گردش مالی چیست
یکی از مهمترین اصول اولیه امور اقتصادی که همه باید با آن آشنا باشند، گردش مالی است. آشنایی با یان تعریف به خصوص برای کارآفرینان مهم است؛ زیرا پیش بینی و برآورد مقدار و زمان موردنیاز برای یک سرمایهگذاری کاملا وابسته به گردش مالی است. از طرفی یکی از مهمترین نیازهای مالی یک کسبوکار میتواند […]
- تعداد نظرات: 0
- دسته بندی ها: مقالات حسابداری
- زمان مطالعه: 8 دقیقه
نکته: در صورتی که نیازمند قرار گرفتن آموزش خاص و یا مطبی به صورت رایگان در حوزه های حسابداری و کامپیوتر هستید آن را در قسمت نظرات همین صفحه وارد کنید.
یکی از مهمترین اصول اولیه امور اقتصادی که همه باید با آن آشنا باشند، گردش مالی است. آشنایی با یان تعریف به خصوص برای کارآفرینان مهم است؛ زیرا پیش بینی و برآورد مقدار و زمان موردنیاز برای یک سرمایهگذاری کاملا وابسته به گردش مالی است.
از طرفی یکی از مهمترین نیازهای مالی یک کسبوکار میتواند شامل هزینههای شروع و ادامه آن کسبوکار باشد که تخمین میزان و نحوه تامین این نیازها نیز برای موفقیت کسبوکارها بسیار مهم است.
پیش از مطالعه این مقاله پیشنهاد می کنیم مقاله های حسابداری مالی و اصطلاحات حسابداری را نیز مطالعه کنید.
اگر میخواهید حسابداری مالیاتی را از پایه شروع کنید و از این طریق کسب درآمد داشته باشید پیشنهاد میکنیم آموزش مالیات آموزشگاه اریا تهران را از دست ندهید.
مطالبی که در این صفحه خواهید خواند:
گردش مالی چیست
در امور اقتصادی یک از سوالاتی که پرسیده میشود این است که گردش مالی چیست و چه کاربردی دارد؟ صورتحساب گردش مالی یا به انگلیسی (Asset Turnover)، یک گزارش مالی است که نشان میدهد پول از کدام منابع به دست آمده و در چه مصارفی خرج شده است. در واقع گردش مالی یک اصطلاح حسابداری است که نشان میٔهد یک شرکت چطور وجه نقد مطالبات حسابهای خود را جمع میکند یا موجودی خود را میفروشد.
زمانی که درآمد از مخارج بیشتر باشد، گردش مالی مثبت خواهد بود و در صورت بالاتر بودن مخارج نسبت به درآمد، گردش مالی منفی است که در این صورت خطر بزرگی برای ادامه کار محسوب میشود.
“گردش مالی کل” به معنی کل درآمدهای یک شرکت است. البته این اصطلاح معمولاً در اروپا و آسیا مورد استفاده قرار می گیرد.
پیشنهاد ویژه: اگر میخواهید حسابداری مالیاتی را از پایه شروع کنید و از این طریق کسب درآمد داشته باشید پیشنهاد میکنیم آموزش حسابداری آموزشگاه اریا تهران را از دست ندهید.
نسبت گردش مالی
بزرگترین داراییهای یک تجارت، حسابهای دریافتنی و موجودی آنهاست که هر دوی این حسابها به سرمایهگذاری بزرگ نقدی احتیاج دارند. بنابراین خیلی مهم و حیاتی است که چگونگی جمع آوری وجه سریع پول نقد را اندازهگیری کنید. تا بتوانید داراییها را مدیریت کنید و جلوی شرر کردن را بگیرید.
نسبت گردش مالی میتواند محاسبه کند که یک کسبوکار چگونه و با چه سرعتی وجه نقد را فرمول سرمایه در گردش از سرمایههای دریافتنی و موجودی خود جمع میکند. این نسبتها توسط تحلیلگران و سرمایهگذاران اصلی برای تعیین اینکه آیا یک شرکت برای سرمایهگذاری فرصت خوبی محسوب میشود یا نه استفاده میشوند.
در اینجا از حسابهای دریافتنی صحبت کردیم که لازم است توضیح مختصری درباره آن بدهیم تا موضوع شفافتر شود. حساب های دریافتنی نشاندهنده کل مبلغ فاکتورهای مشتری بدون پرداخت در هر زمان است.
مثلا اگر فرض کنیم فروش اعتباری، فروشی باشد که بلافاصله به صورت نقدی پرداخت نمیشود، در این صورت فرمول گردش مالی دریافتنی حسابها، فروش اعتباری تقسیم بر میانگین حسابهای دریافتنی است.
متوسط حسابهای دریافتنی نیز صرفاً میانگین مبلغ مانده حسابهای دریافت شده در پایان یک دوره زمانی خاص مثل یک ماه یا سال است.
این فرمولها به شما میگوید که در مقایسه با میزان فروش اعتباری خود، با چه سرعتی در حال بازگرفتن پرداختها هستید. مثلا اگر فروش اعتبار برای ماه در کل سی میلیون تومان و مانده حساب دریافتنی پنج میلیون تومان باشد، میزان گردش مالی شش است.
