 در زمان شوروی و با 2 هزار تن طلا بود که هم اکنون این رکورد شکسته شده است.
این گزارش میافزاید: روسیه بیش از هر کشور دیگری در جهان طی ماههای گذشته طلا خریده و ترکیه، قزاقستان و هند نیز به ترتیب در این مدت 18.5، 13.4 و 13.7 تن طلا خریداری کردهاند.
در حال حاضر 17 درصد کل ذخایر ارزی خارجی روسیه را شمش طلا تشکیل میدهد.
آنتونی آکساکوف دبیر کمیته بازارهای مالی مجلس دومای روسیه میگوید بانک مرکزی این کشور به روند افزایش ذخایر طلای خود ادامه داده و به طور همزمان حجم اوراق قرضه دولتی آمریکا تحت تملک خود را کاهش خواهد داد.
آکساکوف تأکید کرد: روند ذخایر طلای روسیه صعودی خواهد بود. طی 5 سال گذشته کشورهای جهان در حال بالا بردن سهم طلا از حساب ذخیره ارزی خود و کاهش سهم دلار بودهاند.
وی ادامه داد: به طور کلی سرمایهگذاری در اوراق قرضه دولتی وزارت خزانهداری آمریکا به میزان قابل توجهی کاهش یافته و من فکر میکنم این روند ادامه خواهد داشت.
از زمانی که آمریکا تحریمهای جدید علیه روسیه را وضع کرد و مسکو را تهدید کرد در کنار قطع دسترسی این کشور به سوئیفت ، دسترسی به نظام بانکی آمریکا و دلار را به روی روسیه میبندد بانک مرکزی این کشور دست به فروش تدریجی اوراق قرضه دولتی تحت تملک خود زده است.
هم اکنون حجم ذخایر دلاری روسیه از 176 میلیارد دلار در سال 2010 به 14 میلیارد دلار در آگوست سال جاری رسیده است.
مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاعرسانی خود را در این رابطه انجام میدهد.
دیدگاه شما