۷ راه پولدار شدن تضمینی به روش پدر پولدار
قبل از آنکه کیف پولتان را از فقیر به ثروتمند تبدیل کنید, باید ذهنتان را از فقیر به ثروتمند تبدیل کنید.
مثل پولدارها فکر کنید
زندگی، انتخاب کردن است. وقتی که ۹ سالم بود، من پولدار شدن را انتخاب کردم. من دو پدر داشتم، یکی پولدار و دیگری بیپول بود. پدر واقعی من، یعنی پدر بیپول، تحصیلات عالی در سطح PhD داشت و بسیار باهوش بود. پدر بهترین دوستم، یعنی پدر پولدار، کلاس هشتم را هم نتوانست به پایان برساند. هر دویشان در حرفه خود به سختی کار میکردند و موفق بودند. هر دویشان درآمد قابل توجهی داشتند، با این حال یکی از آنها از نظر مالی همیشه در تنگنا بود. آن دیگری بزرگترین سرمایهدار هاوایی بود.
یکی از آنها با برجای گذاشتن دهها میلیون دلار برای خانوادهاش، موسسات خیریه، و کلیسای محل فوت کرد. آن دیگری صورتحسابهای پرداخت نشده از خود به جای گذاشت. هر دویشان نصیحتهایی به من میکردند، اما نصیحتشان متفاوت بود. هر دو آنها قویاً به تحصیلات اعتقاد داشتند؛ اما هر کدام رشته تحصیلی متفاوتی پیشنهاد میکردند.
اگر فقط یک پدر داشتم، مجبور بودم توصیهاش را رد یا قبول کنم. داشتن دو پدر این انتخاب را به من داد که دو دیدگاه داشته باشم؛ یکی از پدر پولدار و یکی هم از پدر بیپول.
به جای این که به سادگی یکی از آنها را قبول یا رد کنم، سعی کردم در این مورد بیشتر فکر کنم، مقایسه کنم و سپس انتخاب کنم. مشکل این بود که مرد پولدار هنوز آنقدر پولدار نشده بود، و مرد بیپول هنوز آنقدر بیپول نشده بود. هر دو آنها تازه کارشان را در حرفه خود شروع کرده بودند، و هر دو برای پول تلاش میکردند. اما هر کدام از آنها دیدگاه متفاوتی نسبت به پول داشت.
در سن ۹ سالگی، من انتخاب کردم که به پدر بیپول، حتی با وجود تحصیلات دانشگاهی که داشت، گوش نکنم،. من تصمیم گرفتم در مورد پول به حرف پدر پولدارم گوش کنم و از او یاد بگیرم. به کلامی دیگر، من تصمیم گرفتم پولدار شوم. درسهایی که من از او یاد گرفتم، درسهایی است که با شما به اشتراک میگذارم.
وقتی که نوجوان هستیم، عموماً بزرگترها به جای ما انتخاب میکنند. همچنانکه رشد میکنیم و بالغ میشویم، میآموزیم که خودمان انتخاب کنیم؛ انتخابی آهسته، با روندی ثابت و سرشار از شادی و گاهی ناامیدی.
اکنون زمان آن رسیده است که یکی از اساسیترین و بحرانیترین تصمیم زندگیمان را بگیریم: کنترل داشتن بر امور مالی.
چرا بحرانی؟ چون اگر بر امور مالی کنترل داشته باشی، به اندازهای قدرتمند خواهی شد که زندگی جدیدی برای خود تشکیل میدهی. این انتخاب، در حقیقت، مجموعهای از انتخابهای کوچک است. تصمیم به تغییر آینده مالیتان صرفاً مقدمات کار است. تصمیم به پیگیری و اداره کارها، هر روز که چشمتان را باز میکنید، انتخاب بحرانیتری است.
چه راهی را باید انتخاب کنید که به خط پایان برسید؟
این آموزش، نقشه راه برای رسیدن به زندگی مطلوبتان است. شما در ۳ بخش هدایت میشوید:
- مسیری ناهموار با ایدههای غنی
- اطلاعات عملی
- تمرینهای طرحریزی شده. نه اینکه جهت حرکت را به شما نشان دهیم، بلکه برای اینکه چراغی در مسیرتان روشن کرده باشیم.
در بخش اول «مثل پولدارها فکر کنید»، شما روشهای قدیمی را کنار میگذارید و با ایدههای جدیدی که قدرتمندانه شما را به جلو هدایت میکنند آشنا میشوید تا قله استقلال مالی را فتح کنید.
در بخش دوم، «از ثروتمندان بیاموزید»، شما دانش لازم را برای ادامه پیشروی در این مسیر فرا میگیرید.
در بخش سوم، «همان کارهای ثروتمندان را بکنید»، شما با یک برنامه گام به گام به طرف مقصدتان هدایت میشوید.
اما قبل از همه اینها، وضعیت مالی خود را بررسی کنید. در ادامه مطلب در صفحات آینده، شما با ترسهایتان، تفکرات کهنهتان، و موانع فکری، روحی و محیطی نهفته در وجودتان آشنا میشوید که تاکنون جلوی پیشرفت شما را میگرفتند.
شما فهرستی از نقاط قوت، اشتیاقها و علاقهمندیهایتان میسازید، چیزهایی که همواره در خودتان داشتید، ولی از وجوشان آگاه نبودید، قدرتهایی که میتواند شما را از پیچ و خمهای مشکلات مالی برهاند. شما با ایدههای جدیدی درباره پول آشنا میشوید؛ ایدههایی که نیروهای درونی شما را همسو میکند و در مسیر رویاهایتان به پیش میبرد.