به یاد داشته باشید که هدف شما باید این باشد که با حداکثر فروش، مانده حساب دریافتنی را به حداقل برسانید تا بتوانید نرخ گردش مالی بزرگی تولید کنید.
تفاوت گردش مالی و درآمد
درآمد و گردش مالی دو اصطلاح حسابداری هستند که بسته به سیاستّهای کاری شرکتّها به عنوان مترادف در نظر گرفته میشوند. البته اصطلاح گردش مالی برای توصیف جنبههای اصلی داراییهای جاری نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
پس تفاوت اصلی درآمد و گردش مالی این است که درآمد، میزان فروش یک شرکت است، اما گردش مالی چگونگی وصول پول نقد از حسابهای دریافتی و چگونگی فروش موجودی را ارزیابی میکند.
توجه داشته باشید که در جسابداری، اصطلاح دیگری به نام گردش موجودی نیز داریم که تعداد دفعاتی است که موجودی شرکت به فروش میرسد و با موجودی جدید در طی سال جایگزین میشود. این تعریف کاملا با تعریف گردش مالی متفاوت است و نباید با هم اشتباه گرفته شود.
تخمین گردش مالی
عملکرد گردش مالی مثل دسته چک است. با پرداخت مخارج، پول از حسابتان کسر میشود و هنگامی که مشتری پولی به شما میپردازد، این پول به حسابتان اضافه میشود.
صورتحساب ماهانه گردش مالی در این مرحله متفاوت است که این اختلاف میتواند مثبت و یا منفی باشد و برای آماده کردن آن لازم است به یاد داشته باشید پول ورودی و خروجی ماهانه را حساب کنید.
فرمول گردش حساب
تا اینجای مقاله شما متوجه شدید گردش مالی چیست و چه کاربردی دارد اما مهمترین مسئله ای که مطرح میشود این است که فرمول گردش حساب چیست.
اگر شما هم به دنبال فرمول گردش حساب هستید باید به شما بگوییم تراکنش های بانکی بر اساس فرمول خاصی محاسبه نمیشوند و محاسبه گردش مالی و کنترل حساب های بانکی بر اساس شاخص های دیگری انجام میشود.
به طور کلی بررسی گردش مالی برای این است که میزان مالیاتی که فرد باید برای گردش مالی خود بپردازد معین شود.
گردش مالی برای کسب و کار های قانونی کاملا مشخص است و مبدا و مقصد پول تعیین میشود برای مثال حقوق کارمند به صورت کاملا واضح معین است که از چه حسابی به چه مقصدی واریز میشود اما در صورتی که فرد بخواهد فرار مالیاتی داشته باشد در این حالت مبدا و مقصد گردش مالی را مخفی میکند و همین امر سبب میشود موضوع گردش مالی اهمیت بیشتری پیدا کند.
گردش حساب چیست
گردش حساب چیست و چرا باید حساب های بانکی مورد بررسی قرار بگیرند؟ این سوالی است که اغلب صاحبان کسب و کار ها از ما میپرسند و میخواهند بدانند دلیل بررسی گردش حساب چیست.
بررسی گردش حساب برای تعیین میزان مالیات میباشد اما باید این نکته را بدانید که حساب های بانکی به صورت پیش فرض مشمول مالیات نمیشوند اما در صورتی که گردش حساب این حساب ها بیشتر از مقدار معینی شود مشمول مالیات میشوند و صاحبان حساب ها باید برای پرداخت مالیات اقدام کنند.
نحوه محاسبه گردش حساب
از سال ۱۳۹۵ برای جلوگیری از پولشویی و فساد اقتصادی و فرار مالیاتی نظارت بر گردش های مالی انجام میشود اما نظارت بر گردش مالی برای همه حساب ها انجام نمیشود بلکه برای حساب هایی که گردش مالی آن ها بیشتر از ۵ میلیارد تومان است این بررسی انجام میشود و یا در صورتی که حسابی به عنوان حساب مشکوک شناخته شود مورد بررسی قرار میگیرد.
چرا تجزیه و تحلیل گردش مالی مهم است؟
اصولا از گردش مالی برای تحلیل چگونگی جمع کردن سریع یک وجه نقدی و یا سرعت فروش شرکت استفاده میشود.
با استفاده از صورتحساب گردش مالی می توانید بفهمید که برای کسب و کارتان چه زمانی و چه میزانی پول نیاز دارید و این نیاز مالی را با میزان پولی که ممکن است بتوانید در مدت مشخصی دربیاورید، مقایسه کنید.
در حوزه سرمایهگذاری، گردش مالی سریع نشانٔهنده کمیسیونهای بیشتر برای معاملات یک کارگزاری است.
پس خیلی مهم است که همه کسبوکارها گردش مالی سالانه و ماهانه خود را ثبت کنند تا بتوانند از آن برای جذب سرمایهگذار و همچنین جلوگیری از ضرر شرکت استفاده کنند و از طرف دیگر مطمئن باشند که میزان فروشی که دارند با میزان هزینههای مصرفی همخوانی دارد و به عبارتی دخلوخرج شرکت در تعادل است.
