نحوه استفاده از خطوط ترند
شناخت و استفاده از روندها (ترند) در تحلیل بازار
روندها (ترندها) ، سمت و سوی حرکت قیمت در گذشته را نشان می دهند. از آنجا که روند، قدرت و تمایل غالب تریدرها را در نوسانات قیمت نشان می دهد می توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود روند ادامه داشته باشد.
روندها مجموعه ای از موج های صعودی و نزولی می باشند. در اولین نگاه میتوان این نکته را متوجه شد که بازار هیچ زمانی دارای روند مستقیم نیست و مجموعه ای از شکسته شدن حمایت ها و مقاومت های گوناگون است که یک روند را تشکیل می دهد.
تقسیم بندی روندها (ترندها) از لحاظ جهت حرکت
روندها دارای سه جهت کلی می باشند ۱: روند صعودی ۲:روند نزولی ۳:روند خنثی
۱: در روند صعودی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالا رفتن دارد. در روند صعودی معقول ترین کار خریدن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند صعودی است.
۲: در روند نزولی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد. در روند نزولی معقولترین کار فروختن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند نزولی است. (در بازارهای یک طرفه فروختن به معنی بی معامله ماندن و نظاره کردن می باشد)
۳: روند خنثی بیان کننده قدرت برابر خریداران و فروشندگان در زمانی خاص است. عموما آنچه در روند خنثی دیده می شود در بازه های زمانی کوتاه تر تلفیقی از روندهای صعودی و نزولی می باشد و در بازه های زمانی بلند مدت روند خنثی، خود جزئی از یک روند دیگر می باشد. در روند های خنثی یا معامله گر باید تا زمان چیرگی قدرت یکی از گروه خریداران یا فروشندگان نظاره گر باشد و یا از روند های کوچک صعودی و نزولی بازار منتفع شود.
تقسیم بندی روند ها (ترندها) به لحاظ زمانی
غیر از جهت قیمت، طول مدت روند نیز حائز اهمیت می باشد. تا به حال تعریف غالبی برای تقسیم بندی زمانی روندها، بین تریدرها وجود نداشته اما تقسیم بندی غالب به سه دسته اشاره دارد ۱: روند بلند مدت ۲: روند میان مدت ۳: روند کوتاه مدت
برای این تقسیم بندی روند بلند مدت را بیش از شش ماه یا یکسال در نظر می گیرند. روند میان مدت را بیش از یک ماه تا یکسال در نظر می گیرند و روند کوتاه مدت را روندهای دارای زمان کمتر از یک ماه در نظر می گیرند. گرچه روند های میان روز کوچک تر از روند های کوتاه مدتی است که تعریف کردیم اما اغلب معامله گران روند های میان روز را نیز جزء روند های کوتاه مدت طبقه بندی می کنند.
نکته دیگر در مورد روندها، حرکات موجی شکل آنها است. هر روند در بازه زمانی خاص خود تشکیل شده از چند روند کوچکتر و در بازه زمانی بزرگتر جزئی از موج روند بزرگتر می باشد. بنابراین وقتی صحبت از روند به میان می آید تعیین بازه زمانی روند نیز حائز اهمیت می باشد.
اصول کار با خط روند (ترند لاین) (Trend Line) نحوه رسم و درجه اهمیت
همانطور که در گذشته اشاره شد روند ها مجموعه ای از پیشی گرفتن موج های یک جهت قیمت بر جهت مقابل می باشد.
اگر به شکل زیر دقت کنید می بینید که روند صعودی مجموعه ای از روندهای کوچکتر می باشد که مجموع و اندازه روندهای نزولی، کوچکتر از روندهای صعودی می باشد. از همین رو روند غالب صعودی است. به بیانی دیگر شاهد آن هستیم که در روند صعودی مقاومت های جدید بالاتر از مقاومت های قبل از خود هستند اما قیمت در خطوط حمایت به حمایت قبل از خود نمی رسد. عکس این حالت برای روند نزولی تعریف می شود.
تا زمانی که در یک روند صعودی قرار داریم دره های قیمت (حمایت ها) نباید به قیمت پایین تر از حمایت قبلی برسد و در روند نزولی قله های قیمت (مقاومت ها) نباید به قیمت بالاتر از مقاومت قبلی برسد. این نکته مهمترین اصل تشخیص و بکارگیری روند می باشد. در صورتی که قله ها یا دره ها به موج قبل خود برسند در اصل بیان کننده این هستند که یا شیب روند غالب کم شده یا آن روند پایان یافته و روند معکوس جدیدی در پیش داریم.
برای ترسیم یک روند صعودی حداقل دو دره قیمت (حمایت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند صعودی می ماند.
برای ترسیم یک روند نزولی حداقل دو قله قیمت (مقاومت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند نزولی می ماند.
اعتبار یک روند را تعداد دفعات برخورد قیمت با خط روند (ترند لاین) ، میزان زمان باقی ماندن قیمت در روند و شیب روند تعیین می کند و در صورتی که هر کدام از سه پارامتر بالا بیشتر و بزرگتر باشد اطمینان کردن به روند غالب اهمیت بیشتری پیدا می کند.
کاربرد خط روند (ترند لاین)
با توجه به توضیحات بالا تکنیک استفاده از خط روند بدین صورت می باشد که بعد از ترسیم خط روند، در بازگشت قیمت، با برخورد قیمت به خط روند، انتظار بازگشت قیمت در جهت روند غالب را داریم و معامله ای در جهت روند باز می کنیم.
در شکل زیر روند صعودی دلار به فرانک را می بینیم. پس از هربار برخورد قیمت به خط روند (Trend line) قیمت شروع به بالا رفتن می کند. در بار سوم و چهارم برخورد قیمت به خط روند می توان در جهت صعودی معامله خرید باز کرد. می بینیم که هر بار معامله ما وارد سود شده است.
رسم کانال ها
معمولا روند ها تمایل دارند که در داخل کانال قیمتی خاص حرکت کنند بدین معنی که همانطور که شیب خط روند در صورت تغییر می تواند باعث تعویض نقش روند شود، خارج شدن بازار از کانال خود نیز می تواند باعث تغییرات در روند و شیب آن گردد. برای ترسیم خط کانال باید به موازات خط روند خطی از نحوه استفاده از خطوط ترند آخرین قیمت موجود در کانال رسم شود. برای خط روند حتما لازم بود دو نقطه را برای روند در نظر بگیریم اما در خط کانال نیازی به دو نقطه برخورد قیمت نمی باشد و تنها یک نقطه را با فرض استفاده موازی خط روند میتوان استفاده کرد. فراموش نشود خط کانال تابعی از خط روند می باشد و هیچ زمانی خط کانال قبل از خط روند ترسیم نمی شود.
