حاشیه سود دقیقاً چیست؟


بهترین محصولات برای فروش در فروشگاه های اینترنتی

نحوه نوشتن بیزینس مدل | مدل کسب و کار و اهمیت آن

اصطلاح بیزینس مدل (Business Model | مدل کسب و کار) به برنامه‌ی یک شرکت برای کسب سود اطلاق می‌شود. بیزینس مدل، طرح‌هایی را برای فروش محصولات و خدمات در بازار هدف مشخص‌شده، تعیین می‌کند و هزینه‌های کسب و کار را پیش‌بینی می‌کند.

همچنین بیزینس مدل به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا شرکت‌های مورد نظر خود را ارزیابی کنند.

مشخص کردن بیزینس مدل، هم برای کسب و کارهای تازه تاسیس و هم برای کسب و کارهای شناخته شده ضروری است.

این مدل به شرکت‌های جدید و در حال توسعه کمک می‌کند تا سرمایه جذب کنند و استعدادها را جلب کنند، همچنین عاملی برای ایجاد انگیزه در مدیران و کارکنان است.

شرکت‌های شناخته‌شده نیز باید به طور منظم برنامه‌های تجاری خود را به روز کنند؛ در غیر این صورت قادر به پیش‌بینی روندها و چالش‌های پیش رو نخواهند بود.

مفهوم بیزینس مدل چیست؟

بیزینس مدل، یک طرح برای بررسی سودآوری کسب و کار در یک بازار خاص است. یکی از مولفه‌های اصلی مدل کسب و کار، «ارزش پیشنهادی برند | Brand Value Proposition» است.

این مولفه، کالاها یا خدماتی که یک شرکت ارائه می‌دهد را توصیف می‌کند و دلیل مطلوب بودن آن برای مشتریان را شرح می‌دهد. ارزش پیشنهادی به گونه‌ای بیان می‌شود که وجه تمایز محصول یا خدمات را از رقبا مشخص کند.

کسب و کارهای موفق، بیزینس مدل هایی دارند که به آن‌ها امکان این را می‌دهد تا نیاز مشتری را با قیمت رقابتی و هزینه‌ای پایدار برآورده کنند.

با گذشت زمان، بسیاری از کسب و کارها، هر چند وقت یک بار در مورد بیزینس مدل خود تجدید نظر می‌کنند تا تغییرات محیط کسب و کار و تقاضای بازار را منعکس کنند.

هنگام ارزیابی یک شرکت به عنوان یک سرمایه‌گذاری احتمالی، سرمایه‌گذار باید بفهمید این کسب و کار چگونه درآمد خود را کسب می‌کند. این در واقع به معنای بررسی بیزینس مدل شرکت است.

مسلما مدل کسب و کار ممکن است همه چیز را درباره‌ی چشم‌اندازهای یک شرکت به شما نگوید؛ اما سرمایه‌گذاری که این مدل را درک می‌کند، می‌تواند داده‌های مالی شرکت‌ها را به بهترین شکل بررسی کند.

بیزینس مدل شرکت‌های تازه تاسیس

بیزینس مدل یک شرکت تازه تاسیس، باید منابع مالی برای هزینه‌های پیش‌بینی شده در ابتدای کار، مشتری هدف این کسب و کار، بررسی رقبا و پیش‌بینی درآمد و هزینه‌های آینده را نیز پوشش دهد.

این طرح همچنین ممکن است فرصت‌هایی را تعریف کند که در آن یک شرکت می‌تواند با سایر شرکت‌های شناخته‌شده شریک شود. به عنوان مثال، مدل کسب و کار یک شرکت تبلیغاتی می‌تواند منافع حاصل از مشارکت با یک شرکت چاپی را نیز بررسی کند.

یک اشتباه رایج که بسیاری از شرکت‌ها هنگام ایجاد مدل کسب و کار خود مرتکب می‌شوند، دست حاشیه سود دقیقاً چیست؟ حاشیه سود دقیقاً چیست؟ کم گرفتن هزینه‌های تامین سرمایه‌ی مورد نیاز، قبل از زمان سودآوری آن است.

در نظر گرفتن هزینه‌ها برای معرفی یک محصول کافی نیست. یک شرکت باید تا زمانی که درآمدهای آن بیش از هزینه‌های آن شود، خود را زنده نگه دارد.

روش ارزیابی

یکی از روش‌هایی که تحلیل‌گران و سرمایه‌گذاران برای ارزیابی موفقیت یک بیزینس مدل استفاده می‌کنند، بررسی «سود ناخالص | Gross Profit» شرکت است. سود ناخالص، کل درآمد یک شرکت منهای هزینه‌ی کالاهای فروخته شده (COGS | Cost of Goods Sold) است.

مقایسه‌ی سود ناخالص یک شرکت با رقیب اصلی یا آن صنعت به طور کلی، کارایی و اثربخشی بیزینس مدل آن را روشن می‌کند. سود ناخالص به تنهایی، گاهی می‌تواند گمراه‌کننده باشد. بنابراین تحلیل‌گران علاوه بر سود ناخالص، «جریان نقدی | Cash Flow» یا «درآمد خالص | Net Income» را نیز بررسی می‌کنند.

درآمد خالص عبارت است از سود ناخالص منهای هزینه‌های عملیاتی، و نشان‌دهنده‌ی میزان سود واقعی کسب و کار است.

دو اهرم اصلی مدل کسب و کار یک شرکت، قیمت‌گذاری و برآورد هزینه‌ها است. یک شرکت می‌تواند قیمت‌ها را افزایش دهد، یا راهی را برای تهیه‌ی کالاهای خود با هزینه‌ی کم‌تر بجوید. هر دو اقدام، سود ناخالص را افزایش می‌دهد.

بسیاری از تحلیل‌گران، سود ناخالص را در ارزیابی بیزینس مدل مهم‌تر می‌دانند. سود ناخالص بالا، یک بیزینس مدل مناسب را تداعی می‌کند. بسیاری از تحلیل‌گران بر این باورند که شرکت‌هایی که بهترین بیزینس مدل ها را دارند، در اداره و مدیریت کسب و کار، موفق‌تر خواهند بود.

بنابراین هنگام ارزیابی یک شرکت به عنوان یک سرمایه‌گذاری احتمالی، دریابید که این شرکت دقیقا چگونه پول خود را به دست می‌آورد؛ این در واقع بیزینس مدل شرکت است.

انواع مدل کسب و کار و نمونه های آن

به ازای هر نوع کسب و کار، یک بیزینس مدل خاص وجود دارد

برای مثال، انواع فروشگاه‌ها را در نظر بگیرید؛ فروش مستقیم، فروش بر پایه‌ی تبلیغات و فروشگاه‌های فیزیکی، همگی نمونه‌هایی از مدل‌های تجاری سنتی هستند.