سوالات متداول
بله این دو تعریف تا حدودی با هم متفاوت هستند. سرمایه در گردش ، به میزان واقعی داراییهای نقد یا نزدیک به نقد یک سازمان گفته میشود که هزینهها و نیازهای روزمره آن سازمان را تامین میکند. اما در مقابل گردش مالی، محلی که پول از آن به دست آمده و جایی که پول در آن صرف شده را نشان میدهد.
در محاسبات گردش درآمدی لحاظ میشود؛ اما در میزان وجه نقد لحاظ نمیشود تا زمانی که پرداخت شود.
اگر یک شرکت تازه ثبت شده باشد ولی در سالهای گذشته گردش مالی خود ار ثبت نکرده باشد، در سال مالی جدید چگونه باید اقدام به ثبت آن در اسناد حسابداری کند؟
باید در اظهارنامه سال جدید به صورت سند اصلاحی وارد کنید.
جمعبندی
در این مقاله مفهوم گردش مالی و تفاوت آن با درآمد و سرمایه در گردش را توضیح دادیم و راههایی برای تخمین میزان گردش مالی نیز ارائه کردیم. از طرفی نیز توضیح دادیم که چرا محاسبه گردش مالی مهم است و چه کمکی به کسبوکار شما میکند. امیدواریم این مقاله برای شما مفید بوده باشد.
اگر به مطالعه این مطلب علاقه داشتید بهتر است مقاله سود انباشته را نیز مطالعه کنید.
حسابداری
معیاری است که از آن برای سنجش توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدت استفاده میشود، هدف از سرمایه در گردش این است که عوامل مؤثر در تغییرات وضعیت مالی شناخته شده و موجبات افزایش یا کاهش وجه نقد مورد نیاز در فعالیتهای جاری واحد تجاری تعیین گردد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2-نسبتهای نقدینگی :
نسبتهای نقدینگی توانایی یک واحد تجاری را در واریز تعهدات کوتاه مدت نشان میدهد. این نسبتها از مقایسهی دارایی جاری یا اقلام تشکیل دهندهی آن با بدهیهای جاری به دست میآیند و به صورت عدد یا درصد نشان داده میشود. اهم نسبتهای نقدینگی عبارتاند از: 1- نسبت جاری 2- نسبت آنی (سریع)
الف: نسبت جاری:
بدهیهای جاری / داراییهای جاری = نسبت جاری
نسبت جاری نشان میدهد که در مقابل هر یک ريال بدهی جاری چند ريال دارایی جاری وجود دارد و از نظر بستانکاران (اعتبار دهندگان) کوتاه مدت و مدیران واحد تجاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
ب: نسبت آنی (سریع):
بدهی جاری / (مطالبات + سرمایه گذاری های کوتاه مدت + وجوه نقد ) = نسبت سریع
نسبت سریع توانایی انجام تعهدات جاری واحد تجاری را در شرایطی که فروش موجودی کالا به سهولت امکانپذیر نمیباشد، نشان میدهد. بسیاری از تحلیلگران مالی معتقدند که نسبت سریع 1 مطلوب میباشد.
زیرا بیانگر آن است که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری یک ریال دارایی جاری به صورت نقد و یا دارایی قابل تبدیل به وجه نقد در مدتی کوتاه وجود دارد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبتهای فعالیت:
نسبتهای فعالیت کارایی مدیران را در استفاده از داراییها (منابع مالی در اختیار مدیران) نشان میدهد و با بررسی آنها میتوان حد کفایت واحد سرمایهگذاری واحد تجاری در داراییهای جاری و بلند مدت را به دست آورد. مهمترین نسبتهای فعایلت عبارتاند از:
1- نسبت گردش داراییها 2- دوره وصول مطالبات 3- دوره گردش کالا 4- دوره گردش عملیات 5- نسبت کالا به سرمایه در گردش 6- گردش سرمایه جاری 7- دوره واریز بستانکاران
1- نسبت گردش داراییها:
جمع داراییها/ فروش خالص = نسبت گردش داراییها
نسبت گردش داراییها کارایی مدیریت را در اداره داراییها جهت ایجاد فروش نشان ماده بالا بودن نسبت گردش داراییها بیانگر کارایی بیشتر مدیریت در بکارگیری داراییها است و پایین بودن آن نشاندهنده سرمایه گذاری زیاد در داراییها یا پایین بودن فروش و یا هر دو مورد میباشد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2- نسبت دوره وصول مطالبات:
دوره وصول مطالبات برای ارزیابی سیاستهای اعتباری مورد استفاده قرار میگیرد و نشان میدهد که چند روز طول میکشد تا مطالبات ناشی از فروش، وصول گردد. برای تعیین دوره وصول مطالبات ابندا باید دفعات گردش مطالبات را با استفاده از رابطه زیر تعیین نمود.