کاربرد کانال ها
در مورد خط کانال نیز به مانند خط روند در برخورد قیمت به خط کانال ترسیمی میتوان بازگشت قیمت به درون خط کانال را انتظار داشت. ریسک معاملات برخورد قیمت با خط کانال بسیار بیشتر از معاملات با خط روند می باشد. دلیل این موضوع نیز وارد شدن در این معاملات بر خلاف روند غالب بازار می باشد در حالی که معاملات بر اساس خط روند در جهت عمومی قیمت است. خط دیگری نیز بین دو خط ترند لاین و کانال میتوان وجود داشته باشد با نام خط میانه (Middle line) که از این خط نیز میتوان به مانند دو خط روند و کانال استفاده کرد. نکته دیگر در مورد استفاده از خطوط روند و کانال، تصحیح این خطوط در زمان هایی است که شیب آنها کم می شود و باید خطوط جدیدی ترسیم شود تا از زیان معاملات جلوگیری شود.
الگوی پایه در خیاطی ؛ هر آنچه که باید درباره الگو پایه (مادر) بدانید!
الگوی پایه در خیاطی همان الگوی اصلی است و در واقع همان الگویی است که می کشیم تا به آن طرح دهیم ، الگوهای پایه یا اولیه ی بالا تنه در اکثر لباس ها از جمله مانتو، جلیقه، پالتو، کت و بلوز یکی است تنها در برخی از لباس ها همچون لباس های مجلسی است که از الگوی خاصی استفاده می شود.
ما در روچی قصد داریم برای اشنایی بیشتر شما با الگوی پایه نکاتی در مورد الگوی پایه و هر آن چه که نیاز است که تا در مورد الگوی پایه بدانید را برای تان شرح دهیم پس با ما همراه باشید.
اندازه های مورد نیاز برای الگوی پایه
برای این که الگوی پایه رسم شود لازم به اندازه گیری چند قسمت است تا الگوی پایه ای که در نهایت رسم می شود الگوی کاملی باشد، این اندازه ها عبارتند از:
- بالا تنه ی جلو
- بالا تنه ی پشت
- دور گردن
- دور سینه
- دور کمر
- فاصله سینه
- دور باسن
- قد استین تا ارنج
- قد آستین تا مچ
- حلقه آستین
- سر شانه
- کارور جلو
- کارور پشت
- قد یا بلندی سینه
- قد یا بلندی باسن
محاسبات مورد نیاز برای الگوی پایه
پس از این که اندازه های مورد نیاز برای رسم الگوی پایه را اندازه گیری نمودیم نیاز به محاسباتی است تا بتوانیم الگوی پایه را رسم کنیم ، باید توجه داشت که قبل از محاسبات الگوی پایه باید موارد مورد نیاز اندازه گیری شود زیرا این کار باعث می شود که در حین الگو کشیدن نیاز به حساب کتاب نداشته باشیم. محاسبات مورد نیاز برای رسم الگو عبارتند از:
- اندازه ی دور سینه تقسیم بر ۴ می شود، برای مثال اگر اندازه ی دور سینه ۱۱۵ باشد، تقسیم بر ۴ می شود ۳۰، سایر اندازه ها را نیز این گونه محاسبه می کنیم.
- دور باسن در هنگام رسم الگو تقسیم بر چهار می شود.
- کارور جلو تقسیم بر دو می شود
- کارور پشت نیز همانند کارور جلو در رسم الگو تقسیم بر دو می شود
- دور باسن در هنگام رسم الگو تقسیم بر ۴ می شود
- اندازه ی سر شانه برای پنس مورد نیاز سر شانه نیاز است و این اندازه نیز تقسیم بر ۲ می شود
- عرض یقه: برای این که عرضه یقه را در الگوی پایه بدست آوریم به کمی محاسبات بیشتری نیاز داریم .برای محاسبه ی عرض یقه اندازه ی دور گردن را تقسیم بر ۶ می کنیم و سپس با ۰٫۵ جمع می کنیم. برای مثال اگر اندازه ی دور گردن ۴۵ باشد، ۴۵ تقسیم بر ۶ می شود ۷٫۵، سپس ۷٫۵ را با ۰٫۵ جمع می کنیم که عدد بدست آمده ۸ خواهد شد.
- طول یقه: برای بدست آوردن طول یقه لازم است ابتدا عرض یقه محاسبه شود، سپس برای محاسبه ی طول یقه ، عرض یقه را با یک جمع می کنیم. برای مثال در نمونه ی بالا عرض یقه ۸ شد که با یک جمع می کنیم نتیجه ی بدست آمده ۹ می شود و ۹ همان طول یقه خواهد بود.
- برای پنس سر شانه نیاز است که اندازه ی دور سینه تقسیم بر ۲۰ شود
- نکته ی اخر در مورد محاسبات مورد نیاز در الگوی پایه این است که برای این که الگوی بالا تنه ی پشت رسم شود نیاز است که اختلاف بالا تنه پشت و بالا تنه ی جلو محاسبه شود.
نکاتی در مورد کاغذ الگوی پایه
پس از این که اندازه گیری های مورد نیاز برای الگوی پایه انجام شد و محاسبات مورد نیاز نیز محاسبه شد حال وقت آن است که الگوی پایه روی کاغذ الگو رسم شود ، در مورد رسم روی کاغذ الگو چند نکته را به خاطر داشته باشید:
- برای شروع رسم الگو باید از سمت راست کاغذ شروع کنیم، نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که از سمت راست کاغذ الگو برای رسم بالا تنه ی جلو و از سمت چپ کاغذ الگو برای رسم بالا تنه ی پشت استفاده می شود.
- سپس از بالای کاغذ ۹ تا ۱۰ سانتی متر پایین می اییم و طبق نکات آموزش اصولی نیاز است که از سمت راست نیز ۱۰ سانتی متر به داخل بیاییم که این اندازه نیازی نیست و ۲ سانتی متر برای داخل آمدن کفایت می کند.
- برای رسم قسمت چپ الگو طبق نکات آموزش اصولی نیاز است که ۵ سانتی متر داخل شویم که این کار اختیاری است و معمولا در مواقع ضروری ۵ سانتی متر برای رسم قسمت چپ الگو به داخل می آییم.
- در نهایت این که، از ۱۰ سانتی متری که بالای کاغذ الگو پایین آمدیم برای رسم الگوی یقه و سر شانه استفاده خواهد شد.
رسم الگوی پایه ی بالا تنه ی جلو
مرحله ی اول برای رسم الگوی پایه، رسم الگوی بالا تنه ی جلو است. برای این که پهنای کاغذ الگو رسم شود از اندازه های دور سینه یا دور باسن استفاده می شود، برای این که انتخاب درستی داشته باشیم هر کدام از این اندازه ها که بزرگ تر بود را انتخاب کنیم و سپس تقسیم بر ۲ و به علاوه ۱۰ می کنیم که عددی که بدست می اید همان خط گردن یا خط A-B خواهد بود.