مدل‌های ترکیبی نیز وجود دارد؛ مثلا کسب و کارهایی که خرده‌فروشی اینترنت را با فروشگاه‌های فیزیکی خود ترکیب کرده‌اند.

هر بیزینس مدل در این دسته‌های گسترده، منحصر به فرد است. صنعت اصلاح مو را در نظر بگیرید. شرکت ژیلت (Gillette) محصول Mach3 خود را، که یک ریش‌تراش با تیغ اصلاح قابل تعویض است، با قیمتی کم‌تر به فروش می‌رساند تا مشتریان ثابت، تیغ‌های گران‌تر آن را خریداری کنند.

این نوع بیزینس مدل در واقع ریش‌تراش-تیغ (razor-razorblade) نامیده می‌شود، اما می‌تواند در هر کسب و کاری که کالایی را با تخفیف زیاد می‌فروشد تا کالای وابسته‌ای را با قیمت بالاتر عرضه کند، اعمال شود.

یک مشکل اصلی برخی از بیزینس مدل‌ها

Joan Magretta، سردبیر سابق Harvard Business Review، بیان می‌کند که دو عامل مهم در سنجش بیزینس مدل‌ها وجود دارد. او می‌گوید یکی از دلایل احتمالی که یک بیزینس مدل شکست حاشیه سود دقیقاً چیست؟ می‌خورد، این است که این مدل از نظر منطقی درست برنامه‌ریزی نشده است.

برای مثال صنعت هواپیمایی سنتی، یک مدل کسب و کار است که دیگر منطقی به نظر نمی‌رسد. بسیاری از شرکت‌های این حوزه متحمل خسارات سنگین و حتی ورشکستگی شده‌اند.

برای سال‌ها، شرکت‌های بزرگ حمل و نقل هوایی مانند American Airlines، Delta و Continental کسب و کارهای خود را حول یک ساختار به نام «مدل قطب و اقمار | hub-and-spoke» بنا کردند که در آن همه‌ی پروازها از طریق چند فرودگاه بزرگ انجام می‌شد.

با اطمینان از پر شدن بیش‌تر صندلی‌ها در اکثر مواقع، این شرکت‌ها سودهای کلانی دریافت می‌کردند. اما زمانی که یک بیزینس مدل رقابتی به وجود آمد، درآمد شرکت‌های اصلی حمل و نقل هوایی به شدت افت کرد.

شرکت‌های جدیدی مانند JetBlue و Southwest با هزینه‌ی کم‌تری حمل و نقل هواپیماهای بین فرودگاه‌های کوچک‌تر را در دست گرفتند. آن‌ها ضمن کاهش هزینه‌های کار، از برخی ناکارآمدی‌های عملیاتی مدل hub-and-spoke جلوگیری کردند. این به آن‌ها اجازه داد تا قیمت‌ها را کاهش دهند و تقاضا را برای پروازهای کوتاه بین شهری را افزایش دهند.

با ورود این رقبای جدید و جذب مشتریان بیش‌تر به سمت خود، شرکت‌های قدیمی با شبکه‌های گسترده‌ی خود که اکنون مسافران کم‌تری داشتند باقی ماندند. این مسئله هنگامی که به دنبال حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001، که باز هم باعث کاهش مسافران شد، وخیم‌تر شد.

این شرکت‌ها برای پر کردن صندلی‌های هواپیما، باید تخفیف‌های بیش‌تری را در سطوح عمیق‌تر ارائه می‌دادند. بنابراین بیزینس مدل hub-and-spoke دیگر معنایی نداشت.

نمونه دو مدل کسب و کار و مقایسه آن‌ها

فرض کنید می‌خواهیم دو بیزینس پلن رقابتی را مقایسه کنیم. دو شرکت A و B وجود دارد که هر دو به مشتریان فیلم اجاره می‌دهند و یا می‌فروشند. هر دو پس از صرف چهار میلیون دلار برای خرید فیلم‌ها، پنج میلیون دلار درآمد کسب کردند.

این بدان معناست که هر شرکت سود ناخالص یک میلیون دلار کسب کرده‌است. آنها همچنین حاشیه سود ناخالص (تقسیم سود ناخالص بر درآمد) یکسانی دارند، که 20٪ است.

اما با ورود اینترنت، اوضاع تغییر می‌کند. شرکت B تصمیم می‌گیرد به جای اجاره دادن یا فروش نسخه‌های فیزیکی، فیلم‌ها را به صورت آنلاین پخش کند. این تغییر به شکلی مثبت، مدل کسب و کار را دگرگون می‌سازد.

با این که هزینه‌های صدور مجوز برای پخش آثار تغییری نمی‌کند، اما هزینه‌های حفظ موجودی انبار به طور قابل توجهی کاهش می‌یابد. در واقع، این تغییر دو میلیون دلار هزینه‌های نگه‌داری و توزیع را کاهش می‌دهد.

سود ناخالص جدید این شرکت سه میلیون دلار خواهد شد و حاشیه سود ناخالص جدید 60% است.

در همین حال شرکت A نمی‌تواند بیزینس پلن خود را به روز کند و با یک حاشیه سود ناخالص پایین باقی می‌ماند و فروش آن روز به روز کم‌تر می‌شود.

شرکت B، با این‌که شاید فروش آن‌چنان زیادتری نداشته باشد، اما با ایجاد این تغییر در بیزینس مدل خود، هزینه‌های خود را بسیار کاهش داده است.

تصمیم‌گیری بر اساس حاشیه (اصول علم اقتصاد: قسمت سوم)

ما همیشه در حال انتخاب هستیم، حتی وقتی فکر می‌کنیم که انتخابی نکرده‌ایم. اگر در این لحظه مشغول خواندن این نوشته هستید، هزاران هزار کار ممکن دیگر را کنار زده‌اید و این نوشته را بین میلیون‌ها مقاله موجود در اینترنت برگزیده‌اید. هزینه فرصت هر انتخاب، دقیقا برابر است با ارزش گزینه‌های دیگری که از دست می‌دهیم. اما این حرف‌ها، نه تنها در تصمیم‌گیری به ما کمک نمی‌کنند، بلکه باعث می‌شوند تا از انتخاب بترسیم و مدام از خود بپرسیم «در این لحظه چه چیزهایی را از دست داده‌ام؟» اما تفکر در مورد سود و زیان در حاشیه، می‌تواند قدرت تصمیم‌گیری ما را بیشتر حاشیه سود دقیقاً چیست؟ کند.