متوسط مطالبات/ فروش سالیانه (نسیه)= دفعات گردش مطالبات
دفعات گردش مطالبات نشان میدهد که به طور متوسط در طول یک سال چند مرتبه مطالبات وصول میشوند.
در رابطه فوق متوسط مطالبات به شرح زیر محاسبه میشود:
2/مطالبات پایان دوره+ مطالبات اول دوره= متوسط مطالبات
پس از محاسبه دفعات گردش مطالبات، دوره وصول مطالبات با استفاده از رابطه زیر تعیین میشود:
دفعات گردش مطالبات/360= دوره وصول مطالبات
دوره وصول مطالبات را مستقیماً با استفاده از رابطه زیر نیز میتوان به دست آورد:
فروش سالیانه (نسیه)/360×متوسط مطالبات= دوره وصول مطالبات
3- دوره گردش کالا:
بهای تمام شده کالای فروش رفته/360×متوسط موجودی کالا= دوره گردش کالا
2/موجودی کالای پایان دوره+موجودی کالای اول دوره= متوسط موجودی کالا
دوره گردش کالا مدت زمانی را نشان میدهد که طول میکشد تا کالا فروخته شود.
متوسط صنعت پايين باشد بهتر است.
4- نسبت دوره گردش عمليات:
دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات
در مؤسسات توليدي دوره گردش عمليات از رابطه زير به دست ميآيد.
دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
5- نسبت کالا به سرمایه در گردش:
سرمایه در گردش / موجودی کالا = نسبت کالا به سرمایه در گردش
نسبت کالا به سرمایه در گردش توانایی مالی واحد تجاری را از نقطه نظر سرمایه گذاری در کالا نشان میدهد.
چنانچه این نسبت بزرگتر از یک باشد حاکی از آن است که موجودی کالا در مقایسه با منابع مالی واحد تجاری رقم بزرگی را تشکیل میدهد، به عبارت دیگر افزایش حجم کالا متناسب با وضع مالی واحد تجاری نیست.
6- گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش / فروش خالص = گردش سرمایه جاری
نسبت گردش سرمایه جاری نشان میدهد که سرمایه در گردش چگونه در مسیر فروش به کار گرفته شده است و هدف از محاسبه آن، این است که تعیین شود که آیا مقدار سرمایه در گردش کافی و متناسب با حجم فروش و فعالیت واحد تجاری میباشد یا خیر.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
7- دوره واریز بستانکاران:
دوره واریز بستانکاران نشاندهنده این است که طول میکشد تا بدهی به بستانکاران پرداخت گردد و هدف از محاسبه آن، یکی برنامهریزی برای پرداختها و تهیه بودجه نقدی و دیگری مقایسه آن با مهلتهای تعیین شده توسط فروشندگان مواد و کالا برای دریافت مطالبات خود ما باشد.دوره واریز بستانکاران با استفاده از رابطه زیر محاسبه میشود:
خرید سالانه (نسیه) / 360× متوسط حساب بستانکاران = دوره واریز بستانکاران
2 / مانده حساب بستانکاران در پایان دوره + مانده حساب بستانکاران در اول دوره = متوسط حساب
بستانکاران
4- نسبتهای سرمایه گذاری:
نسبتهای سرمایه گذاری طرز ترکیب سرمایه واحد تجاری را به معنی اعم آن که کلیه منابع مالی را در بر میگیرد نشان میدهند. به عبارت دیگر نسبتهای سرمایهگذاری آنچه را که به صاحبان سرمایه تعلق دارد با سرمایه گذاریهای دیگران در واحد تجاری میسنجند.
مهمترین نسبتهای سرمایه گذاری عبارتاند از:
1- نسبت بدهی 2- نسبت مالکانه 3- نسبت پوشش بهره 4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه 5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه 6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه 7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
1- نسبت بدهی:
نسبت بدهی نشان میدهد که چند درصد از داراییهای واحد تجاری از طریق بدهی تأمین مالی گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
جمع داراییها / جمع بدهیها = نسبت بدهی
هرچه فرمول سرمایه در گردش نسبت بدهی کوچکتر باشد بهتر است زیرا صاحبان سرمایه مشارکت بیشتری در تأمین مالی واحد تجاری داشتهاند.