برای مثال اعداد زیر را در نظر بگیرید:
اندازه ی دور سینه: ۱۱۵
اندازه ی دور باسن: ۱۲۶
چون اندازه ی دور باسن بزرگ تر است، این اندازه برای محاسبه ی خط گردن استفاده می شود، ۱۲۶ تقسیم بر ۲ می شود ۶۳، سپس ۶۳ با ۱۰ جمع می شود و حاصل ۷۳ خواهد شد که یعنی طول کادر ما یا خط گردن ۷۳ خواهد شد.
در گام بعدی از نقطه ی A ، به اندازه ی بالا تنه پایین می آییم و سپس نقطه ای که به آن می رسیم را C می نامیم، به همین اندازه از سمت B پایین می اییم و نقطه ای که به آن می رسیم را D می نامیم، حال نقطه ی C و D را با خطی صاف به یک دیگر وصل می کنیم ، خطی که به دست می آید خط کمر خواهد بود.
در گام سوم رسم بالا تنه ی جلو می توانیم از دو روش استفاده کنیم، روش اول این که می توانیم اندازه ی بالا تنه ی جلو را تقسیم بر ۲ کنیم و سپس به اندازه ی عدد بدست آمده از سمت A و از سمت B به همان اندازه پایین بیاییم . روش دیگری که می توانیم برای این کار از آن استفاده کنیم این است که با توجه به این که نقاط A تا C و B تا D همان اندازه ی بالا تنه ی جلو هستند ، می توانیم فاصله ی این نقاط را اندازه گیری کنیم و تقسیم بر ۲ کنیم و سپس به اندازه ی عدد بدست آمده از دو طرف پایین بیاییم که در سمت راست به نقطه ی E و در سمت چپ به نقطه ی F می رسیم. سپس نقطه ی E را به F وصل کنیم و خط E-F همان خط سینه خواهد بود.
در گام چهارم فاصله ی بین نقاط A و E در سمت راست و فاصله ی بین نقاط B و F در سمت چپ را اندازه گیری می کنیم و اندازه ی بدست آمده در دو طرف را تقسیم بر دو می کنیم و به اندازه ی عدد به دست آمده از سمت راست و از سمت چپ پایین می آییم که نقطه ی سمت راست را G و نقطه ی سمت چپ را نیز H می نامیم. سپس نقاط G و H را به هم متصل می کنیم که خط G-H همان خط کارور خواهد بود.
در گام پنجم از نقطه ی C و D به اندازه ی بلند باسن پایین می آییم، نقطاتی که به آن می رسیم را در سمت راست نقطه ی K و در سمت چپ نقطه ی L می نامیم ، سپس نقطه ی K و L را به هم متصل می کنیم ، خط K-L همان خط باسن خواهد بود.
در گام اخر اندازه ی بین C و K در سمت راست و اندازه ی بین نقاط D و L در سمت چپ را نصف می کنیم که به ترتیب در سمت راست و سمت چپ به نقاط I و j می رسیم، خط i-j خط باسن کوچک است که برای کشیدن پنس کاربرد دارد.
مرحله ی دوم نحوه استفاده از خطوط ترند رسم الگوی پایه
قبل از این که به توضیحات مرحله ی دوم رسم الگو بپردازیم توجه داشته باشید که ما ادامه ی رسم الگو را روی همان الگویی که در مرحله ی قبل کشیده ایم ادامه خواهیم داد.
در گام اول مرحله ی دوم رسم الگو نیاز است که عرض یقه را محاسبه کنیم ، همان طور که قبلا هم گفتیم برای محاسبه ی عرض یقه نیاز است که اندازه ی دور گردن تقسیم بر ۶ شود و حاصل به دست آمده با ۰٫۵ جمع شود ، عدد به دست آمده همان عرض یقه است.سپس از نقطه ی A به اندازه ی عرض یقه به سمت چپ می رویم و آن را نقطه ی (۱) می نامیم.
در گام بعدی از نقطه ی ۱ به اندازه ی طول یقه بالا می رویم. همان طور که قبلا گفتیم برای محاسبه طول یقه نیاز است که عرض یقه با عدد ۱ جمع شود، نقطه ای که به اندازه ی طول یقه از آن بالا می رویم را نقطه ی ۲ می نامیم.
در گام سوم اندازه ی بین نقطه ی ۱ و ۲ را اندازه گیری می کنیم و این اندازه را تقسیم بر دو می کنیم سپس نقطه ای که به آن می رسیم را نقطه ی ۳ می نامیم.
در گام اخر نیاز است که از نقطه ی ۳ خطی افقی رسم کنیم ، کاربرد این خط این است که زمانی که سر شانه را علامت می کنیم علامت سر شانه دقیقا باید روی این خط قرار گیرد نه بالاتر و نه پایین تر.
مرحله ی سوم رسم الگوی پایه
پس از این که خط افقی که از نقطه ی ۳ شروع می شود را رسم کردیم، به اندازه ی سر شانه از نقطه ی ۲ شروع می کنیم و روی خط افقی که از نقطه ۳ رسم شده است پایین می آییم ، نقطه ی بدست آمده باید دقیقا روی خط افقی باشد و این نقطه را نقطه ی ۴ می نامیم.
در گام بعدی کارور جلو را تقسیم بر ۲ می کنیم و عدد بدست آمده را روی خط G-H علامت می زنیم ، می شود نقطه ی ۵٫
سپس دور سینه را تقسیم بر ۴ می کنیم و حاصل را روی خط E-F علامت می زنیم که می شود نقطه ی ۶٫
در گام بعدی از نقطه ی ۶ خطی صاف به خط کمر می کشیم که می شود نقطه ی ۷٫
از نقطه ی ۷ ، ۲ سانتی متر داخل می رویم و به نقطه ی ۸ می رسیم ، بعد نقطه ی ۶ و ۸ را به هم متصل می کنیم.
در گام اخر دور باسن را تقسیم بر ۶ می کنیم و روی خط K-L، نقطه ی ۹ را علامت می کنیم و سپس نقطه ی ۸ و ۹ را به متصل می کنیم.
هشتگ چیست | استراتژی هشتگ گذاری و استفاده از هشتگ در اینستاگرام
علامت # برای انگلیسی زبانها یک علامت جدید نیست.
آمریکاییها برای چند دهه این علامت را Number Sign (نشانهٔ عدد) و گاه Pound مینامیدند و هنوز هم این علامت را برای «رتبهبندی» و نیز به عنوان جایگزین واژهٔ «عدد» به کار میبرند. به عنوان مثال، نفر اول در یک مسابقه یا موضوع نخست در یک فهرست را با ۱# نشان میدهند و آن را به این صورت میخوانند: Number One.