برنامه تفریحی به جنوب مریخ

واقعیت آن است که در هر لحظه با وجود بی‌نهایت گزینه موجود، ما فقط می‌توانیم تعداد محدودی انتخاب داشته باشیم. اگر به مهمانی دعوت شده‌اید، بین «ماندن در خانه و مطالعه کتاب»، یا «خوش‌گذرانی در جمع دوستان»، باید یکی را انتخاب کنید. اما به راحتی می‌توانید گزینه‌های دور از دسترس، مانند سفر به کره مریخ را از فهرست انتخاب‌های خود حذف کنید.

مسئله اینجا است که چرا یک انسان عاقل، باید تنها ماندن در خانه را به خوشی در جمع دوستان ترجیح بدهد؟

کار کردن یا کار نکردن، مسئله این است

سینا و میثم شش ماه تا کنکور فرصت دارند. به هر دوی آن‌ها یک شغل در رستوران پیشنهاد می‌شود. آن‌ها می‌توانند از پایان وقت مدرسه تا ساعت دوازده شب، در رستوران کار کنند و در مقابل حقوق خوبی بگیرند.

سینا فکر می‌کند که با این پول می‌تواند یک کنسول بازی، چند دست لباس خوب، چند سفر تفریحی و یک گوشی نو بخرد. اما میثم ترجیح می‌دهد وقتش را صرف درس خواندن کند.

شش ماه می‌گذرد و سینا به تمام چیزهایی که دلش می‌خواست می‌رسد. میثم اما با همان لباس‌های قدیمی راهی جلسه کنکور می‌شود. سینا در کنکور قبول نمی‌شود. مدت زیادی در همان رستوران کار می‌کند. ماشین نمی‌خرد. خانه‌ای کوچک اجاره می‌کند و زندگی را به سختی می‌گذراند.

اما میثم مهندسی موفق می‌شود. در پنجاه سالگی شرکتی بزرگ تاسیس می‌کند و ماشین خوبی می‌خرد. او همچنین می‌تواند برای پسرش لباس‌هایی خوب، تلفنی فوق‌العاده و کنسول بازی تهیه کند. واضح است که میثم، شخصیت عاقل داستان ما است. شخصیتی که به سود نهایی فکر کرد.

به حاشیه فکر کن

اگر فقط به گزینه‌های موجود فکر کنیم انتخاب کردن تقریبا غیرممکن خواهد شد. به سختی می‌شود در مورد خرید یک لپ‌تاپ مدرن و گران‌قیمت یا تهیه چندین کالای مورد نیاز دیگر تصمیم گرفت. اما سوال عاقلانه این است که لپ‌تاپ چه منافعی به همراه می‌آورد و در مقابل چه چیزهایی را از ما می‌گیرد؟

در موقع خرید یک کامپیوتر، به خصوص وقتی با پیشنهادات جذاب شرکت‌های تولیدکننده مواجه شده‌اید، دوستتان از شما می‌پرسد «با این لپ‌تاپ چه کار می‌خواهی انجام بدهی؟» دستگاهی قدرتمند برای طراحان گرافیک یا تدوینگرها می‌تواند مفید باشد. اما شاید کاربر عادی به قدرتمندترین مدل موجود در بازار نیازی نداشته باشد. این لپ‌تاپ برای گرافیست، سودهایی حاشیه‌ای دارد.

وقتی یک انتخاب معقول است که سود‌های نهایی از ضررهای نهایی بیشتر باشد.

قدم بعدی چیست؟

کارهای زیادی هست که دوست نداریم انجام دهیم. کارهایی سخت، زمان‌گیر و یا کم‌درآمد. اما سوال اصلی اینجا است که اگر این کار را نکنیم، به جایش چه کار دیگری می‌توانیم بکنیم؟

یک مجله معتبر، در مقابل چاپ مقاله و داستان، هیچ پولی به نویسنده نمی‌دهد. اما نویسنده باید حدود یک ماه وقت بگذارد تا بتواند داستانی جذاب و گیرا بنویسد. چرا باید کسی حاضر شود که بدون حاشیه سود دقیقاً چیست؟ دست‌مزد این همه زحمت بکشد؟

وقتی یک انتخاب معقول است که سود‌های نهایی از ضررهای نهایی بیشتر باشد.

در حالت عادی، نوشتن و فرستادن داستان برای این مجله، عاقلانه نیست. اما اگر این مجله، معروف‌ترین نشریه دنیا باشد، سود حاشیه‌ای حاصل از چاپ کردن داستان در این مجله، خیلی بیشتر از پولی است که یک نشریه عادی پرداخت می‌کند. برای همین کار کردن مجانی در این مجله، عاقلانه است.

صندلی خالی اتوبوس

فرض کنید تمام هزینه‌های سفر یک اتوبوس از تهران به شیراز را حساب کرده‌اید.

اتوبوس سفر شیراز تهران

این اتوبوس 41 صندلی دارد که معمولا پر می‌شوند. یعنی سفر، برای هر نفر 36500 تومان هزینه خواهد داشت. با یک بلیت 60 هزار تومانی، شرکت در مقابل هر بلیت 23500 سود می‌کند.

سوال: اتوبوسی آماده حرکت، یک صندلی خالی دارد. مسافری حاضر است برای این صندلی خالی، 20 هزار تومان کرایه پرداخت کند. آیا سوار کردن او سود‌آور است یا زیان‌آور؟

جواب: بدیهی است که پیشنهاد مسافر، از هزینه سفر به ازای هر مسافر کم‌تر است. برای همین به نظر می‌رسد پر کردن این صندلی باعث ضرر بشود. اما یک مسافر، تاثیری بر استهلاک، مصرف سوخت و حقوق خدمه نمی‌گذارد. او تنها هزینه پذیرایی و غذا (9500 تومان برای هر نفر) را بالا می‌برد. هر رقمی بالای 9500 تومان برای پر کردن این صندلی، سودآور است. این مبلغ هزینه حاشیه‌ای این مسافر است. پیشنهاد 20 هزار تومانی او، 11500 تومان سود حاشیه‌ای به همراه دارد.

در تفکر حاشیه‌ای همه خوشحال خواهند بود: مسافری که بلیت ارزان می‌خرد، مسافرینی که به خاطر پر شدن اتوبوس زودتر حرکت می‌کنند و شرکت که 11500 تومان به درآمدش اضافه می‌شود.

حواشی انتخابات آمریکا

نزدیک به نیمی از مردم آمریکا در انتخابات این کشور شرکت نمی‌کنند. بیشتر آن‌ها به نحوه برگزاری انتخابات، فهرست نامزدها و عملکرد نظام سیاسی کشور اعتراض دارند. آیا تصمیم آن‌ها عاقلانه است؟

برای جواب دادن به این سوال، باید هزینه‌ها و سودهای حاشیه‌ای شرکت کردن یا نکردن در انتخابات را مشخص کنیم.