رابرت کیوساکی یک کارآفرین و سرمایهگذار است که در دبیرستان از مدرسه اخراج شد، یکی از محبوبترین نویسندههای کتابهایی با موضوع پول و ثروت، و یکی از مفسران زندگی امروزی است. کتابش با نام «پدر پولدار، پدر بی پول» به عنوان کتاب شماره یک علم مالی امروزی است، که در آن به جزییات رسیدن به استقلال مالی و رهایی از بند بیپولی پرداخته است. وی هماکنون به «پدر پولدار» معروف است.
پدر پولدار به من میگفت، راههای زیادی برای ثروتمند شدن وجود دارد و هر یک از آنها بهایی دارد. برخی از این راهها به شرح زیرند:
1. با افراد ثروتمند ازدواج کنید
میتوانید به خاطر پول کسی با او ازدواج کنید و ثروتمند شوید و همه ما میدانیم که این روش چه بهایی دارد. پدر پولدار وقتی به این موضوع اشاره میکرد چهرهاش را در هم میکشید و میگفت: «مردها و زنهایی هستند که به خاطر پول ازدواج میکنند، اما آیا میتوانی زندگی کردن با کسی که دوستش نداری را تصور کنی؟ این بهای خیلی زیادی است.»
2. با کلاهبرداری، تقلب یا خلافکاری ثروتمند شوید
میتوانید با کلاهبرداری، تقلب یا خلافکاری ثروتمند شوید. او میگفت: «ثروتمندشدن بهطور قانونی خیلی آسان است، به همین دلیل نیازی به نقض قانون و پذیرش ریسک به زندان افتادن نیست، مگر اینکه واقعاً از وحشت این کار لذت ببرید. به نظر من، ریسک زندان رفتن بهای خیلی زیادی است. من میخواهم برای به دست آوردن آزادی خودم ثروتمند شوم، پس چرا ریسک به زندان رفتن را به جان بخرم؟ به این شکل عزت نفسم را از دست میدهم.»
او در این ارتباط با بیان تجربههای خودش تأکید میکرد: «من اگر کار غیرقانونی انجام میدادم، نمیتوانستم با خانوادهام و دوستانم روبهرو شوم. به علاوه، من دروغگوی بدی هستم. حافظه ضعیفی دارم و نمیتوانم حساب دروغهایم را نگه دارم، بنابراین بهترین کار برای من راستگویی بود، به نظر من درستکاری بهترین سیاست است.»
3. از طریق ارث ثروتمند شوید
میتوانید از طریق ارث ثروتمند شوید. پدر پولدار میگفت: «مایک بیشتر اوقات احساس میکند اموالش را خودش به دست نیاورده است. او نمیداند آیا میتوانست خودش به تنهایی ثروتمند شود یا نه؟ بنابراین من دارایی خیلی کمی به او دادهام. من او را هم مثل تو راهنمایی کردهام، اما این خود اوست که باید ثروت خود را به دست آورد. برای او مهم است که احساس کند خودش ثروتش را به دست آورده است، ولی فرد خوش اقبالی که پولی را به ارث میبرد، چنین احساسی ندارد»
وقتی من و مایک با هم بزرگ میشدیم، خانوادههای هر دو ما به نسبت فقیر بودند؛ اما زمانی که ما به بزرگسالی رسیدیم، پدر مایک خیلی پولدار شده بود، در حالی که پدر واقعی من هنوز فقیر بود. مایک ثروتی را از پدرش به ارث برد، مردی که او را پدر پولدار مینامم، ولی من با هیچ شروع کردم.
4. با تبدیل شدن به یک ستاره فیلم، ستاره ورزشی یا فردی برجسته ثروتمند شوید
میتوانید با تبدیل شدن به یک ستاره فیلم، ستاره راک، ستاره ورزشی یا فردی برجسته ثروتمند شوید. پدر پولدار میگفت: «من باهوش، با استعداد، خوش سیما یا سرگرمکننده نیستم؛ بنابراین، پولدار شدن از طریق تبدیل شدن به فردی برجسته در مورد من واقع گرایانه نیست.»
هالیوود پر از ستارگان ورشکسته است. کلوپها مملو از گروههای راکی هستند که آرزوی شکستن یک رکورد طلایی را دارند. زمینهای گلف مملو مثل پولدارها فکر کنید از گلف بازانی است که در آرزوی تبدیل شدن به یک گلف باز حرفهای مثل تایگر وودز هستند، اما اگر به دقت به تایگر وودز نگاه کنید، متوجه میشوید که او برای رسیدن به جایگاهی که امروز در آن قرار دارد، بهای زیادی پرداخته است. تایگر بازی گلف را در ۳ سالگی آغاز کرد و تا ۲۰ سالگی، حرفهای نبود بهایی که او پرداخت، ۱۷ سال تمرین بود.
5. از طریق آز و طمع ثروتمند شوید
شما میتوانید از طریق آز و طمع ثروتمند شوید، جهان پر از چنین افرادی است. گفتهی مورد علاقهی آنها این است: «من خودم ثروتم را به دست آوردم و میخواهم آن را نگه دارم».
بیشتر اوقات، طمع آنها نسبت به پول و دارایی به این معناست که نسبت به سایر چیزها هم حرص دارند، به عنوان مثال، وقتی از آنها خواسته میشود به سایر مردم کمک کنند یا به دیگران چیزی بیاموزند، بیشتر اوقات بهانه میآورند که فرصت نداریم.
بهای «حرص» این است که باید برای تمام خواستههایتان، سختتر و بیشتر تلاش کنید. قانون نیوتن میگوید: «هر عملی، عکس العملی دارد». اگر شما فردی حریص باشید، مردم هم به همان شکل با شما رفتار خواهند کرد.