این علامت به تدریج راه خود را به صفحهٔ شمارهگیر تلفنها هم باز کرد. اینکه کاربرد # در تلفنها چه بود و برای چه چنین چیزی به تلفنها اضافه شد، داستانی طولانی و خارج از موضوع درس ماست.
اما مهم این است که انگلیسیزبانهای خارج از آمریکا این علامت را به خاطر شکل خطوط مورب موازیِ به کار رفته در آن Hash نامیدند. احتمالاً دقت کردهاید که هاشور زدن هم که ما در فارسی به کار میبریم (hachure) با واژهٔ هش از یک خانواده است.
بنابراین کلید هش یا Hash Key به یکی از کلیدهای شناختهشده در صفحهٔ شمارهگیر تلفنها تبدیل شد.
دکمهٔ هش پس از ورود به دنیای تلفنها، جایگاه خود را تا امروز حفظ کرد.
«جایگزین شدن تلفنهای ثابت با گوشیهای موبایل» و حتی «حذف صفحه کلید مکانیکی و تبدیل آن به صفحه کلید تاچ» باعث نشد که کلید هش جای ثابت خود را زیر عدد ۹ از دست بدهد.
آنچه در ادامه میخوانید:
تاریخچه هشتگ | معنی هشتگ چگونه تغییر کرد؟
نخستین کسی که پای علامت # را به دنیای کامپیوتر و تکنولوژی باز کرد، دنیس ریچی (Dennis Ritchie) بود؛ کسی که او را با خلق زبان برنامه نویسی C میشناسیم.
دنیس ریچی و همکارش برایان کرنیگان در سال ۱۹۷۸ استفاده از این علامت را در کتابشان با عنوان زبان برنامه نویسی C معرفی کردند و به عنوان بخشی از ساختار زبان C آموزش دادند (+).
البته آن زمان هنوز اصطلاح هشتگ رواج نداشت و # را همچنان Number Sign و گاه Pound مینامیدند. اما به هر حال، چشم برنامهنویسان و فعالان تکنولوژی از حدود چهار دهه قبل با این علامت آشنا شد.
استفاده از هشتگ به زبان برنامهنویسی C محدود نشد و هشتگ به عنوان یک علامت متمایزکننده به سرعت در سرویسهای مختلف آنلاین رواج پیدا کرد.
به عنوان نمونه، در آن سالها سرویس IRC برای چت و گفتگوی گروهی رواج داشت؛ تقریباً چیزی شبیه همین گروههای گفتگو در تلگرام و واتساپ، البته با ساختاری به مراتب سادهتر.
در آن زمان، بیشترِ کاربران این نوع سرویسها، برنامهنویسان و افراد آشنا با تکنولوژی بودند. چون هنوز بخش بزرگی از جامعه به فناوری اطلاعات و ابزارهای ارتباطی مدرن دسترسی نداشتند.
به همین علت، ذهنیت برنامهنویسی و الگوهای رایج در آن، به سرعت به فضای IRC هم راه پیدا کرد و اتاقهای گفتگوی مختلف با # مشخص شدند. مثلاً:
توجه کنید که آن زمان هنوز مانیتورها تکرنگ یا منوکروم بودند. بنابراین نمیشد کلمات را با رنگهای مختلف متمایز کرد. همین علامت # کمک میکرد نام اتاق گفتگو از سایر حرفهایی که میان اعضا رد و بدل میشد متمایز شود.
هشتگ یا هشتک؟
کم نیستند افرادی که به جای «هشتگ» از واژهٔ «هشتک» استفاده میکنند. این اشتباه معمولاً ناشی از مطالعهٔ کم در زمینهٔ بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا و گاه محدود کردن یادگیری به آموزشهای صوتی و پادکست است (شکل نوشته شدهٔ کلمهٔ هشتگ را ندیدهاند).
به این نکته توجه کنید که استفاده از هشتک به جای هشتگ، صرفاً یک غلط دیکتهای ساده نیست. هشتک یک کلمهٔ مستقل است و معنای خاص خودش را دارد.
اگر روی صفحه کلید به بالای عدد ۶ نگاه کنید علامت هشتک یعنی ^ را میبینید. این علامت برای نمایش «به توان رساندن در ریاضی» است. مثلا ۲^۳ یعنی سه به توان دو.
در انگلیسی برای هشتک از کلمهٔ Caret استفاده میشود.
در مقابل، هشتگ از ترکیب «هش + تگ» درست شده و به معنای برچسب گذاری با استفاده از علامت هاشور است.
بنابراین استفاده از هشتک به جای هشتگ عملاً برای مخاطب به این معنا خواهد بود که ما فرد دو نماد # و ^ را نمیدانیم.
استفاده از هشتگ در توییتر
استفاده از هشتگ در نسل جدید شبکه های اجتماعی داستان جالبی دارد. در میان شبکه های اجتماعی رایج امروزی، هشتگ برای نخستین بار در توییتر به کار برده شد. داستان رواج یافتن هشتگ را نشریهٔ اسمیتسونین با جزئیات کافی شرح داده است (+).
کریس مسینا (Chris Messina) را میتوان مخترع هشتگ دانست. او حدود یک سال پس از تأسیس توییتر، در سال ۲۰۰۷ در یک توییت به سایر کاربران پیشنهاد کرد برای مشخص کردن موضوع گفتگوها از علامت هشتگ استفاده کنند.
عدهای از کاربران توییتر هم با او همراه شدند و پیشنهادش را پذیرفتند. اما چنانکه خود مسینا بعداً نقل میکند، در آن زمان توییتر به او گفته که چنین علامتی رواج پیدا نخواهد کرد و احتمالاً بیشتر خورههای کامپیوتر آن را به کار خواهند گرفت؛ همان کسانی که پیش از این با علامت # آشنا بودهاند و آن را به کار میبردهاند (+).
اما حدس تیم توییتر اشتباه بود.
چند ماه بعد در همان سال، آتشسوزی سندیگو اتفاق افتاد. کاربران توییتر برای اینکه بتوانند خبرهای آتشسوزی را منتشر کرده یا پیگیری کنند، از sandiegofire# استفاده کردند و این رویداد باعث شد کاربرد و فایده هشتگ مشخص شود.
مدتی طول کشید تا توییتر قانع شود برای هر هشتگ، یک URL و آدرس اختصاصی در نظر بگیرد (URL چیست؟).
منابع متعددی تأکید میکنند که هشتگ در توییتر به صورت جدی در جهان توسط ایرانیها در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ رواج یافت و به تدریج فراگیر شد (+).
کاربردهای هشتگ
نمیتوان کاربردهای هشتگ را به چند موردِ ثابت و مشخص محدود کرد. هشتگ گذاری روشهای بسیار متنوعی دارد و مفهوم هشتگ، بسته به اینکه چگونه و کجا به کار برود، تغییر میکند.