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
2- نسبت مالکانه:
نسبت مالکانه که نسبت حقوق صاحبان سرمایه به جمع دارایی نیز نامیده میشود نشان میدهد که چند درصد از داراییهای واحد تجاری از محل حقوق صاحبان سرمایه تأمین گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
جمع داراییها / جمع حقوق صاحبان سرمایه = نسبت مالکانه
نسیبت مالکانه قدرت مالی واحد تجاری را از نظر طلبکاران (به خصوص بستانکاران و اعتباردهندگان بلند مدت) مشخص میکند و هرچقدر بالاتر باشد بیانگر آن است که واحد تجاری از استحکام بیشتری برخوردار است. حاصل جمع نسبت مالکانه و نسبت بدهی همواره برابر با یک است یعنی اگر نسبت مالکانه 70 درست باشد میتوان نتیجه گرفت که نسبت بدهی 30 درصد است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبت پوشش هزینه بهره:
نسبت پوشش هزینه بهره واحد تجاری را در تأمین نمودن پرداختهای هزینه بهره از محل سود عملیاتی نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
هزینه بهره / سود قبل از بهره و مالیات = هزینه بهره / سود عملیاتی = نسبت پوشش هزینه بهره
بالا بودن نسبت پوشش بهره نشان دهنده آن است که واحد تجاری در پرداخت هزینه بهره مشکل ندارد و پایین بودن آن بیانگر آن است که اعتباردهندگان در دریافت بهره در سررسید با ریسک بیشتری مواجه خواهند بود،
در نتیجه واحد تجاری ممکن است برای دریافت واحدهای جدید با مشکلاتی مواجه گردد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه رابطه بدهیها (اعم از جاری و بلندمدت) را با حقوق صاحبان سرمایه نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهیها = نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت بزرگتر باشد، طلبکاران اطمینان کمتری برای وصول مطالبات خود خواهند داشت و معمولاً هنگامی که نسبت مذکور از یک تجاوز کند وضع غیرعادی تلقی میشود زیرا مفهوم آن این است که در صورت ورشکستگی و انحلال واحد تجاری، طلبکاران به تمامی مطالباتشان نمیرسند.
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه:
نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه نشان میدهد که حقوق صاحبان سرمایه تا چه میزان در دارایی ثابت سرمایهگذاری شده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / دارایی ثابت = نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت بزرگتر باشد مفهوم آن این است که درصد بیشتری از داراییهای ثابت از طریق منابعی غیر از حقوق صاحبان سرمایه از قبیل خریدهای نسیه و یا دریافت وام تحمیل شده است. تحلیلگران مالی معتقدند که نسبت حقوق نباید از یک بیشتر باشد. چرا که تجاوز این نسبت از یک، حاکی از آن است که قسمتی از مطالبات اشخاص و شرکتها از واحد تجاری در داراییهای ثابت سرمایهگذاری شده و اینچنین وضعی مسلماً مطلوب نمیباشد.
وضعیت صنعت: زیر یک مطلوب است. (پایینتر باشد بهتر است.)
6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه:
هدف از کاربرد این نسبت، تعیین سرمایه وضع شده مطالبات بستانکاران کوتاه مدت است که درصورت بروز خطر چه پوششی برای تأمین مطالباتشان از لحاظ حقوق صاحبان سرمایه پیدا میکنند. این نسبت با استفاده از رابطه زیر تعیین میگردد:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهی جاری = نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه
هرقدر این نسبت پایینتر باشد مفهوم آن این است که تضمین حقوق بستانکاران بیشتر است.
متوسط صنعت: پایینتر باشد بهتر است.
7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه یکی از نسبتهای مهم از نظر ترکیب سرمایهای یک واحد تجاری و بیانگر قدرت پرداخت بدهیهای آن در بلند مدت است. این نسبت نشان میدهد که بدهیهای بلند مدت چه سهمی از حقوق صاحبان سرمایه را در بر میگیرد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهیهای بلند مدت = نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت پایینتر باشد بهتر است زیرا بیانگر آن است که واحد تجاری از وضعیت بهتری برخوردار است، مشروط به این که فروش و یا سرمایه گذاریهای بلند مدت واحد تجاری مطلوب باشد.
متوسط صنعت: پایینتر باشد بهتر است.
5- نسبتهای سودآوری:
نسبتهای سودآوری میزان موفقیت واحد تجاری را در تحصیل سود نشان میدهند و با استفاده از آنها میتوان اثربخشی مدیریت واحد تجاری را مورد ارزیابی قرار داد.
مهمترین نسبتهای سودآوری عبارتاند از:
1- نسبت سود ناخالص 2- نسبت سود عملیاتی 3- نسبت سود خالص 4- بازده حقوق صاحبان سرمایه
5- بازده دارایی 6- بازده سرمایه در گردش
1- نسبت سود ناخالص:
نسبت سود ناخالص اثر بخشی مدیریت را در قیمت گذاری، ایجاد فروش و کنترل هزینههای تولید نشان میدهد و با استفاده از فرمول زیر به دست میآید:
100× فروش خالص / سود ناخالص = نسبت سود ناخالص
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود ناخالص ایجاد شده است، به عبارت دیگر،
از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته، چند درصد باقی مانده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2- نسبت سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی به عنوان یک معیار کلی کارایی عملیاتی مورد استفاده قرار میگیرد و نشان دهنده توانایی مدیریت در کنترل هزینههای عملیاتی میباشد.
100× فروش خالص / سود قبل از بهره و مالیات = 100× فروش خالص / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینههای عملیاتی چند درصد باقی مانده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبت سود خالص:
نسبت سود خالص که بازده فروش نیز نامیده میشود نشان میدهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود خالص تحصیل گردیده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
4- بازده حقوق صاحبان سهام:
بازده حقوق صاحبان سرمایه، رابطه بین سود خالص و سرمایه گذاری صاحبان سرمایه را نشان میدهد.