سود و هزینه شرکت نکردن در انتخابات چیست؟ طبیعی است که کسی در مقابل رای دادن به مردم پول نمی‌دهد. شرکت کردن در انتخابات، نیم ساعت از روز تعطیل را می‌گیرد و تقریبا هزینه‌ای در پی ندارد. اما آیا هیچ سود و هزینه‌ای در حاشیه انتخابات نیست؟

کسانی که در انتخابات آمریکا شرکت نکردند، امید داشتند که بتوانند تغییری در روند دموکراتیک این کشور به وجود بیاورند. اما از سال 1868 تا به امروز، شکل انتخابات آمریکا تغییری نکرده و شرکت نکردن در انتخابات تاثیری بر نحوه برگزاری انتخابات نگذاشته است. به بیان دیگر شرکت نکردن در انتخابات سودی ندارد.

منافع حاشیه‌ای انتخابات

در مقابل اگر مردم آمریکا در سال 2000، ال‌گور را به جای بوش انتخاب کرده بودند، شاید جنگ عراق و افغانستان شروع نمی‌شد. این جنگ‌ها 3 هزار میلیارد دلار برای مردم آمریکا هزینه مستقیم و غیرمستقیم داشتند. پولی که می‌شد برای آموزش، درمان، بیمه، یا زیرساخت هزینه کرد. به ازای هر اسکناس یک دلاری که آمریکا بیشتر برای مسائل نظامی خرج کند، یک دلار از سرمایه‌گذاری بر روی بیمه و بازنشستگی همگانی کاسته خواهد شد. این فقط بخشی از ضرری است که بوش برای آمریکا ایجاد کرد.

اگر شرکت کردن در انتخابات هیچ سودی نداشته باشد، جلوگیری از یک ضرر 3 تریلیون دلاری (10 هزار دلار برای هر نفر)، کار بزرگی است. این هزینه، هزینه حاشیه‌ای عدم شرکت در انتخابات است.

هیچ آدم عاقلی حاضر نیست 10 هزار دلار از پولش را جایی سرمایه‌گذاری کند، که می‌داند برگشتی نخواهد داشت. برای همین است که می‌گوییم، «آدم عاقل، به حاشیه (سود نهایی) فکر می‌کند.» این جمله، اصل سوم علم اقتصاد است.

تصمیم‌های خاکستری

در زندگی واقعی بیشتر تصمیم‌ها سفید و سیاه نیستند. همیشه نمی‌توان گفت کاری صددرصد سودآور است و در مقابل کار دیگری صددرصد ضرر دارد. معمولا ما با انتخاب‌هایی خاکستری مواجه هستیم.

دانشجوها بهتر از هر قشر دیگری معنای تصمیم خاکستری را در ک می‌کنند. حاضر شدن سر کلاس و درس خواندن کار خوبی است. اما کار کردن به صورت پاره‌وقت هم کار بدی نیست. یک دانشجو موظف است بین کلاس و کار یکی را انتخاب کند. هر دو گزینه خوبی‌ها و بدی‌هایی دارند. در این مواقع، عاقلانه‌ترین تصمیم، فکر کردن به هزینه‌ها و سودهایی است که در حاشیه هر کدام از انتخاب‌ها وجود دارد. به بیان دیگر پرسش اساسی اینجا است که تصمیم‌های ما چقدر خاکستری هستند؟ این تصمیم‌ها در آینده سفید‌تر خواهند شد یا سیاه‌تر؟ آیا سود امروز به ضرر آینده می‌ارزد؟

بهترین و سودآورترین محصولات برای فروش در فروشگاه های اینترنتی

بهترین، سودآورترین و پرفروش ترین محصولات برای فروش در فروشگاه های اینترنتی

امروزه بر خلاف گذشته که اعتماد زیادی به خرید آنلاین و فروشگاه های اینترنتی وجود نداشت، بسیاری از افراد محصولات و خدمات مورد نیاز خود را آنلاین انتخاب می کنند؛ در همین راستا تعداد فروشگاه های اینترنتی روز به روز در حال افزایش است.

اما بسیاری از این فروشگاه ها نمی توانند کسب و کار خود را گسترش دهند و حتی در موارد بسیاری کسب و کار آنها از بین می رود.

طبق بررسی های انجام شده بسیاری از آنها کالاهای درستی را برای فروش انتخاب نمی کنند و یا در زمان درستی وارد بازار نمی شوند؛ بنابراین نمی توانند رشد کنند. علاوه بر این حتی انتخاب درست محصول مورد نیاز بازار نیز سبب فروش و افزایش درآمد نمی شود؛ زیرا تنوع محصولات در بازار بسیار زیاد است و رقبای زیادی برای تمامی محصولات پرفروش وجود دارد.

اما همچنان مهم ترین عوامل برای شروع یک کسب و کار جدید شناخت دقیق نیاز بازار و ارائه محصول مورد نیاز بازار می باشد.

در ادامه بهترین محصولات برای فروش در فروشگاه های اینترنتی را معرفی می کنیم.

بهترین محصولات برای فروش در فروشگاه های اینترنتی

بهترین محصولات برای فروش در فروشگاه های اینترنتی

چگونه پرفروش ترین و بهترین محصولات برای فروش در فروشگاه اینترنتی را انتخاب کنیم؟

انتخاب کردن محصولاتی برای فروش در فروشگاه اینترنتی اولین و مهم ترین بخش راه اندازی یک کسب و کار آنلاین می باشد.

برخی از محصولات فروش فصلی دارند؛ مانند لوازم و تحریر در فصل بازگشایی مدارس یا خرید سبزه، هفت سین و پوشاک شب عید در آستانه نوروز؛ اما برخی محصولات مانند مواد غذایی همیشه در حال فروش هستند.

فروش برخی از محصولات هم در شرایط خاصی افزایش می یابد؛ برای مثال در بحران کرونا که افراد نیاز به وسایل ضدعفونی و ایمنی دارند، فروش برخی از محصولات مانند ماسک و دستکش افزایش می یابد اما این افزایش فروش کاملا دوره ای است و پس از اتمام بحران فروش این اجناس به حالت قبل برمیگردد.

با این وجود چگونه بهترین و پرفروش ترین محصول را انتخاب کنیم؟ محصولی که سوددهی کسب وکار تازه تاسیس را تضمین کند؟

برای پاسخ دادن به این سوال در ادامه روش هایی برای انتخاب کردن سودآور ترین محصولات برای فروش در فروشگاه های آنلاین را شرح می دهیم.

سودآورترین و بهترین محصولات برای فروش در فروشگاه های اینترنتی چه ویژگی هایی دارند؟

چگونه بهترین و سودآورترین محصولات را برای فروش در فروشگاه اینترنتی انتخاب کنیم؛ یا حداقل محصولی را انتخاب کنیم که فروش قابل توجهی داشته باشد و باعث از دست رفتن سرمایه نشود. برای پاسخ دادن به این سوالات ابتدا باید بدانیم افراد با توجه به شرایط چه محصولاتی را خریداری می کننند؟

برای این کار چند روش وجود دارد که در ادامه برخی از آنها را شرح می دهیم.