آنچه در ادامه میآید، مهمترین کاربردهای هشتگ، البته به قضاوت متمم است.
کمک به یافته شدن
یک کاربرد مهم هشتگ این است که به یافته شدن و دیده شدن مطلب (یا میتوان گفت: محتوا) کمک کند. چه در کپشن یا استوری اینستاگرام و چه در فضاهایی مانند توییتر و پینترست، یکی از مهمترین انگیزههای کاربران برای استفاده از هشتگ همین است.
نمیشود برای تولید محتوا وقت بگذارید و بگویید دغدغهٔ دیده شدن ندارم و برایم مهم نیست کسی حرفهایم را بخواند یا بشنود.
فرض کنید مطلبی در زمینهٔ پرسونال برندینگ، معرفی پادکست یا عزت نفس نوشتهاید یا یک فایل صوتی یا تصویری در این زمینه تولید کردهاید. واضح است که دوست دارید کسانی که دربارهٔ این موضوع جستجو میکنند، مطلب و محتوای شما را هم ببینند.
کمک به موتورهای توصیه گر (مثلاً اکسپلور اینستاگرام)
ما در درس سواد دیجیتال دربارهٔ سیستمهای توصیه گر صحبت کردهایم. این سیستمها یکی از بخشهای کلیدی در هستهٔ پلتفرمها هستند. وقتی از آمازون یا دیجی کالا خرید میکنید، محصولات دیگری به شما پیشنهاد داده میشود و اتفاقاً همین پیشنهادها بخش قابلتوجهی از فروش این پلتفرمها را به خود اختصاص میدهند.
شبکه های اجتماعی هم از همین ابزار استفاده میکنند. مثلاً اینستاگرام مدام میکوشد با پیشنهاد پستها و استوریهای دیگران، ما را به بررسی اکانتهای جدید و گذراندن وقت بیشتر در این شبکه وسوسه کند. این کار هم در بخش اکسپلور اینستاگرام انجام میشود و هم در تایملاین (بعد از مشاهدهٔ چند پست، وارد فهرست پستهای اکانتهایی میشویم که آنها را فالو نکردهایم).
طبیعی است علاقه داشته باشید مطالب شما هم به دیگران پیشنهاد داده شود و پلتفرم، به افزایش فالوورهای شما کمک کند. برای این کار باید به پلتفرم اعلام کنید که مطلب شما دربارهٔ چیست و برای پیشنهاد دادن در کنار کدام موضوعات، مناسب است.
البته امروزه بیشتر شبکه های اجتماعی، تحلیل متن را به شکل کامل انجام میدهند و حتی اگر از هیچ هشتگی استفاده نکنید، باز هم مطلب شما احتمالاً برای تعدادی از کاربران نمایش داده خواهد شد. اما استفاده از هشتگ باعث میشود خطای پلتفرم در تحلیل مطلب شما کمتر شود و طبیعی است که الگوریتمهای تحلیل معنای متن، وزن و اهمیت بیشتری برای کلمات هشتگدار قائل خواهند شد.
طبقه بندی مطالب
اگر در شبکه های اجتماعی به شکل حرفهای و گسترده فعالیت کنید و برای تولید محتوا وقت بگذارید، دیر یا زود با این مشکل مواجه میشوید که مطالبتان در هم آمیخته میشوند. حجم انباشتهای از مطالب شکل میگیرد که هر کدام به موضوع متفاوتی پرداختهاند و مخاطبی که بخواهد حرفها و نظرات و پستها و توییتهای شما را در یک موضوع مشخص ببیند و بخواند، سرگردان میشود.
هشتگ در این موارد میتواند به کار بیاید و به طبقهبندی بهتر مطالب کمک کند.
البته طبیعتاً اگر دنبال چنین هدفی هستید، نمیتوانید سراغ هشتگهای عمومی و رایج بروید. مثلاً اگر از #نقل-قول یا #بازاریابی استفاده کنید، باز هم مطالبتان با هزاران مطلبی که دیگران با همین هشتگها منتشر کردهاند، آمیخته خواهد شد و عملاً به مخاطبتان کمک نکردهاید.
در اینجا معمولاً دو روش به کار میرود. یک روش استفاده از هشتگهای Branded است. مثلاً اگر فردی به نام احمد میخواهد موضوعات خود را طبقهبندی کند، ممکن است به سراغ هشتگهایی از این دست برود:
#مارکتینگ-با-احمد #معرفی-کتاب-با-احمد #خاطرات-احمد
این روش ایراد جدی ندارد و خصوصاً برندهای تجاری علاقهٔ خاصی به آن دارند. اما افراد دیگری هم هستند که ترجیح میدهند تا این حد روی نام خود تأکید نکنند و با نام خود به مخاطب فشار نیاورند. در چنین حالتی، میشود با ترکیب چند کلمه، هشتگهایی ساخت که کمتر به کار رفتهاند. مثلاً:
#نکته-های-ساده-مارکتینگ #این-کتابها-خوبند #مینویسم-تا-فراموش-نشود
بدیهی است این نحوه هشتگگذاری، هدف دیده شدن و یافته شدن را تأمین نمیکند. بلکه صرفاً برای ساختار بخشیدن به محتوا مناسب است و به کار میآید.
تعریف و اجرای کمپین های تبلیغاتی و برگزاری مسابقه
یکی دیگر از کاربردهای هشتگ، پیادهسازی کمپین های تبلیغاتی و برگزاری مسابقه است. حتماً دیدهاید نحوه استفاده از خطوط ترند که بسیاری از برندهای بزرگ و حتی کسب و کارهای کوچک، مسابقههایی را در شبکه های اجتماعی اعلام میکنند و از همه میخواهند که برای شرکت در مسابقه، از یک هشتگ مشخص استفاده کنند.
مثلاً ممکن است شرکتی که ماگ چای و قهوه میفروشد، از مخاطبان خود بخواهد عکسی از ماگ روی میزشان بیندازند و آن را با هشتگ #ماگ-و-میز منتشر کنند. همانطور که بارها دیدهاید، معمولاً برای ایجاد انگیزه در کاربران، قرعهکشیهایی هم انجام نحوه استفاده از خطوط ترند میشود و به تعدادی از کسانی که از این هشتگ استفاده کرده و عکس یا مطلبی را منتشر کردهاند جایزه داده میشود.
هشتگ برند
یکی دیگر از کاربردهای هشتگ، یادآوری برند است.
بسیاری از افراد و کسب و کارها، از یک هشتگ ثابت زیر تمام پستها و داخل تمام توئیتهای خود استفاده میکنند و اساساً مقید هستند که حتماً همهٔ محتوای تولیدی خود را هشتگ گذاری کنند.
این کار حداقل دو مزیت دارد.
مزیت اول این است که برند را پیش چشم مخاطب قرار میدهد و میتواند به افزایش یادآوری برند کمک کند (یادآوری برند چیست؟).