وقتی کسانی را میبینم که نسبت به پول بسیار سرسخت هستند، از آنها میخواهم مرتب به کلیسا یا موسسه خیریه مورد علاقه خود کمک مالی کنند. پیروی از قوانین اقتصاد و فیزیک، آن چه میخواهید را به شما میدهد. اگر لبخند میخواهید، اول لبخند بزنید، اگر مشت میخواهید، اول مشت بزنید، اگر پول میخواهید، مقداری پول بدهید، ولی باز کردن مشت یا کیف پول برای افراد حریص میتواند کار خیلی سختی باشد.
6. با «خسیس بودن» ثروتمند شوید
این یکی از روشهایی بود که خون پدر پولدار را به جوش میآورد. او میگفت: «مشکل خسیسهایی که ثروتمند میشوند، این است که همواره خسیس مثل پولدارها فکر کنید باقی میمانند. دنیا از ثروتمندان خسیس متنفر است. به همین دلیل مردم از شخصیت اسکروچ در داستان مشهور چارلز دیکنز به نام سرود کریسمس، نفرت داشتند. پدر پولدار میگفت: «افراد ثروتمندی هم چون اسکروچ ثروتمندان را بدنام کردهاند. فقیرانه زندگی کردن و فقیرانه مردن، یک تراژدی است؛ اما فقیرانه زندگی کردن و ثروتمند مردن، دیوانگی است».
پس از اینکه آرام میشد، میگفت: «من فکر میکنم، پول یعنی «لذت بردن» بنابراین سخت کار میکنم، پولم سخت کار میکند و من از میوههای کارم لذت میبرم»
7. با بهرهگیری از هوش مالی ثروتمند شوید
راه هفتم این است که شما میتوانید با بهرهگیری از سواد مالی ثروتمند شوید.
زمانی که همان قدرت سرمایهگذاری دوران دوازده سالگی که در ساحل ایستاده و به ملک رو به اقیانوس پدرم نگاه میکردم را دوباره به دست آوردم، آموختن هوشمندی مالی را آغاز کردم.
بسیاری از مردم به دلیل هوش بسیار زیاد در زمینههای کارآفرینی و سرمایهگذاری، ثروتمند میشوند. بسیاری از این افراد عوامل پشت صحنه را به درستی درک میکنند و جهان تجارت و سیستمهای مالی را مدیریت، کنترل و دستکاری میکنند.
میلیونها نفر از مردم با اطمینان خاطر پساندازهای بازنشستگی و سایر پولهای خود را در بازار سرمایهگذاری میکنند، اما در واقع خلقکنندگان بزرگ پول تصمیمگیرندگان سیستمهای بازاریابی و توزیع سرمایهگذاریهای زیربنایی هستند، نه الزاماً افراد سرمایهگذار یا بازنشسته.
همانطور که پدر پولدار سالها قبل به من آموخت، کسانی هستند که بلیتهای مسابقه را میخرند و کسانی هستند که مثل پولدارها فکر کنید بلیتهای مسابقه را میفروشند، فراموش نکن! تو میخواهی در سمتی باشی که بلیتها را میفروشند.
مثل پولدارها فکر کنید
افراد ثروتمند و افراد فقیر، از لحاظ باورها، افکار و اعمال با یکدیگر بسیار متفاوت هستند. همین تفاوتها است که باعث ثروتمند شدن بعضی افراد و فقیر ماندن عده ای دیگر می شود. در این قسمت، شما با 10 تفاوت افراد ثروتمند و افراد فقیر آشنا خواهید شد.
10 تفاوت نحوه فکر کردن بین افراد ثروتمند و افراد فقیر
تفاوت شماره 1: آدم های ثروتمند معتقدند، من زندگی خویش را خودم می سازم، آدم های فقیر معتقدند زندگی برای من تصادفی است و هیچ کنترلی روی زندگی خود ندارند.
تفاوت شماره 2: آدم های ثروتمند با پول با هدف برنده شدن بازی می کنند، آدم های فقیر با پول با هدف بازنده شدن بازی می کنند.
هدف آدم هایی که به معنای واقعی ثروتمند هستند، داشتن دارایی و خیر و برکت زیاد است. اگر هدف شما این است که فقط هزینه ها را بپردازید و راحت باشید هرگز فرصت پولدار شدن را نخواهید یافت، اما اگر هدف شما مثل پولدارها فکر کنید پولدار شدن باشد، فرصت یک زندگی راحت داشتن نیز برای شما به وجود خواهد آمد. اگر می خواهید ثروتمند شوید، هدف شما باید ثروتمند شدن باشد، نه فقط به اندازه ای که هزینه ها را بپردازید و احساس راحتی کنید!
تفاوت شماره 3: آدم های ثروتمند، متعهد به ثروتمند شدن هستند، آدم های فقیر در آرزوی ثروتمند شدن هستند!
سعی کنید عبارت کوتاهی درباره اینکه چرا ثروتمند شدن برای شما مهم است بنویسید، دلیل اصلی برای اینکه مردم آنچه را که می خواهند به دست نمی آورند این است که آنها نمی دانند چه می خواهند. اگر کاملا و حقیقتا متعهد به ایجاد ثروت نیستید، شانسی هم برای به دست آوردن آن نخواهید داشت.
تفاوت شماره 4: ثروتمندها گسترده می اندیشند، فقیرها محدود می اندیشند.
آماده، هدف، آتش… یعنی در کوتاه ترین زمان ممکن آمادگی خود را به دست آورید، اقدام کنید و بعد در حین عمل خود را اصلاح کنید.
تفاوت شماره 5: افراد ثروتمند روی فرصت ها تمرکز می کنند؛ در حالی که فقیران فقط روی موانع تمرکز دارند و مدام به موانع مسیرشان فکر می کنند.
تفاوت شماره 6: آدم های ثروتمند، آدم های ثروتمند و موفق را ستایش می کنند، اما آدم های فقیر از آدم های ثروتمند بیزار و متنفر هستند.