100× متوسط حقوق صاحبان سرمایه در طی دوره / سود خالص = بازده حقوق صاحبان سرمایه
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال سرمایه گذاری انجام شده توسط صاحبان سرمایه، چند درصد سود تحصیل گردیده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
5- بازده داراییها:
نسبت بازده دارایی میزان موفقیت مدیریت در استفاده از داراییها جهت تحصیل سود را نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
100× متوسط داراییها / سود خالص = بازده داراییها
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
6- بازده سرمایه در گردش:
بازده سرمایه در گردش، رابطه بین سود خالص و سرمایه در گردش را نشان میدهد. در صورتی که این نسبت بالا باشد نشان دهنده آن است که واحد تجاری با کمبود سرمایه در گردش مواجه میباشد.
نسبت جاری چیست و چگونه محاسبه می شود؟
در بازار سرمایه به طور معمول اصطلاحاتی وجود دارد که شناخت دقیق و آگاهی از آنها برای هر شخصی که در بازارهای مالی فعالیت میکند یا قصد ورود به آن را دارد، لازم و ضروری است. نسبت جاری در بورس یکی از مفاهیمی است که نیاز به تعریف و محاسبه دارد. محاسبه نسبت جاری از آنجایی مهم است که میتواند در قدرت تجزیه و تحلیل شرکتها کمک بسیار زیادی نماید.
نسبت جاری (نسبت سرمایه در گردش) چیست؟
نسبت جاری (Current Ratio) که به نسبت سرمایه در گردش نیز معروف است، یکی از نسبتهای مالی است که در آن نسبت و ارتباطی میان میزان داراییهای جاری یک شرکت با میزان بدهیهای جاری آن برقرار میکند. این نسبت همچنین میزان توانایی و قدرت شرکت در بازپرداخت بدهیها و تسویه آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. به عبارت دیگر، نسبت جاری، منعکس کننده توانایی یک شرکت برای تولید وجه نقد کافی برای پرداخت تمام بدهیهایش پس از سررسید آنها است. نسبت جاری در سطح جهانی به عنوان راهی برای اندازهگیری سلامت مالی کلی یک شرکت استفاده میشود.
محاسبه نسبت جاری (Current Ratio)
نسبت جاری نسبت بین داراییهای جاری یک شرکت به بدهیهای جاری آن است تا توان پرداخت بدهیها را بسنجد. نسبت جاری با استفاده از دو رقم استاندارد یعنی داراییهای جاری و بدهیهای جاری که یک شرکت در نتایج مالی 3 ماهه و سالانه خود در ترازنامه گزارش میدهد، محاسبه میشود. فرمول محاسبه نسبت جریان به شرح زیر است:
Current Liabilities (بدهیهای جاری) / Current Assets (داراییهای جاری) = Current Ratio
نسبت جاری به سادگی با تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری محاسبه میشود. در فرمول بالا تمام داراییهای شرکت تقسیم بر بدهیهای جاری شرکت میشود تا این نسبت به صورت عدد محاسبه شود. داراییهای جاری را میتوان در ترازنامه شرکت یافت و نشاندهنده ارزش تمام داراییهایی است که میتوان انتظار داشت طی یک سال به وجه نقد تبدیل شود. داراییهای جاری شرکت میتواند پول نقد و معادل آن، اوراق بهادار قابل معامله و حسابهای دریافتی باشد.
بدهیهای جاری، بدهیها یا تعهدات شرکت است که طی 1 سال سر رسید شده و در ترازنامه شرکت درج میشود. نمونههایی از بدهیهای جاری میتواند بدهی کوتاه مدت، پرداخت وامهای بانکی، حسابهای پرداختی و بدهیهای تعهدی مانند سود سهام، مالیات بر درآمد و حقوق و دستمزد، باشد.
کاربرد نسبت جاری در بورس
در بازار بورس از نسبت جاری برای محاسبات توان مالی و قدرت شرکتها و انواع سهام استفاده میکنند که محاسبه این نسبت در تحلیل بنیادی بازار بسیار موثر است. محاسبه نسبت جاری شرکتها بر اساس ترازنامه آنها میتواند افق روشنی در دراز مدت و کوتاه مدت، به تحلیلگران بازار بورس بدهد. برای یک سهامدار در بورس بسیار مهم است که سهامی که قصد خرید و سرمایهگذاری روی آن را دارد، تا چه اندازه از توان مالی برای پرداخت بدهیها خود برخوردار است تا آن شرکت در روند آتی خود دچار ضرر مالی یا بالا آوردن بدهی نشود. هر شرکتی در بورس موظف است که در گزارشات مالی خود که به صورت ماهانه، سه ماهه یا سالانه منتشر میکند، میزان داراییها و بدهیهای جاری خود را انتشار دهد.