مزیت دیگر هم این است که محتوای اصلی ارائه شده توسط برند را به جریان هشتگ در شبکه های اجتماعی تزریق میکند. وقتی یک برند بزرگ میشود، افراد بسیاری دربارهٔ آن مینویسند و حرف میزنند و قاعدتاً از هشتگ آن برند هم استفاده میکنند.
عدهای از علاقهمندان برند هم احتمالاً هشتگ آن برند را دنبال میکنند. منطقی نیست که صاحب یک برند (چه برند شخصی و چه برند محصول و کسب و کار) این جریان را به کلی به کسانی واگذار کند که شناخت کاملی از برند و سیاستهایش ندارند. با هشتگ گذاری روی همهٔ محتواهای تولید شده، صاحب برند هم میتواند سهمی از این جریان (و قطعاً نه تمام جریان) را به خود اختصاص دهد.
انتقال بار احساسی یا اشاره به موضوع و کانتکست (بستر) حرف
گاهی اوقات استفاده از هشتگ نه برای کمک به دیده شدن و یافته شدن است و نه برای طبقهبندی موضوعات. بلکه نویسنده صرفاً احساس میکند اصل پیام به اندازهٔ کافی گویا نیست یا ممکن است مخاطب، آن حسی را که گوینده مد نظر داشته، به شکل تمام و کمال دریافت نکند.
به کاربرد هشتگ در متنهای زیر توجه کنید:
گاهی احساس میکنم زندگی چیزی بیشتر از دویدن طولانی و خستهکننده روی یک تردمیل نیست.
راهنمای پوشیدن لگ
امروزه استفاده ازشلوارلگ بسیار رواج پیدا کرده است . در واقع لگ از آیتمهای ضروری کمد لباس خانمها هستند اما تنها عدهای میدانند که چگونه به صورت اصولی آن را بپوشند به عقیده برخی از فعالین عرصه مد علت طرفداری ازاین شلوارها به علت زیبایی و سبک بودن و انعطاف آن در ست کردن با انواع لباس است.
لگها میتوانند نوعی از لباس و استایل اغواگر باشند و یک ظاهر راحت به کسی که می پوشد، بدهند و ارزش این را دارند که بخواهیم کمی فکر کنیم که آنها را با چه نوع لباسی ست کنیم .
لگ ها، گزینهای مناسب برای ایجاد تحول هستند ، زمانی که شما میخواهید تحول در استایل داشته باشید این گزینه را میتوانید انتخاب کنید .
لگها ترندهایی از فشن هستند که در هر فصل وجود دارند از بزرگترین سلبریتیهای فشن که در فضای مجازی (مثل اینستاگرام) تاثیرگذار هستند همانند جیجی حدید و کندال جنر که یک جفت لگ استرچ باریک مشکی از آیتم های همیشگی استایل کژوال آنهاست.
لگها میتوانند یک لباس بسیار راحت برای پوشیدن در طول سال باشند آنها از جوراب شلواریها ضخیمتر هستند تا پوشش مناسب برای پاهای شما را فراهم کنند اما چگونه میتوان از لگها استفاده کنیم بطوری که خوب بنظر برسیم و با چه لباسهایی ست میشوند .
بهترین لگ برای خرید کدام است ؟
در انتخاب لگ شما میخواهید مطمئن شوید که لگ شما به اندازه کافی ضخیم و کشش مناسب را دارد و پاهای شما را به شکل عالی نشان میدهد ، پس از توجه به این نکات میتوانید یک انتخاب خوب داشته باشید.
انواع لگها :
1-لگ چرمی :
لگ چرم و براق برای زیبا به نظر رسیدن انتخاب مناسبی است و بهراحتی میتوانید با یک تونیک ابریشمی ست کنید. این لگها شیک هستند وشما برای محیط های رسمی می توانید از این نوع استفاده کنید تا شیک تر و استایلیش تر به نظر برسید .
2-جگینگjeggings :
یکی از انواع لگها برای طرفداران شلوار جین با این نام عرضه می شود . این نوع از لگ ویژگی های مشابه جین ها را از قبیل رنگ ، حالت و نوع دوخت دارند و برای افرادی که طرفدار استایل های کژوال و راحت روزمره هستند انتخاب مناسبی است .
3-لگ طرحدار :
اگر قصد رفتن به جمع یا مهمونی دوستانه دارید از یک شلوار لگ با طرح پلنگی ، گلدار یا راه راه استفاده کنید و استایل بامزهتر داشته باشید و بقیه آیتمهای لباستان را ساده و بدون طرح انتخاب کنید .
4-Men Legging
برخی از مردان به عنوان شلوار پیاده روی ، دو و …. به جای شلوارهای گرمکن قدیمی از لگ استفاده می کنند . طراحان مد مگینگها را با تیشرتهای گشاد و بلوزهای بلند به عنوان استایل کژوال برای مردان توصیه میکنند .این نوع از لگها برای اولین بار در هفته ی مد پاییز 2007 فشن شو مردان مارنی دیده شد .
5-لگ ورزشی :
این مدلها گزینهی خوبی برای دوستان ورزشکارامون است چون از عرق آزاردهنده جلوگیری میکند و در باشگاه ، یوگا و هنگام پیادهروی دیده میشوند.
بهترین تونیک برای پوشیدن با لگ:
شما میتوانید از تونیک وتاپهای بلند با مدلهای غیر قرینه که خطوط عمودی در اندام شما ایجاد می کند، سبب می شود بلندتر به نظر برسید . اینگونه پیراهنهایی که گوشه های متفاوت دارند( به شکل مورب ) جالب هستند، با رنگ مشکی و سفید آن میتوانید بالاتنهی خودتان را لاغرتر نشان بدهید. اگر میخواهید لباسهای کوتاهتر بپوشید شلوار جین و دیگر شلوارها را توصیه می کنم .
پیراهنهای کوتاه با لگ :
از آیتم های دیگر این است که ، شما میتوانید پیراهن کوتاه هم با لگ بپوشید. زمانی که به همراه یک شومیز ، بلوز بلند یا پیراهن لگ را میپوشید ، باسن و ران شما را پوشش میدهد و لگ جذب همانند نوع چرمی آن را انتخاب کنید .
وقتی قرار است در فصول سرد این آیتم را انتخاب کنید بهتر است لگ را به همراه بلوز و یک پانجو بپوشید چون استایلی که پانچ دارد بسیار مناسب با شلوار های تنگ مانند لگ پاییزه است .
ترکیب لگ با یک پلیور و ژاکت بلند ، جالب است و سعی کنید وقتی میخواهید برای استایلتان یک رویه انتخاب کنید ، بلند باشد تا پایینتنه شما را بپوشاند .
زمانی که آیتم های لباستان را میخواهید برای محیط رسمیتر انتخاب کنید بهتر است یه کت سبک یا یک ژاکت کشبافت را با لگ ست کنید .