برای ثروتمند شدن باید ابتدا ذهنیت خود نسبت به ثروتمندان را تغییر دهید. لازم نیست که شما برای ثروتمند شدن از هر لحاظ کامل باشید؛ ولی به این نیازمندید که وقتی افکاری به ذهن شما وارد می شود و قدرتی را به شما نمی دهد، فورا روی افکار مثبت متمرکز شوید. شما باید ثروتمند شوید و مطمئن باشید وظیفه شما است که ثروتمند شوید؛ 98 درصد از مردان و زنان ثروتمند انسان های شریفی هستند و به همین دلیل است که ثروتمند هستند.
وقتی ثروتمند شوید با شخصیت، مهربان و نیکوکار خواهید بود، مردم ثروتمند را تحسین کنید، برای آنها دعای خیر کنید و آنها را دوست بدارید تا یکی از ثروتمندان باشید.
تفاوت شماره 7: آدم های ثروتمند با آدم های مثبت و موفق معاشرت می کنند، آدم های فقیر با آدم های منفی یا شکست خورده معاشرت می کنند.
الگوگیری یکی از راه مثل پولدارها فکر کنید های یادگیری در افراد است. سریع ترین و آسان ترین راه برای پولدار شدن آموختن این است که چگونه افراد ثروتمند با پول بازی می کنند.
شاید فکر کنید که پول نداشتن شما به خاطر پدر و مادرتان است که این باور بسیار اشتباه است و مانع از ثروتمند شدن شما خواهد شد. بدون سرزنش کردن والدین به خاطر آنچه که هستند، کار خودتان را بکنید، چون اگر به خاطر آنچه که هستند یا آنچه که انجام می دهند از آنها انتقاد کنید یا مورد قضاوت قرارشان دهید، نمی توانید بهتر از آنها شوید.
با آدم های مثبت، موفق و هدفمند همنشین شوید؛ اگر می خواهید با عقاب ها پرواز کنید با مرغابی ها شنا نکنید.
اگر می خواهید ثروتمند شوید باید طرح درونی خود را تغییر دهید و هرلحظه بخواهید فردی میلیونر باشید، اگر واقعا می خواهید یک میلیونر را از نزدیک لمس کنید خودتان سعی کنید یک میلیونر باشید. به جای مسخره کردن ثروتمندان، آنها را الگوی خودتان قرار دهید.
زندگی نامه افرادی مثل اندرو کارنگی، وارن بافت، ترامپ، جاندی راک فلر، جک ولش، مری کی، بیل گیتس، تد ترنر و… را بخوانید و از آنها الگو بگیرید. ببینید که در زندگی خود تا چه اندازه تلاش کرده اند و چگونه به موفقیت و ثروت رسیده اند.
تفاوت شماره 8: آدم های ثروتمند مشتاق تبلیغ کردن خود و ارزش هایشان هستند، آدم های فقیر اشتیاقی به تبلیغ ندارند.
تنفر از تبلیغ کردن یکی از بزرگترین موانع موفقیت است. اگر کسب و کارتان را تبلیغ نکنید، دیگران چگونه از کالاها و خدمات شما باخبر شوند؟ رابرت کیوساکی می گوید: «هر کسب و کاری حتی نویسندگی، به تبلیغ نیاز دارد.»
تفاوت شماره 9: آدم های ثروتمند از مشکلات خود بزرگتر هستند، آدم های فقیر از مشکلات خود کوچکتر هستند.
آدم های فقیر تقریبا هرکاری انجام می دهند تا مشکلی پیش نیاید و به محض دیدن یک مشکل فرار می کنند!
کسانی که نمی خواهند مشکلی داشته باشند، بزرگترین مشکلات را پیدا می کنند و ورشکسته و مفلوک هستند.
راه حل این است که خودتان را چنان رشد دهید که از هر مشکلی بزرگتر شوید. اگر در زندگی مشکل بزرگی دارید، معنی آن این است که شما شخص کوچکی هستید.
ظاهر کار نباید شما را فریب دهد، دنیای بیرون شما دقیقا انعکاسی از دنیای درون شماست.
اگر می خواهید تغییر همیشگی در خود بدهید، دست از تمرکز کردن روی اندازه مشکل برداشته و به جای آن تمرکز کردن روی اندازه خودتان را شروع کنید.
هر زمان احساس کردید با مشکل بزرگی مواجه شده اید، به خودتان اشاره کنید و بگویید: ای من کوچک، ای من کوچک! در همان لحظه نفسی عمیق بکشید و بلافاصله تصمیم بگیرید که شخص بزرگی شوید و به هیچ مشکل یا مانعی اجازه ندهید که شما را از مسیر شادی و موفقیت بیرون کند.
ثروت شما به اندازه کاری که می کنید است، پول داشتن شما به ظرف ذهنی شما بستگی دارد. انسان های پولدار روی مشکل تمرکز نمی کنند؛ بلکه روی هدف تمرکز می کنند.
معمولا ذهن روی برجسته ترین موضوع در یک زمان خاص تمرکز می کند که آن نکته یا غرغر کردن از خود مشکل است یا کار کردن روی راه حل. آدم های ثروتمند حل گرا هستند.
تفاوت شماره 10: ثروتمندان گیرنده هایی عالی هستند، فقیران گیرنده هایی ضعیف هستند.
برای هر دهنده ای باید یک گیرنده و برای هر گیرنده ای باید یک دهنده باشد. وقتی تمایلی به گرفتن پول ندارید، به دنیا می گویید که چیزی به شما ندهد. اگر امکان داشتن پول و سرمایه را دارید، اجازه ثروتمند شدن را به خودتان بدهید.