آیا محصول شما مشکلی را حل می کند؟

راحت ترین راه برای فروش محصولات، انتخاب کردن محصولاتی است که مشکلات روزمره افراد را حل کند؛ زیرا هنگامیکه افراد درگیر مشکلات روزمره می شوند برای حل کردن مشکلات خود به دنبال راه حل میگردند؛ بنابراین شما بدون اینکه دنبال افرادی برای خرید محصولات فروشگاه اینترنتی‌تان بگردید، مشتریان محصول شما، که به شما نیاز دارند، شما را پیدا می کنند.
اما فقط ارائه دادن محصولات موردنیاز افراد به فروش و سوددهی کسب و کار شما منتهی نمی شود؛ زیرا در فضای اینترنت و تجارت الکترونیک کسب و کارهای زیادی محصولات متنوعی را برای حل یک مشکل ارائه می دهند، به همین علت کسب و کاری برنده است که علاوه بر ارائه محصول مناسب، تجربه خرید خوبی را نیز در اختیار مشتریان خود قرار دهد. این تجربه شامل پشتیبانی، نحوه ارسال محصول و یا حتی نحوه بسته بندی محصول می شود.

انتخاب کردن این دسته از محصولات نیز بسیار راحت است، کافی است به مشکلات آزاردهنده و روزمره خودتان و اطرافیانتان توجه کنید!
راه حل این مشکلات می تواند ایده ی یک محصول سودآور برای فروش در فروشگاه اینترنتی باشد.

محصولات سرگرم کننده

بعد از محصولاتی که مشکلات افراد را حل می کنند قطعا دومین دسته از محصولات پرفروش در فروشگاه های اینترنتی محصولاتی هستند که افراد برای سرگرمی و یا پر کردن اوقات فراغت خود از آنها استفاده می کنند.

طبق بررسی های انجام شده افراد برای تجارت و یا سرگرمی مورد علاقه خود، بیشتر هزینه می کنند و تمایل دارند کامل ترین خدمات را دریافت کنند.

برای مثال افرادی که از اپلیکیشن های آموزش زبان یا بازی مورد علاقه خود استفاده می کنند به منظور دسترسی به خدمات بهتر و بیشتر، پرداخت های درون برنامه ای را انجام می دهند.

علاوه بر ارائه نسخه کامل تر محصولات و کسبب درآمد از این راه، ارائه دادن خدمات اضافی جذاب برای مشتریان نیز می تواند وفاداری آنها نسبت به برند شما را افزایش دهد.

محصولی که میفروشید را دوست دارید؟!

اگر شما برای فروش محصولاتی سرمایه گذاری کنید که امیدی به فروش آنها ندارید و یا حتی دانشی برای ارائه آن محصول و فروش آن ندارید؛ چگونه میخواهید دیگران را قانع کنید که از شما خرید کنند؟

اگر قصد دارید فروشگاه اینترنتی خودتان را راه اندازی کنید بهترین محصول برای فروش و سوددهی اولیه محصولی است که شما تجربه خرید و فروش آن را دارید؛ به این ترتیب به راحتی می توانید افرادی را که به این محصول نیاز دارند شناسایی و علاوه بر معرفی محصول، آنها را قانع کنید که محصول شما همان چیزی است که احتیاج دارند.

با انتخاب محصول موردعلاقه خود علاوه بر شناخت کامل محصول، مشکلات راه اندازی کسب و کار خود را نیز راحت تر تحمل می کنید و فشار مشکلات شما را نا امید نمیکند.

از تجربیات تخصصی خود استفاده کنید

اگر تجربه کار در صنعت خاص و یا مدرک دانشگاهی مشخصی دارید و زیر و بم صنعت خاصی را یاد گرفته اید؛ راه اندازی کسب و کاری متناسب با تخصصتان و تبدیل آن به کسب و کار آنلاین روشی هوشمندانه برای ورود به بازار است.

فروش محصولات و یا خدمات تکراری که افراد دیگری نیز آنها را می فروشند شاید در مرحله اول به علت شناخت بازار و پرفروش بودن محصولات به نظر راحت و سودآور باشد اما با بیشتر شدن تعداد فروشندگان و ارائه خدمات جانبی و محصولات متنوع تر برای جلب وفاداری مشتریان، بزرگ تر کردن کسب و کارتان روز به روز سخت تر می شود.

اما اگر کسب و کار شما متناسب با تجربه شما طراحی شده باشد احتمال اینکه افراد دیگری آن را کپی کنند و یا خدمات و محصولات دقیقا مشابه محصولات شما را ارائه دهند بسیار کاهش می یابد.

گوش به زنگ باشید!

نیاز بازار را بشناسید و زودتر از بقیه دست به کار شوید!

برخی از نیازها در بازه ای از زمان بوجود می آیند و پس ار مدتی نیز از بین می روند اما در همان مدت کم می توانند کسب و کار شما را بسیار رشد دهند. برای مثال بحران کرونا فرصت مناسبی برای کسب و کارهایی که لوازم ضدعفونی و بهداشتی میفروشند بوجود آورد تا با ارائه محصولات مورد نیاز مردم و مدیریت منابع و سرمایه گذاری درست روی محصولات موردنیاز در آن زمان علاوه بر کمک به مردم بتوانند سود قابل توجهی را نیز کسب کنند.

برای پیدا کردن فرصت های درحال رشد باید همیشه مشکلات مردم را رصد کنید؛ برای مثال شبکه اجتماعی توییتر مکان مناسبی برای بررسی و شناسایی فرصت ها می باشد.

و یا اگر کسب و کار دیگری محصول موردنظر شما را ارائه داده است می توانید نظرات مشتریان آن کسب و کار را بررسی کنید و بهترین محصول که مورد نیاز افراد است را ارائه دهید.

بهترین محصولات برای فروش را انتخاب کنید!

انتخاب کالای مناسب یا دسته بندی محصولات تاثیر زیادی بر روی موفقیت و یا شکست کسب و کارها دارد؛ زیرا محصولات انتخابی، کل تجارت شما، از بازاریابی گرفته تا حمل و نقل، قیمت گذاری و درآینده توسعه کسب و کار و رشد شما را تحت تاثیر قرار می دهند.

مهم ترین اقدام بعد از انتخاب محصول چیست؟

فرض کنید بهترین محصولات را برای فروش آنلاین انتخاب کرده و فروشگاه اینترنتی خود را راه اندازی کرده اید؛ یکی از مهم ترین مراحل فروش آنلاین، مرحله پرداخت است. با فرض اینکه مشتری کالای مورد نیاز خود را در فروشگاه اینترنتی شما پیدا کرده باشد؛ اگز نتواند هزینه کالا را پرداخت کند و یا مراحل پرداخت کند و پیچیده باشد، ممکن است مشتری از خرید منصرف شود و یا دیگر از شما خرید نکند.