یک ژاکت بلند که در زیر آن تونیک بپوشید میتواند شما را به علت ایجاد خطوط عمودی کشیدهتر و خوش استایلتر نشان میدهد .
چه کفش هایی با لگ می توان پوشید ؟
1-کفش عروسکی (کفش بالرینا یا تخت بدون پاشنه )
این کفشها یکی از بهترین گزینهها برای ست کردن با ساپورت و لگ اسپرت است. به دلیل ظریف و ساده بودن پوشیدن آنها با لگ جلوه زیبایی به ظاهر فرد میدهد . به طور کلی رنگ کفش را همرنگ با لگ یا از آن تیرهتر انتخاب کنید. کفشهایی با رنگهای قهوهای ، بژ ، برنزه و رنگ طلایی متالیک گزینههای مناسب برای لگ نیستند به جای آن وقتی میخواهید جلب توجه کنید از رنگ نقرهای که با اغلب رنگ ها هارمونی دارد استفاده کنید .
2-صندل :
صندل هایی با طراحیهای خاص میتواند شمارا خوش استایلتر نشان دهد اگر در بهار و تابستان میخواهید استایل لگ داشته باشید می توانید از لگ با قد 90 به همراه صندلهای بنددار استفاده کنید .
3-چکمه و بوت :
لگها با انواع بوت و چکمه ست میشوند اما چون لگها چسبان هستند پهنای ساق شما را نشان میدهند بهتر است بوتهای ساقبلند یا متوسط را در نظر بگیرید تا پای شما را ظریفتر نشان دهد .
4-بوت انکل :
این نوع نیمبوتها به دلیل اینکه ساق پای شما را کامل نمیپوشاند آن را چاقتر و کوتاهتر نشان میدهند و بهتر است با لگ زمستانی پوشیده شود تا مچ پایتان را اذیت نکند و در ضمن پای شما را باریکتر نشان دهد و نیازی نیست ژاکت یا تونیکی که با آن میپوشید زیاد بلند باشد، تنها به قد شلوار لگ توجه داشته باشید .
5-کفش های پامیس :
این نوع کفشها دارای پاشنهی 5 تا 7 سانتی بوده که جز کفشهای پاشنه بلند و ساده به شمار میآیند و در نظر بسیاری از افراد جذاب است، اما بعضی حس میکنند شاید با لگ ظاهر جلف داشته باشد .
البته اگر میخواهید راحتتر باشید از پاشنه کوتاهتر یا پامیسهای لژدار انتخاب کنید . اگر لگ را بدون جوراب با کفش پاشنهدار میپوشید حتما در قد آن دقت کنید که بلند باشد تا بالای کفش را بپوشاند .
سایز شلوار لگ :
باید به سایز شلوار لگی که میپوشید دقت کنید که نه گشادتر و نه تنگتر باشد . اگر لگ جذبی بپوشید که تنگ باشد اندام شما را بیش از حد نشان میدهد و از طرفی اگر تناسب اندام هم نداشته باشید جالب نیست و تنها جلب توجه می کند . حالا اگر اندازهی آن برای شما گشادتر باشد اصلا ظاهر خوبی ندارد و استایل شما را شلخته و نامنظم نشان میدهد .
انتخاب طرح مناسب لگ :
برای اینکه انتخاب کنید چه نوع لگی میتوانید بپوشید قبل از هر چیز باید به محیط و مراسمی که میخواهید به آن بروید فکر کنید .
به طور مثال اگر قرار است از تونیک و لباسهایی طرحدار و بهاری استفاده کنید بهتر است رنگ لگ را با حاشیه و طرحهای لباستان ست کنید و حتی اگر قصد پوشیدن این نوع از شلوارهای راحت را در محیط های رسمی و محل کار دارید از پوشیدن لگ طرحدار اجتناب کنید چون تیپ شما را فانتزی جلوه میدهد ، در واقع هرچه سادهتر باشد رسمیتر است .
برای کدام نوع اندام ، لگها مناسب هستند ؟
اگر شما دستورالعملهای پوشیدن لگ را دنبال کنید تمام انواع اندامهای بدن قادر به پوشیدن لگ هستند . به ویژه برای اندام به شکل سیب و گلابی بسیار مناسب هستند و افراد با اندام سیب میتوانند به همراه یک تاپ یا تونیک بلند یا هر آیتمی که بلند باشد ، بپوشند و شکم و پهلوی خود را اینگونه بپوشانند . و اندامهای گلابی شکل به راحتی میتوانند لگها را برای استایل خود انتخاب کنند و باید این نکته را مدنظر داشته باشند که قد آن به اندازهی کافی بلند باشد .
در نهایت لگها آیتمی هستند که با توجه به موارد گفته شده در همه فصول میتوانند استایل خوبی را برای شما ایجاد کنند که با آن احساس راحتی داشته باشید .
فیبوناچی زمانی Fib Time Zone
مناطق زمانی فیبوناچی یک شاخص فنی بر اساس زمان است. شاخص به طور معمول با یک نوسان بزرگ بالا یا نوسان پایین در نمودار شروع می شود. سپس خطوط عمودی به سمت راست امتداد می یابند ، و نشان دهنده مناطقی از زمان است که می تواند منجر به یک چرخش قابل توجه دیگر در بالا ، پایین یا برگشت شود.
خطوط عمودی ، که با محور X در نمودار قیمت مطابقت دارند ، براساس اعداد فیبوناچی ساخته شده اند.
نکات کلیدی
- مناطق زمانی فیبوناچی خطوطی عمودی هستند که مناطق بالقوه ای را نشان می دهند که در آنها یک چرخش زیاد ، کم یا معکوس ممکن است رخ دهد.
- مناطق زمانی فیبوناچی ممکن است نقاط معکوس دقیقی را نشان ندهند. آنها مناطق مبتنی بر زمان هستند که باید از آنها آگاهی داشته باشید.
- مناطق زمانی فیبوناچی فقط مناطق مهم بالقوه مربوط به زمان را نشان می دهند. هیچ توجهی به قیمت نمی شود. این منطقه می تواند کم یا زیاد جزئی یا زیاد یا کم باشد.
- مناطق زمانی فیبوناچی براساس توالی اعداد فیبوناچی است که نسبت طلایی را به ما می دهد. این نسبت در سراسر طبیعت و معماری یافت می شود.
نحوه محاسبه فیبوناچی زمانی
مناطق زمانی فیبوناچی نیازی به فرمول ندارند ، اما به درک اعداد فیبوناچی کمک می کند. در توالی اعداد فیبوناچی ، هر عدد متوالی حاصل جمع دو عدد آخر است. دنباله مانند این 0 ، 1 ، 2 ، 3 ، 5 ، 8 ، 13 ، 21 ، 34 ، 55 ، 89 ، 144 و غیره شروع می شود.