اگر می گویید که با ارزشید، پس با ارزش هستید، اگر فکر می کنید بی ارزشید، بی ارزش هستید، به هر یک از این دو صورت، شما هستید که در داستان خود زندگی خواهید کرد. اگر یک درخت بلوط با 100 پا ارتفاع ذهن انسان را داشت، فقط به اندازه 10 پا بیشتر قد نمی کشید. باورهای چرت و پرت را درباره ارزشمند بودن و بی ارزش بودن متوقف کرده و اقداماتی که برای ثروتمند شدن نیاز دارید را شروع کنید.
اگر می خواهید پول به سمت شما بیاید، در روز این عبارات را تکرار کنید: «ای دنیا، اگر نعمت بزرگی به سمت کسی می فرستی و او آن را نمی خواهد، برای من بفرست، من پذیرای همه نعمت های تو هستم، متشکرم.»
آنچه که در این نوشته خواندید، بخشی از کتاب «اسرار ذهن ثروتمند» نوشته تی هارو اکر است که درباره باورها و افکارهای ثروت آفرین صحبت می کند. با کمک مطالب این کتاب، می توانید ذهن و باورهای خود را طوری تربیت کنید تا به سمت ثروت و توانگری پیش بروید و وضعیت مالی خود را تغییر دهید. همین حالا کتاب صوتی اسرار ذهن ثروتمند را با تخفیف ویژه خریداری کنید و مثل ثروتمندان زندگی کنید.
چگونه مثل ثروتمندان فکر کنیم تا ما هم پولدار شویم
بسیاری از افراد دوست دارند اوضاع مالی بهتری داشته باشند تا نه تنها خودشان دچار مسایل کوچک و پیش پا افتاده نشوند؛ بلکه بتوانند دست دیگران را نیز بگیرند. این دوست داشتن خیلی خوب است؛ ولی فقط آرزو کافی نیست و شاید فقط تلاش و سخت کارکردن هم کافی نیست.
مثل ثروتمندان فکر کنید
چون در اطراف خود افرادی را میبینیم که همواره مشغول رویاپردازی و آرزوهای بزرگ بودهاند ولی هرگز به آرزوهای خود نرسیدهاند و چه بسیار افرادی که سخت کار کردهاند ولی هرگز نتوانستهاند با انجام کارهای سخت آنطور که باید پولدار شوند.
پس اشکال در کجاست؟
تحقیقات نشان میدهد که آدمهای ثروتمند دارای طرز تفکر خاصی هستند که برخی اصول در بین اکثر آنها مشترکاست، پس بیایید تمرین کنیم تا همچون ثروتمندان بیندیشیم و برای این تمرین اصول زیر را سرمشق دفتر تمرینمان قرار دهیم:
۱٫ بخواهیم و تلاش کنیم کسی شویم
در بسیاری از آموزههای ما شاید آنطور که باید به ما آموزش داده نشده است که برای دستیابی به پست، مقام، جایگاه بالاتر و پول بیشتر تلاش کنیم. در برخی موارد حتی این خواستهها مورد نکوهش قرار گرفته است؛ در صورتی که در آموزههای ارزشمند دینی، علمی، جامعهشناختی، انسانشناسی و روانشناسی به هیچ عنوان این موارد نباید مورد نکوهش قرار بگیرند. یعنی ما باید به خواستههای درونی خودمان و به ندای درونمان گوش فرا دهیم. اگر از امروز تصمیم بگیریم آنچه که دوست داریم بشویم و در این مسیر دوست داشتن خدا، خلق و خود را فراموش نکنیم و در نظر بگیریم، بدون تردید میتوانیم انسانی متفاوتتر از امروز بشویم.
اشکال اینجاست که در بسیاری از موارد فکر میکنیم که اگر ادعا کنیم یا به دیگران بگوییم که میخواهیم کسی شویم این نشان از خودخواهی، جاهطلبی یا زیادهخواهی ماست. خداوند متعال ما را آفریده است برای اینکه قلهها را فتح کنیم و با فتح قلهها دست دیگران را هم بگیریم و آنها را هم به قلهها برسانیم و به جایگاه والای اشرف مخلوقات برسیم. یکی از این قلهها، قله ثروت، مثل پولدارها فکر کنید دارایی و مادیات است که باید با درایت، علم و آگاهی به سمت فتح این قله برویم.
۲٫ به جای مدرک، دنبال تخصص باشیم
تقریبا بیشتر افرادی که در اطراف ما زندگی میکنند، افرادی هستند که دارای مدرک تحصیلی بالایی هستند. ولی در یک آمارگیری ساده میتوانیم این افراد را غربال و برجسته ها و شایسته ها را جدا کنیم. انسانهای بزرگ و برجسته کسانی هستند که کنار مدرک تحصیلی دارای تخصص و مهارت هستند. همین الان افرادی که پولدار هستند تقریبا بیش از ۹۰ درصد این افراد در یک رشته کاری به طور خاص زبانزد هستند. در یک حرفه سالهاست که زحمت کشیدهاند، پادویی و شاگردی کردهاند و امروز استاد شدهاند. جالب است در بیشتر این موارد شما شاید تحصیلات آکادمیک و تحصیلات بالا راهم مشاهده نکنید. چرا که آنها زمان را صرف یادگیری در دانشگاه محیط و جامعه کسب و کار کردهاند.
اگر ما هم میخواهیم ثروتمند شویم یکی از راههای طرز فکر ثروتمندان این است که باید کار کنیم تا یاد بگیریم. باید عمل کنیم تا پخته شویم. باید تجربه کسب کنیم تا ثروت به دست بیاوریم. آنها میگویند پول را در کف کارگاهها میتوان پیدا کرد. کسی در کف کارگاه میتواند پول پیدا کند که کار بلد باشد. کاربلدبودن همان متخصصبودن است. اگر من و شما دانش داریم، مدرک داریم ولی پول نداریم اشکال اینجاست که تخصص نداریم.