به همین علت، پس از انتخاب کالای مناسب برای فروش، مهم ترین مرحله انتخاب روش پرداخت مناسب است.

یکی از بهترین روش های پرداخت برای فروشگاه های اینترنتی، درگاه های پرداخت اینترنتی واسط هستند.

درگاه های پرداخت اینترنتی واسط امکانات زیادی دارند و دریافت آنها بسیار راحت است و نیاز به مجوز و اطلاعات پیچیده ندارد.

از مهم ترین عوامل در انتخاب درگاه پرداخت اینترنتی، تضمین پایداری، سرعت، کیفیت تراکنش‌ها و پشتیبانی همیشه در دسترس است، که پرداخت یار حاشیه سود دقیقاً چیست؟ ها و ارائه دهندگان درگاه های پرداخت اینترنتی واسط تمامی این امکانات را در اختیار شما قرار می‌دهد.

یکی از بهترین و پایدارترین پرداخت یار های فعال که درگاه پرداخت را با بالاترین سرعت و بیشترین نرخ تراکنش موفق در اختیار شما قرار می‌دهد پرداخت یار زیبال است. زیبال، پرداخت یار رسمی بانک مرکزی است و تمامی ابزارهای پرداختی مورد نیاز کسب و کار ها به صورت یکپارچه ارائه می‌دهد.

برای دریافت کامل ترین درگاه پرداخت فقط کافیست در سایت پرداخت یار زیبال ثبت نام کنید.

قیمت سرسخت یا break even در بازار فارکس چیست؟

قیمت سر به سر یا break even در بازار فارکس، مقدار پول یا تغییر ارزش است. که برای آن دارایی باید فروخته شود. تا هزینه‌های به دست آوردن و تملک آن تامین شود. همچنین می‌تواند به میزان پولی که باید محصول یا خدمتی برای فروش آن پرداخت شود تا بتواند هزینه تولید یا ارائه آن را تامین کند، اشاره کند.

در معاملات اختیار معامله، قیمت سر به سر، قیمتی در دارایی اساسی است که در آن سرمایه گذاران می‌توانند قرارداد را بدون ضرر و زیان، اعمال یا تصرف کنند.(اسپرد Bid-Ask در بازار فارکس)

نکات کلیدی break even در بازار فارکس

برای قرارداد اختیار معامله، قیمت نهایی حتی زمانی که حق بیمه یک اختیار معامله را پوشش می‌دهد، آن سطح در اوراق بهادار اساسی است.

قیمت‌های سر به سر (break even در بازار فارکس) غالباً به عنوان یک استراتژی رقابتی برای به دست آوردن سهم بازار مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما استراتژی قیمت سرسام‌آور می‌تواند منجر به این تصور شود که محصول با کیفیت پایین است. (بازار فارکس چیست؟)

break even در بازار فارکس

درک قیمتهای سرسخت

تقریباً در هر معامله‌ای می‌توان قیمت‌های سرسام‌آور را اعمال کرد. به عنوان مثال، قیمت سرسام‌آور یک خانه، قیمت فروش است که در آن مالک می‌تواند قیمت خرید خانه، سود پرداخت شده. از وام مسکن، بیمه خطر، مالیات بر دارایی، نگهداری، بهبود، هزینه‌های بسته شدن و فروش املاک را پوشش دهد. کمیسیون‌ها با این قیمت، صاحب خانه هیچ سودی نخواهد دید، اما همچنین هیچ پولی را از دست نخواهد داد.

قیمت تجزیه‌ای نیز در اقتصاد مدیریتی برای تعیین هزینه‌های مقیاس‌پذیری قابلیت‌های تولید محصول استفاده می‌شود. به طور معمول، افزایش حجم تولید محصولات به معنی کاهش قیمت‌های سرسام‌آور است. زیرا هزینه‌ها بر مقدار بیشتر محصول تقسیم می‌شوند.

معامله گران همچنین از قیمت‌های سرسام‌آور (استفاده می‌کنند تا بدانند قیمت اوراق بهادار برای سودآوری معاملات پس از در نظر گرفتن هزینه‌ها، هزینه‌ها و مالیات باید به کجا برسد.)

فرمول قیمت یکنواخت

قیمت سر به سر از لحاظ ریاضی میزان دریافتی‌های پولی است. که برابر با میزان مشارکت پولی است. با هزینه‌های تطبیق فروش، گفته می‌شود که معاملات مربوطه به صورت سرسام‌آور است. بدون ضرر و زیان و بدون سود در این فرآیند. برای تنظیم قیمت سرسام‌آور، یک فرد به سادگی از مبلغ کل هزینه یک تجارت یا فعالیت مالی به عنوان قیمت هدف برای فروش یک محصول، خدمات یا دارایی یا معامله یک ابزار مالی با هدف شکستن استفاده می‌کند.

به عنوان مثال، قیمت سرسام‌آور (break even) برای فروش محصول، مجموع هزینه ثابت واحد و هزینه متغیر است. که برای تولید محصول متحمل می‌شود. بنابراین اگر هزینه تولید یک کالا در کل ۲۰ دلار باشد. اگر دقیقاً ۲۰ دلار به فروش برسد، این قیمت نهایی است. یک روش دیگر برای محاسبه سود کل برای یک شرکت، بدست آوردن حاشیه سود ناخالص تقسیم بر کل هزینه‌های ثابت است:

برای قرارداد اختیار معامله، مانند مکالمه یا معامله، قیمت سرسام‌آور (break even در بازار فارکس) آن سطحی از اوراق بهادار اساسی است. که حق بیمه (یا هزینه) اختیار را به طور کامل پوشش می‌دهد. همچنین به عنوان نقطه سر به سر (BEP) شناخته می‌شود، می‌توان آن را به ترتیب با فرمول‌های زیر برای یک تماس یا قرار داد نشان داد:

استراتژی قیمت یکنواخت

قیمت سرسام‌آور (break even در بازار فارکس) به عنوان یک استراتژی تجاری بیشتر در مشاغل تجاری جدید رایج است، به ویژه اگر یک محصول یا خدمات با محصولات رقبا تفاوت چندانی نداشته باشد. با ارائه قیمت سرسخت نسبتاً پایین بدون هیچ گونه مارجین حاشیه، یک شغل ممکن است شانس بیشتری برای به دست آوردن سهم بیشتری از بازار داشته باشد، حتی اگر این امر به قیمت‌عدم سوددهی در آن زمان حاصل شود.