مناطق زمانی فیبوناچی این تعداد هستند که به زمان اولیه انتخاب شده اضافه می شوند. فرض کنید تاریخ شروع 1 آوریل انتخاب شده باشد ، این (0) است. اولین خط عمودی منطقه زمانی فیبوناچی در جلسه معاملات بعدی ظاهر می شود (1) ، بعدی بعد دو جلسه بعد (2) ، سپس سه (3) ، سپس پنج روز بعد (5) ، سپس هشت روز بعد (8) ظاهر می شود ، و غیره
اگر با اضافه کردن مناطق زمانی فیبوناچی با دست ، می توان از پنج عدد اول جلوگیری کرد ، زیرا وقتی همه خطوط عمودی روی هم قرار بگیرند ، شاخص به خصوص قابل اطمینان نیست. بنابراین ، برخی از معامله گران خطوط عمودی خود را 13 یا 21 دوره پس از نقطه شروع شروع می کنند.
برخی از سیستم عامل های نمودار به شما امکان می دهند نقطه شروع (0) و اولین نقطه (1) خود را انتخاب کنید. این بدان معناست که شما می توانید میزان زمان (1) را انتخاب کنید. اعداد بعدی در توالی مربوط به زمان انتخاب شده خواهد بود.
تحلیل فیبوناچی زمانی
شناسایی یک نقطه شروع یک عنصر مهم اما ذهنی استفاده از مناطق زمانی فیبوناچی است. تاریخ یا دوره انتخاب شده باید یک تاریخ نسبتاً مهم باشد که نقطه کم یا زیاد باشد. هنگامی که نشانگر روی این تاریخ یا دوره اعمال می شود ، خطوط عمودی در سمت راست نقطه شروع ظاهر می شوند. خط اول یک دوره بعد از نقطه شروع ، خط بعدی دو دوره بعد ظاهر می شود و غیره.
همانطور که در بخش نحوه محاسبه نشان داده شده است ، به طور معمول چند منطقه اول نادیده گرفته می شوند ، زیرا در اطراف نقطه شروع قرار می گیرند. خطوط عمودی که 13 نقطه یا بیشتر از نقطه شروع فاصله دارند ، بیشتر قابل اعتماد هستند.
مناطق زمانی فیبوناچی اساساً به ما می گویند که پس از یک کم یا زیاد ، یک کم یا زیاد دیگر می تواند 13 ، 21 ، 55 ، 89 ، 144 ، 233 … دوره بعد از نقطه اولیه رخ دهد.
مناطق زمانی فقط به زمان مربوط نمی شوند. بنابراین ، مناطق زمانی ممکن است کوچک یا زیاد را نشان دهند ، یا ممکن است مناطق قابل توجهی را مشخص کنند. این قیمت همچنین ممکن است مناطق زمانی را کاملاً نادیده بگیرد. اگر این چندین بار اتفاق بیفتد ، قیمت به مناطق زمانی فیبوناچی نمی پیوندد بنابراین یک نقطه شروع متفاوت ممکن است نتایج بهتری ارائه دهد. همچنین ممکن است مناطق زمانی فیبوناچی برای یک امنیت یا دارایی خاص چندان قابل استفاده نباشند.
برای تأیید معاملات یا تحلیل می توان از مناطق زمانی فیبوناچی استفاده کرد. به عنوان مثال ، اگر قیمت در حال نزدیک شدن به یک منطقه حمایت و همچنین یک منطقه زمانی فیبوناچی است و قیمت پس از آن افزایش می یابد ، این دو روش یکدیگر را تأیید می کنند. یک نقطه پایین به طور بالقوه در دسترس است و قیمت می تواند در حال افزایش باشد. برای ارزیابی چگونگی افزایش قیمت ممکن است فرم دیگری از تجزیه و تحلیل مورد نیاز باشد ، زیرا مناطق زمانی فیبوناچی نشان دهنده میزان حرکت نیستند. قیمت ممکن است پایین بیاید و سپس به طور قابل توجهی افزایش یابد ، یا فقط ممکن است به طور موقت قبل از سقوط به پایین ترین سطح افزایش یابد.
تفاوت بین Fibonacci Time Zone وFibonacci Retracements
مناطق زمانی فیبوناچی خطوط عمودی هستند که دوره های زمانی آینده را نشان می دهند که در آن قیمت می تواند یک روند کم ، زیاد یا معکوس ایجاد کند. فیبوناچی اصلاحی مناطقی را نشان می دهد قیمت ممکن است به سمت پایین یا بالا پولبک کند. Retracements مبتنی بر قیمت است و مناطق حمایت یا مقاومت را براساس اعداد فیبوناچی فراهم می کند.
محدودیت استفاده از فیبوناچی زمانی
مناطق زمانی فیبوناچی یک شاخص ذهنی است از این جهت که نقطه شروع انتخاب شده توسط تریدرها متفاوت خواهد بود و هرکس به اندازه تجربه خودش آن را می کشد. همچنین ، از آنجا که برخی از سیستم عامل های نمودار به معامله گر اجازه می دهد تا مقدار زمان (1) را انتخاب کند ، این موضوع به ذهنی بودن می افزاید و می تواند به طور کلی سودمندی شاخص را از بین ببرد.
اگر این نشانگر به درستی تنظیم شود ، ممکن است مناطق زمانی را نشان دهد که قیمت می تواند کم یا زیاد باشد. با این حال ممکن است اینها اوج یا فرودهای جزئی یا بزرگ داشته باشند. مناطق زمانی هیچ اطلاعاتی درباره میزان حرکت قیمت ارائه نمی دهند. آنها همچنین بندرت تاریخ دقیق نقطه عطف را مشخص می کنند. این امر تعیین اینکه آیا شاخص واقعاً پیش بینی کننده است یا به طور تصادفی در نزدیکی برخی نقاط معکوس ظاهر می شود ، دشوار می شود.
نحوه استفاده و کشیدن فیبوناچی زمانی
برای کشیدن فیبوناچی زمانی ، فاصله دو قله را 0 و1 قرار میدهیم و همین طور به ترتیب اعداد دیگر بصورت خودکار نمایش میدهد و ما از آنجا منتظر تغییر قیمت خواهیم بود یا ایکنه قله قیمت و دره قیمت را روی خطوط عمودی فیبوناچی تنظیم می کنیم.
درصورتی که از سایت tradingview استفاده می کنید از سمت چپ ابزار Fibonacci time zone را انتخاب کنید
درصورتی که از سایت رهاور استفاده می کنید از سمت چپ ابزار Fibonacci time zone را انتخاب کنید
در صورتی که از ایزی تریدر کارگزاری مفید استفاده می کنید از سمت چپ ابزار Fibonacci time zone را انتخاب کنید
دیدگاه شما