۳٫ افراد خوشفکر ثروتمندان را تحسین میکنند
هر عملی را عکسالعملیست. اگر بخواهیم ساده و معمولی بگوییم میتوانیم بگوییم اگر چیزی، رفتاری، دارایی، شخصی را دوست داشته باشیم به تدریج مثل او میشویم. یکی از نگرشهایی که باید در خود اصلاح کنیم، نگرش دوستداشتن افراد ثروتمند است که شما آنچه را که دوست داشته باشید یا مثل آن میشوید یا مثل آن رفتار میکنید. افراد ثروتمند ویژگی خاصشان این است که افرادی را که از آنها بیشتر دارند، دوست دارند. اگرچه در پنهان و در درون خود با آنها رقابت میکنند؛ ولی آنها را دوست دارند و تحسین میکنند و نکوهش نمیکنند. سری به خودمان بزنیم آیا ما افراد ثروتمند را، کسانی که از ما بیشتر دارند، کسانی را که خودروی چند میلیونی دارند، خانه چند صد میلیونی دارند، نکوهش میکنیم؟ آیا به آنها حسادت میکنیم؟ یا آنها را دوست داریم و آنها را تحسین میکنیم؟
اگر آنها را تحسین نمیکنیم پس طرز فکر و نگرشمان را باید تغییر دهیم. از امروز کسانی را که از ما بالاتر هستند و بیشتر دارند، تحسین کنیم تا انعکاس آن به خودمان برگردد و وقتی به خود ما برگردد حال ما و نگاه ما مثل آن شخص میشود. با تمرینهای کوچک میتوانیم سکوهای بزرگ را فتح کنیم. یکی از این تمرینهای کوچک تغییر نگرش و طرز فکرمان در مورد افراد پولدار است. ساده بگویم این نسخه را اگر انجام دهیم تغییرات زیادی حتی در زندگی شخصی ما رخ خواهد داد. اگر از امروز ثروتمندان را تحسین کنیم و بگوییم حتما لیاقتش را مثل پولدارها فکر کنید داشتهاند، حتما تلاش کردهاند، حتما شایستگی لازم را کسب کردهاند شاهد تغییرات چشمگیری در زندگی خود خواهیم بود.
گردآوری : گروه سبک زندگی ممتاز نیوز
momtaznew.com/lifestyle
منبع : khalaghiyat.com
کتاب مثل یک قهرمان فکر کن
انتشارات: ریواس
نویسنده: دونالد ترامپ
کد کتاب : | 7736 |
مترجم : | سوسن فلاح |
شابک : | 978-6007720684 |
قطع : | رقعی |
تعداد صفحه : | 192 |
سال انتشار شمسی : | 1396 |
سال انتشار میلادی : | 2009 |
نوع جلد : | شومیز |
سری چاپ : | 2 |
زودترین زمان ارسال : | --- |
معرفی کتاب مثل یک قهرمان فکر کن اثر دونالد ترامپ
. چه کسی بهتر از « دونالد ترامپ » نویسنده کتاب « مثل یک قهرمان فکر کن » ، شناخته شده ترین کارآفرین آمریکا ، به رهبران مشتاق مشاوره می دهد؟ ابتدایی ترین استراتژی ها ، اصول و افکار ترامپ در اینجا برای هدیه ای مناسب برای جیب یک رئیس جوان ، خلاصه می شود.
« دونالد ترامپ » در مقاله هایی که استراتژی های پیروزی و اهداف والای او را نشان می دهد ، نظرات خود را در مورد زندگی ، شخصی و شغلی به اشتراک می گذارد. ترامپ با پیشگفتار رابرت کیوساکی ، نویسنده کتاب پدر پولدار پدر بیچاره ، جلد "یاد بگیرید روی پاها فکر کنید" ، "آن را کوتاه ، سریع و مستقیم نگه دارید" ، "زمانهایی وجود دارد که باید حرکت کنید" و "چگونه" ثروتمند شوید.
نقل قول های خوب از این کتاب: "بدترین اتفاقات در تاریخ اتفاق افتاده است که مردم دیگر از خود فکر می کنند و به حرف های دیگران گوش می دهند و حتی بدتر از آن ، دیگران را دنبال می کنند. این همان چیزی است که دیکتاتورها را به وجود می آورد. "
این یک هدیه درجه یک و عالی است . یا برای هر کسی که موفقیت آن برای شما مهم میباشد و چشم انداز روشنی از اهداف خود در زندگی تجاری و شخصی داشته باشد.
کتاب مثل یک قهرمان فکر کن
اختلال های روانشناختی با نام شخصیت های داستانی
در واقع نام بسیاری از سندروم های روانی، ریشه در تحلیل روانشناختیِ شخصیت های داستانی دارد
چگونه با روانشناسی، داستان های بهتری خلق کنیم
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
دونالد جان ترامپ (به انگلیسی: Donald John Trump) (زاده ۱۴ ژوئن ۱۹۴۶ میلادی) چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا است. وی پیش از ورود به سیاست کارآفرین و یک چهرهٔ تلویزیونی بود. ترامپ، متولد و بزرگ شدهٔ بخش کویینز نیویورک است. وی در سال ۱۹۶۸ با مدرک کارشناسی اقتصاد از مدرسهٔ وارتون دانشگاه پنسیلوانیا فارغ التحصیل شده است. او به مدت ۴۵ سال ریاست سازمان ترامپ را بر عهده داشت، شرکت ساخت وساز املاک که مادربزرگ پدریش بنیان گذار آن بود. فعالیت او متمرکز بر ساختن و نوسازی برج های تجاری، هتل ها.
سه باور محدود کننده که مانع از ثروتمند شدن میشوند!