پیشرو بودن در هزینه‌ها و فروش با قیمت سرسام‌آور مستلزم آن است که یک کسب و کار دارای منابع مالی لازم برای حفظ دوره‌های بدون درآمد باشد. با این حال، پس از ایجاد تسلط بر بازار، ممکن است یک تجارت شروع به افزایش قیمت کند وقتی که رقبای ضعیف دیگر نتوانند تلاش‌های قیمت‌گذاری بالاتر آن را تضعیف کنند.

اثرات قیمت یکنواخت

انجام معاملات با قیمت سرسام‌آور هم تاثیرات مثبت و هم منفی دارد. علاوه بر به دست آوردن سهم بازار و کنار گذاشتن رقابت‌های موجود، قیمت‌گذاری در زمان شکست حتی به ایجاد یک مانع برای ورود رقبای حاشیه سود دقیقاً چیست؟ جدید به بازار کمک می‌کند. در نهایت، این امر به دلیل کاهش رقابت منجر به کنترل موقعیت بازار می‌شود. (ارز رمزنگاری شده چیست؟)

با این حال، قیمت نسبتاً پایین یک محصول یا خدمات ممکن است این تصور را ایجاد کند. که محصول یا خدمات ممکن است به همان اندازه ارزشمند نباشند. که بعداً می‌تواند مانعی برای افزایش قیمت باشد. در صورتی که دیگران درگیر جنگ قیمت شوند، قیمت‌گذاری در زمان سر به سر شدن برای کنترل بازار کافی نخواهد بود. با قیمت‌های مسابقه‌ای به پایین، در صورت شکست می‌توان ضررهایی را متحمل شد.

هوش تجاری یا BI چیست؟ | هوش تجاری به زبان ساده

شاید مطالب زیادی در مورد هوش تجاری (BI) خوانده باشید، اما هنوز برایتان مبهم باشد که هوش تجاری دقیقا چیست و برای سازمان شما واقعا چه کاری انجام می‌دهد. در این مطلب قصد داریم تا با ساده ترین زبان ممکن همراه با مثال، به توضیح هوش تجاری بپردازیم و راجع به منافعی صحبت کنیم که راه اندازی هوش تجاری برای شما و کسب و کارتان به همراه دارد.

هوش تجاری (BI) به زبان ساده

نرم افزارهای عملیاتی شما مانند نرم افزار CRM، مالی، فروش، حسابداری و … داده‌ها و گزارشات بسیاری تولید می‌کنند که بسیار پراکنده و نامنسجم هستند. هوش تجاری مجموعه ای از ابزارها و متدولوژی‌هاست که این اعداد و ارقام را از نرم افزارهای عملیاتی جمع آوری و یکپارچه سازی کرده و به صورت گزارش، داشبورد، چارت و نقشه به صورت بصری و قابل درک برای مدیران به نمایش درمی‌آورد. از مجموع این اطلاعات در انتها یک گزارش تهیه می‌شود که به مدیر و تصمیم گیرنده نهایی در سازمان شما تحویل داده می‌شود. به این گزارش داشبورد مدیریتی می‌گویند.

در واقع هوش تجاری به شما به عنوان یک مدیر کمک می‌کند متوجه شوید که چه عواملی در موفقیت یا شکست پروژه‌هایتان موثر است. چنین گزارشاتی به شما کمک می‌کنند که بدانید کدام بخش از کسب و کارتان سود بیشتری دارد و نسبت درآمد کدام بخش به هزینه‌هایتان کمتر است تا در نهایت بتوانید میزان فروش و سود خود را افزایش دهید.

داشبورد هوش تجاری

یک مثال واضح از کاربرد هوش تجاری

فرض کنید شما مدیر یک کسب و کار بزرگ هستید و محصولات زیادی برای فروش دارید. سازمان شما بخش‌های بسیار زیاد و متنوعی دارد که برای راهبری همه آن‌ها، شما به عنوان یک مدیر نیاز دارید تا از وضعیت هر لحظه هرکدام گزارشات قابل اطمینان داشته باشید.

برای مثال نیاز دارید بدانید که واحد فروش به چه صورت عمل می‌کند و یا وضعیت کالاهای موجود در انبار چگونه است. اگر کسب و کارتان در محدوده جغرافیای وسیعی فعالیت می‌کند لازم است بدانید که عملکرد هر کدام از واحدها در استان‌های مختلف به چه صورت بوده است و یا وضعیت توزیع کالا در سراسر کشور چطور بوده است.

از طرفی میخواهید هر بخش سازمان یا شعبه کسب وکارتان فقط به اطلاعات و گزارشات همان بخش دسترسی داشته باشد. قطعا ذهن هیچ مدیری تونایی نگهداری تمام این اطلاعات و اعداد و ارقام را ندارد و نیاز به یک پلتفرم واحد است تا این داده‌ها را یکپارچه سازی کند و با حفظ سطح دسترسی در اختیار مدیران میانی و ارشد قرار دهد. چنین چیزی با پلتفرم هوش تجاری امکان پذیر می‌گردد.

حالا تصور کنید که می‌خواهید برای حال و یا آینده سازمان تصمیمات استراتژیک بگیرید. نیاز به داشتن دید جامع و ۳۶۰ درجه از کسب و کارتان دارید تا ریسک تصمیم گیری را به حداقل رسانده و بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنید. در واقع پلتفرم هوش تجاری پس از طی کردن تمامی مراحل گفته شده یک داشبورد مدیریتی در اختیار شما قرار می‌دهد تا هر لحظه که نیاز به گزارش گیری در هر موردی داشتید به آن مراجعه کنید.

پنج دلیل برای پیاده سازی هوش تجاری در کسب و کار

۱. گزارشات به سرعت آماده می‌شوند

گزارش گیری از داده‌های بخش‌های مختلف سازمانتان دشوار و زمان بر است چون داده‌ها با فرمت‌های متفاوتی در نرم افزارهای مختلفی پخش شده اند. گزارش گیری به روش سنتی ممکن است از چند روز تا چند هفته طول بکشد. با هوش تجاری تمام داده‌ها به صورت یکپارچه در یک پلتفرم قرار دارند و در عرض چند ثانیه فقط با چند کلیک در اختیار شما هستند. مطرح ترین شرکت‌های دنیا نیز مانند نوکیا، تویوتا، hp، هنکل، adobe و … از هوش تجاری استفاده می‌کنند. شرکت کوکا کولا نیز با استفاده از هوش تجاری به جای گزارش گیری سنتی، سالانه ۲۶۰ ساعت زمان صرفه جویی می‌کند.