مثالی از محاسبه نسبت جاری
به عنوان مثال شرکت ملی صنایع مس ایران با نماد فملی، در گزارش خود، نسبتهای مالی را به صورت زیر اعلام کرده است:
مجموع داراییهای جاری = 177676041
مجموع بدهیهای جاری = 71537149
طبق فرمول ارائه شده، با یک تقسیم ساده میتوان نسبت جاری این شرکت را محاسبه کرد تا توان لازم برای پرداخت بدهیها را سنجید:
2.49 = 71537149 / 177676041 = نسبت جاری
اما حالا شرکتی را در نظر بگیرید که در گزارش سالانه خود میزان داراییها شرکت را 60 میلیارد تومان تخمین زده است و مجموع بدهیهای جاری خود شامل بدهیهای کوتاه مدت، پرداخت مالیات، حسابهای پرداختی را در حدود 78 میلیارد تومان به دست آورده است. طبق فرمول، نسبت جاری این شرکت به صورت زیر محاسبه میشود:
0.76 = 78 / 60 = نسبت جاری
سرمایهگذاران و تحلیلگران نسبت جاری 2.49 شرکت فملی را در مقایسه با شرکت دوم که نسبت 0.76 دارد، از نظر مالی برتر و سالم میدانند زیرا نشان میدهد که این شرکت در موقعیت بهتری برای پرداخت تعهدات خود قرار دارد.
با این حال، باید توجه داشت که هر دو شرکت به بخشهای صنعتی مختلف تعلق دارند و مدلهای عملیاتی، فرآیندهای تجاری و جریانهای نقدی متفاوتی دارند که بر محاسبات نسبت جاری تأثیر میگذارند.
اهمیت نسبت جاری
نسبت جاری به سرمایهگذاران و اعتباردهندگان کمک میکند تا نقدینگی یک شرکت را درک کنند و بدانند که آن شرکت چگونه به راحتی میتواند بدهیهای جاری خود را پرداخت کند. نسبت جاری بالاتر همیشه در مقایسه با نسبت جاری کمتر، مطلوبتر است زیرا نشان میدهد شرکت میتواند راحتتر بدهیهای جاری را پرداخت کند.
کدام نسبت جاری مطلوب است؟
یک نسبت جاری خوب بین 1.2 به 2 است، به این معنی که کسب و کار داراییهای جاری 2 برابر بیشتر از بدهیها برای پوشش بدهیهای خود است. نسبت جاری زیر 1 به این معنی است که شرکت، داراییهای نقدی کافی برای پوشش بدهیهای کوتاه مدت خود را ندارد. با این حال، در اغلب موارد، نسبت جریان بین 1.5 و 3 قابل قبول در نظر گرفته میشود.
محدودیت نسبت جاری
نسبت جاری میتواند به تعیین اینکه آیا یک شرکت برای سرمایهگذاری خوب است یا خیر کمک کند. اما از آنجایی که نسبت جاری در طول زمان تغییر میکند، ممکن است بهترین عامل تعیینکننده برای اینکه کدام شرکت گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری است، نباشد.
امکان دارد شرکتی در مقطعی بدهیهای بسیار زیادی داشته باشد و نسبت جاری مطلوبی نداشته باشد اما خیلی زود بتواند در مسیر مناسبی قرار بگیرد. به همین علت تحلیل شرکتها صرفاً بر مبنای نسبت جاری کافی نیست و بهتر است در کنار نسبت جاری، دیگر نسبتهای مالی نیز در تحلیل مورد بررسی قرار بگیرد.
جمعبندی
نسبت جاری یکی از مفاهیم مورد استفاده در بازارهای سرمایه است که جزو نسبتهای مالی شرکتها در نظر گرفته میشود. نسبت جاری کاربردهای مهمی در تجزیه و تحلیل توان مالی شرکتها دارد و فرمول سرمایه در گردش با محاسبه آن میتوان قدرت یک شرکت در پرداخت بدهیهای خود و رسیدن به سود را مورد بررسی قرار داد. از نسبت جاری در تحلیل بنیادی استفاده میشود و بسیاری از سرمایهگذاران و تحلیلگران این نسبت را به عنوان معیاری برای تحلیل انواع شرکتها و سهام مختلف در نظر میگیرند. به منظور آشنایی بیشتر با مفاهیم تحلیل بنیادی شرکتها و کسب مهارت و آموزشهای تخصصی در این حوزه، مقالات آموزشی کارگزاری اقتصاد بیدار و دورههای آموزشی را دنبال کنید.
آشنایی با انواع نسبت مالی در حسابداری
یکی از مهمترین و اصلیترین وظایف حسابداران، محاسبه و بررسی نسبت مالی شرکتها و ادارات است. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، شیوههای مختلفی دارد و استفاده از نسبتهای مالی در این تجزیه و تحلیلها، از روشهای مطلوب و رایج در میان حسابداران به شمار میآید.
هدف از این تحلیل پیگیری عملکرد شرکتها و همچنین فراهم کردن زمینهای برای امکان مقایسۀ عملکرد آنها در سالهای مالی است. نسبتهای مالی را براساس آن چیزی که قرار است بسنجند، به 5 دستۀ اصلی تقسیم بندی میکنند.