از نظر خودت بیشتر از هر کسی تلاش کردهای اما باز هم خبری از پول و پولدار شدن نیست؟ باور داری از صبح تا شب دنبال پول میدوی اما انگار پول سریعتر از تو میدود؟ حتما بچهمحل یا همکلاسی قدیمیات را میشناسی که پولدار شده و تو همچنان اندر خم یک کوچهای . احتمالا هم افرادی را در نزدیکی خود دیدهای که از تو کم سن و سالتر هستند و وضع مالیشان خیلی خیلی خیلی از تو بهتر است .
اگر بپرسم چند کتاب درباره ثروتمند شدن خواندهای احتمالا میتوانی دهها کتاب را نام ببری ولی خبری از پول در زندگیات نیست! (اگر هیچ کتابی نخواندهای که احتمالا اوضاع بدتر هم هست!)
اگر درباره مثبت فکر کردن بپرسم احتمالا چیزهایی را میدانی که مدام افراد موفق دربارهاش صحبت میکنند، ولی همچنان با آن افراد موفق فاصله داری!
اگر درباره انگیزه و میزان تلاشت بپرسم احتمالا با سند و مدرک اثبات میکنی که چندین برابر افرادی که میشناسی کار کردهای! (اگر تلاشی نداشتی که باز هم اوضاع بدتر است!)
اما واقعا ایراد کار کجاست؟
حقیقت این است که یک سری از باورهای اشتباه مثل زالو وارد مغز میشوند و تنها وظیفهای که دارند این است که نگذارند تو رنگ خوشبختی و پول را ببینی. تا زمانی هم که این باورهای محدودکننده را نشناسی نمیتوانی آنها را از بین ببری.
اگر آمادهای با مخربترین و تلخترین باورهایت آشنا شوی کافی است که با ذهن باز ادامه این مقاله را بخوانی. چون قرار است بزرگترین دشمنهای زندگیات را خودت نابود کنی.
باور محدود کننده اول: ثروتمندان افراد خودخواه و بی احساسی هستند.
چه کسی دوست دارد یک آدم خودخواه و بیاحساس باشد؟ من که به شخصه دوست ندارم آدم بیاحساسی باشم!
یک لحظه تامل کن! اگر من چیزی را دوست نداشته باشم چقدر احتمال دارد که در آن مسیر حرکت کنم؟ احتمالا صفر درصد!
من اگر بر این باور باشم که ثروتمندان افراد خودخواه و بیاحساسی هستند، به هیچ عنوان سعی نمی کنم یکی از آنها باشم!!
اما این باور غلط و اشتباه از کجا آمده است؟
احتمالا یکی از دلایلش همین فیلمهایی است که برای گذراندن وقت نگاه میکنیم. فیلم هندیهایی که آدم بد داستان، هم پولدار است و هم بیاحساس! به همه شک دارد و همیشه یک کلت کمری هم در کشوی کنار تختش است! یک زن مو بلوند غرغرو هم دارد و … آدم خوب هم پر از احساسات زیباست و عاشق دختری است که آدم پولدار سعی دارد او را از چنگش در بیاورد! شاید بگویی حواسم هست و این فیلمها روی من تاثیری ندارد! اما اگر کمی درباره مغز و کارکرد ذهن تحقیق کنی، متوجه خواهی شد که این فیلمها بیشترین تاثیر را در شکل دادن باورهایت دارند. موزیکهای بی محتوا هم به همین شکل!
اینها ورودیهای ذهن ما هستند!!
احتمالا میگویی “اینا همش فیلمه و میدونم که واقعی نیستند” و احتمالا میدانی فیلم را هنرپیشهها بازی میکنند و دیالوگ هنرپیشهها را فیلمنامهنویسها مینویسند! اما قطعا برایت اتفاق افتاده است که هنگام تماشای یک فیلم ترسناک بترسی و یا هنگام تماشای یک فیلم درام، احساساتی شوی. درست است؟ پس بهتر است قبول کنیم که فیلمها میتوانند بسیار تاثیرگذار باشند!
احتمالا افراد موفقی را دیدهای که میگویند ما تلویزیون نداریم، یا داریم ولی اصلا تماشا نمیکنیم، و یا مشخصا میدانیم که چه چیزی ببینیم. چون آنها هم به این راز پی بردهاند و بدون این که دلیلش را به ما بگویند همیشه توصیه میکنند که تلویزیون و شبکههای اجتماعی بی محتوا را از برنامههایتان حذف کنید.
ناخودآگاهِ تو، قطعا چیزی را که ببیند باور میکند و زمانی این ماجرا تشدید میشود که آن موضوع با داستانی زیبا همراه باشد. شاید بگویی من به این مسائل آگاهم!! اما دقت کن که این ناخودآگاه توست که در شرایط مختلف افسار امور را بدست میگیرد!
باور محدود کننده دوم: زندگی و خوشبختی بعد از مرگ حاصل میشود.
کسی که باور دارد خوشبختی بعد از مرگش حاصل می شود، آیا امروز برای لذت بردن از این دنیا کاری انجام خواهد داد؟ قطعا خیر!
من در طول این سالیان افراد زیادی را دیدهام که برای پیشرفتشان هیچ کاری جز دعا کردن انجام ندادهاند!
یک روز که در کارگزاری بودم یکی از مشتریانم تماس گرفت و بعد از دریافت کمی مشاوره و صحبت درباره سهمهایش، گفتم که نظرم روی فلان سهم شما مثبت نیست و بهتر بود قبل از خرید کمی تحقیقات خود را دقیقتر انجام میدادید. پاسخی که به من داد برایم جالب بود!