۲. احتمال وجود خطا در گزارشات نزدیک به صفر است

در روش گزارش گیری سنتی هنگامی که شما به عنوان یک مدیر به گزارش یک بخش نیاز دارید، کاربر سیستم در آن بخش باید داده‌ها را به صورت دستی وارد یک فایل اکسل کند. احتمال بروز خطا در گزارشات در چنین حالتی بسیار بالاست؛ در حالی که هوش تجاری با اتصال به نرم افزارهای حاشیه سود دقیقاً چیست؟ بخش‌های مختلف سازمانتان، تمام داده‌ها را در یک انبار داده جمع آوری کرده و از بروز چنین خطایی پیش گیری می‌کند و گزارشات یکپارچه، معتبر و قابل اطمینان در اختیار شما مدیران محترم قرار می‌دهد.

۳. گزارشات مدیران مختلف سازمان با یکدیگر تناقض ندارند

در گزارش گیری سنتی، گزارشات هر بخش به طور مجزا و از نرم افزار عملیاتی همان بخش تهیه می‌شود. در نتیجه احتمال وجود تناقض در گزارش‌های مدیران مختلف بالا است. برای درک بیشتر این موضوع تصور کنید که اختلاف ناچیزی در میزان فروش یک سالتان، بین گزارش شما و گزارش مدیر فروش وجود داشته باشد. یافتن دلیل این اختلاف بسیار زمان بر و دشوار است. اما با سیستم هوش تجاری طی فرآیندی تمام داده‌ها پاکسازی شده تا از وجود هرگونه تناقض و مغایرت در گزارشات جلوگیری شود. در نتیجه گزارشات تمام واحدهای سازمان با هم همخوانی دارند.

۴. در هر لحظه و از هر مکان به گزارشات دسترسی دارید

در سیستم هوش تجاری ، bi ، گزارشات به روز هستند و به طور منظم به روز رسانی می‌شوند در نتیجه شما هر لحظه به گزارشات آپدیت شده در یک پلتفرم دسترسی دارید. این بدین معناست که برای گزارش گیری نیازی به هیچ نرم افزار دیگری نخواهید داشت. هم چنین به علت تحت وب بودن سامانه هوش تجاری نمودار، شما محدود به حضور در محل شرکت نبوده و در هر زمان و هر مکان به گزارشات یکپارچه و داشبوردهای مدیریتی کسب و کارتان دسترسی دارید.

۵. بهره وری شرکت افزایش می‌یابد

داده‌هایی که وارد هوش تجاری می‌شوند ابعاد متفاوتی دارند. با ثبت انواع داده‌های زمانی، مکانی، درآمد، هزینه‌ها، حاشیه سود و … می‌توانید عملکرد واقعی شرکت خود را با آنچه که تخمین زده اید مقایسه کرده و اختلاف این دو مقدار را بیابید. در نتیجه این کار بهره وری سازمانتان افزایش می‌یابد. در سال ۲۰۰۰ شرکت تویوتا با استفاده از هوش تجاری متوجه شد که هزینه ی حمل و نقلش دو برابر چیزی است که انتطار داشته و توانست با کاهش این هزینه، بهره وری سازمان خود را افزایش دهد.

چگونه هوش تجاری را در کسب و کار خود پیاده سازی کنیم ؟

برای پیاده سازی هوش تجاری در سازمان چهار مرحله ی کلیدی وجود دارد که در طی این فرایندها داده های خام تبدیل به بینش های ارزشمند و اجرایی برای کسب و کار خواهند شد. سه مورد اول که شامل جمع آوری ، تحلیل و مصورسازی می باشند زمینه را برای تصمیم گیری نهایی آماده می کنند. به زبان فنی ، داده های خام پس از جمع آوری از منابع مختلف ، پردازش و در انبار داده ذخیره خواهند شد. به این ترتیب کاربران می توانند به داده ها دسترسی داشته باشند و فرایند تجزیه و تحلیل را برای یافتن پاسخ های خود آغاز کنند.

همان طور که پیش تر اشاره شد ، قبل از استفاده از BI کسب و کارها مجبور بودند بسیاری از تحلیل های خود را به صورت دستی انجام دهند اما ابزارهای business intelligence بسیاری از این فرایندها را خودکار ساخته اند و در زمان و هزینه های سازمان صرفه جویی کرده اند.

مزیت های هوش تجاری برای کسب و کارها

همان طور که پیش تر توضیح داده شد ، هوش تجاری به شرکت ها کمک می کند تا با مصورسازی داده ها بتوانند تصمیمات هوشمندانه تری بگیرند. به طور خلاصه بهره گیری از هوش تجاری مزیت های زیر را داراست :

  • افزایش سودآوری
  • شناسایی و تحلیل رقبا
  • تحلیل رفتار مشتریان
  • رصد عملکردها
  • افزایش بهره وری
  • شناسایی روندهای بازار
  • شناسایی موانع و گلوگاه ها

ترندهای برتر هوش تجاری

برای آگاهی بیشتر از ترندهای روز هوش تجاری به معرفی برخی از مهم ترین آن ها خواهیم پرداخت:

هوش مصنوعی :

گزارش گارتنر نشان می دهد که هوش مصنوعی و یادگیری ماشین بسیاری از عملیاتی که قبلا توسط هوش انسانی پیاده می شد ، انجام می دهند. این قابلیت برای دستیابی به تحلیل های در لحظه و گزارش گیری بر روی داشبوردها مورد استفاده قرار می گیرد.

هوش تجاری اشتراکی :

نرم افزار BI ، در ترکیب با ابزارهای دیگری مانند شبکه های اجتماعی و دیگر تکنولوژی های به روز ، اشتراک بینش ها را میان اعضای تیم ها تسهیل و تصمیم گیری به صورت اشتراکی را ممکن ساخته است.

هوش تجاری نفهته :

هوش تجاری نهفته امکان ادغام نرم افزار هوش تجاری یا برخی ویژگی های آن را با دیگر نرم افزارهای کاربردی خواهد داد. این قابلیت سبب ارتقا و بهبود عملکردهای گزارش گیری می گردد.

تحلیل های ابری :

برنامه های کاربردی هوش تجاری در فضای ابری ارائه خواهند شد و کسب و کارهای بیشتری به این سمت سوق خواهند یافت. طبق پیش بینی ها ظرف چند سال هزینه های تحلیل ابری ۴.۵ برابر رشد خواهد داشت.

نتیجه گیری

در دنیای کنونی که رقابت میان کسب و کارها بسیار شدید است، هر مدیری به دنبال کسب مزیت رقابتی برای سازمان و یا دپارتمان خود می‌گردد تا دید بهتری از جایگاه خود در این رقابت داشته باشد. هوش تجاری (Business Intelligence) می‌تواند به عنوان یک گزینه مناسب در نظر گرفته شود تا با بهینه سازی فرآیندهای سازمان، به شما در مسیر رشد کسب و کارتان یاری برساند.

هوشمند تجارت نمودار با ۶ سال سابقه تخصصی و موفق در این حوزه میتواند راهنما و همراه شما در این مسیر باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.