او گفت که امشب دعا میکنم که سهام این شرکت (که عملا زیانده بود) بالا برود… من در جواب به او گفتم “به جای این که انتظار داشته باشی خدا سهامتو ببره بالا، چند تا کتاب بخون و اطلاعاتت رو زیاد کن که این اتفاقات اشتباه رخ نده. چون احتمالا یک سری افراد هم دارن دعا میکنن که قیمت سهم بیاد پایین تا در قیمتهای ارزندهتری خرید کنند!“
واقعیت این است که ما بعضی وقتها میخواهیم قوانین وضع شده کائنات و آفرینشی که خدا بر اساس حساب و کتاب خلق کرده را تغییر دهیم، که به خواستههای خودمان برسیم! دریغ از این که رسیدن به آن خواسته از مسیر صحیحش خیلی راحتتر است. مثلا در اصطلاح عامیانه بسیار شنیدهایم که میگویند “خدا بد نده!” گویی خدا ما را خلق کرده که اتفاقات بد را برای رقم بزند! یا بعضی وقتها هم تنبل بودن خودمان را ربط میدهیم به خواست خدا! دریغ از این که خدا بد هیچ بندهای را نمیخواهد!
یک دقیقه منطقی فکر کن!
به نظرت خدا تو را در این دنیا قرار داده که با فقر اذیتت کند و بعد تو را به بهشت ببرد؟ به نظرت یک فقیر بیشتر میتواند به مردم کمک کند یا یک ثروتمند؟ قطعا یک ثروتمند، چون یکی باید دست همان آدم فقیر را هم بگیرد!
میدانم یک صدایی از پشت سرت و یا درونت میگوید فقرا آدمهای بهتری هستند، چون ثروتمندان نمیتوانند انسانهای خوبی باشند! خدا فقیرها را بیشتر دوست دارد. درست است؟ اگر جوابت مثبت است پس بهتر است جواب این سوال را هم بدهی:
با این طرز فکر که “خدا فقرا را مثل پولدارها فکر کنید بیشتر از ثروتمندان دوست دارد.” آیا واقعا میتوانی یا بهتر بگویم، میخواهی ثروتمند شوی؟ قطعا نه!
این باور به قدری خطرناک است که اگر تمام منابع و اطلاعات دنیا را برای ثروتمند شدن در اختیارت قرار دهند، باز هم نمیتوانی ثروتمند شوی! چون با این باور فکر میکنی که خدا ثروتمندان را دوست ندارد و تو هم نمیخواهی از درگاه خدا رانده شوی.
احتمالا در این عکس صاحب BMW را آدم بدی میدانی و فردی که پیک موتوری است را انسان شریفی میپنداری. درست است؟
فقر یا ثروت
اگر پاسخ مثبت است بدان این باور اشتباه و محدودکننده، عمیقا در ذهنت ریشه دوانده است. (تو هیچکدام از این دو نفر را نمیشناسی! و این قضاوت صحیحی نیست و احتمالا به زودی در اینباره از رازی بزرگ سخن خواهم گفت …)
باور محدود کننده سوم: وقتی بابام با این همه سال کار کردن نتوانسته پولدار بشه چطور من بتوانم.
این باوری است که از نسلهای گذشته به ما منتقل شده است. امروزه دلایل علمی زیادی هم وجود دارد که تفکرات گذشتگان بر روی ژنتیک و تفکرات امروزی ما تاثیرگذارند. خیلیها این باور را دارند که قرار نیست ما بهتر از پدرانمان باشیم! و ناخودآگاه احساس میکنند این باور درست است و بعضا حتی احساس شرمندگی دارند که زودتر از پدرشان به ثروت دست یابند!
حقیقت داستان این است که همه ما در ناخودآگاه خودمان و در دلمان آنقدر پدر و مادرمان را دوست داریم که احساس میکنیم اگر از آنها بهتر شویم مرتکب گناه بزرگی شدهایم. و در ناخودآگاه خود تصور میکنیم اگر پولدارتر شویم بدین معناست که زحمات پدر و مادرمان را بی ارزش جلوه دادهایم! چند سال پیش تیتری را در یکی از سایتها دیدم که برایم خیلی عجیب بود:
“قبل از پدرتان به مکه بروید!”
این یک تیتر تبلیغاتی بود که میخواست بر خلاف تفکر غالب جامعه حرفی را بزند تا مخاطب جذب کند! اما من را به فکر فرو برد! واقعا این تفکر تا چه حد بر ذهن ما غالب گشته است! تفکر این که دستیابی به هر نوع موفقیت زودتر از والدینمان بسیار خاص و ویژه است!
این یکی از آن اتفاقاتی بود که مرا به فکر فرو برد تا رفته رفته تغییر کنم. چون قبل از آن باور داشتم میزان درآمدم باید حتما کمتر از خانواده ام باشد تا آدم خوبی باشم! اما اگر امروز بخواهم به کسی که این باور را دارد جملهای بگویم قطعا خواهم گفت:
“این وظیفه توست که آنقدر ثروتمند شوی تا تمام آرزوهای برآورده نشده پدر و مادرت را برآورده کنی!”
چکیده مطلب :
نتیجه این که: “اگر اطلاعات زیادی داری و نمیتوانی به آنها عمل کنی و به پول و ثروت برسی، به این خاطر است که اطلاعاتت با باورهایت در یک راستا نیستند.“
یکی از راههایی که میتوانی از باورهای مخربت رهایی پیدا کنی این است که در یک جای عمومی آن را مطرح کنی و به خودت را به چالش بکشی.
این جای عمومی میتواند سایت ما باشد.
پس کافی است بزرگترین باوری که به ثروتمند شدنت آسیب میزند را در بخش نظرات همین پست بنویسی تا با هم همفکری کنیم …
(اگر هم خجالت می کشی با اسم واقعیات بنویسی، خیلی راحت میتوانی از یک اسم ناشناس استفاده کنی!)
دیدگاه شما