نسبت مالی چیست؟
وقتی مدیران شرکتها از حسابدارانشان دربارۀ وضعیت شرکت سؤال میکنند، انتظار دریافت پاسخی تخصصی، کارشناسی و شفاف را دربارۀ وضعیت مالی دارند و معمولاً نمیتوان با گفتن جملههایی مثل اوضاع روبراه است یا وضعیت مالی مناسبی داریم، آنها را راضی کرد. در چنین شرایطی نسبت مالی ابزاری است که حسابداران با استناد به آمار و ارقام آن میتوانند وضعیت اقتصادی و مالی شرکتها را به دقت بررسی و گزارش کنند. به نسبتهایی که از صورتهای مالی شرکتها و به منظور آگاهی از وضعیت کلی شرکت و قیمتهای سهام آن استخراج میشود، نسبت مالی میگویند.
بنابراین نسبتهای مالی ابزاری هستند که با استناد به آنها میتوان دربارۀ سلامت و پیشرفت یا رکود مالی و اقتصادی شرکتها تصمیمگیری کرد.
انواع نسبتهای مالی چیست؟
نسبت مالی در یک تقسیمبندی به 5 گروه اصلی تقسیم میشود:
نسبتهای نقدینگی
نقدینگی در اصطلاح به ارزیابی توانایی های شرکت نسبت به تعهدات کوتاه مدت آن گفته میشود. از سوی دیگر، نقدینگی نوعی پسانداز برای روز مبادا و مشکلات مالی غیرقابل پیشبینی است. حسابداران میتوانند با در نظر داشتن نسبت مالی در حوزه ی نقدینگی، توانایی شرکت ها را در بازپرداخت بدهیهایشان برآورد کنند. نسبت نقدینگی به دو دسته ی اصلی تقسیم میشود: نسبت جاری و نسبت آنی
نسبت جاری
نسبت جاری ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ در گردش ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻣﯿﺪه میشود که از تقسیم داراییهای ﺟﺎری ﺑﻪ بدهیهای ﺟﺎری به دست میآید. این نسبت نشان دهندۀ توان بازپرداخت بدهیهای جاری از داراییهای جاری مؤسسه است و بالاتر بودن این نسبت نشاندهنده وضعیت نقدینگی بهتر است. فرمول محاسبه آن به شرح زیر است:
نسبت آنی:
موجودی کالا و پیشپرداختها به دلیل قابلیت اندک شوندگی، بالاتر بودن این نسبت از عدد یک، نشانهای از وضعیت مناسب نقدینگی شرکت است. در فرمول این نسبت جزو داراییهای جاری محسوب نمیشوند.
در صورتی که رقم نهایی این نسبت بیش از 1 باشد، شرکت توانایی بازپرداخت بدهیهای جاری اش را خواهد داشت.
نسبت وجه نقد
این نسبت محافظهکارانه ترین نسبت نقدینگی است، زیرا نسبت موجودی نقدی و سرمایه گذاری کوتاهمدت را به بدهی جاری نشان میدهد. بالا بودن این نسبت نشاندهنده عدم استفاده از منابع نقد است و پایین بودن آن میتواند منجر به ایجاد مشکل در بازپرداخت بدهیها شود.
نسبتهای سودآوری
دومین نسبت مالی، نسبت سودآوری است که براساس نتایج آن دربارۀ میزان موفقیت مالی و سوددهی شرکت تصمیمگیری خواهد شد. سود خالص بهترین ابزار برای تعیین عملکرد مدیریت در دستیابی به این هدف است مهمترین نسبتهای سودآوری عبارت است از:
نسبت سود ناخالص
از تقسیم سود ناخالص به فروش به دست میآید. به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
بازده فروش
نامهای دیگر این نسبت، نسبت سود خالص و حاشیۀ سود خالص است و درصد درآمدهای حاصل از فروش را میسنجد. هرچه عدد بهدست آمده از این نسبت بزرگتر باشد، بازده آن نیز بیشتر است.
بازده داراییها
با این نسبت مالی هم میتوان بازده سرمایهگذاری را اندازهگیری کرد و هم میزان کارآمدی مدیریت شرکت در استفاده از داراییها به منظور درآمدزایی را سنجید.
بازده حقوق صاحبان سهام
این نسبت درصد درآمدهای حاصل از هر ریال حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبتهای پوششی و اهرمی
سومین نسبت مالی است و با استناد به آن میتوان میزان تأمین مالی مورد نیاز در چرخۀ کسبوکار شرکت را برآورد کرد. حاصل این نسبتها نشان دهندۀ این خواهد بود که چه میزان از نیازهای مالی شرکت، از منابع دیگری تأمین شده است.
نسبت بدهی
این نسبت، بدهیهای شرکت را که با بدهیهایی مثل تعهد به شخص ثالث سرمایهگذاری شده است میسنجد.
توان پرداخت بهره
این نسبت تعداد تبدیل هزینههای بهره به درآمد را میسنجد و از این طریق میتوان متوجه شد که شرکت میتواند با سود حاصل شده هزینه های بهره را بپردازد یا نه.
نسبت سرمایه
این نسبت مالی تعیین کنندۀ کل دارایی های شرکت است که به واسطۀ سرمایۀ اولیه حاصل شده است.
نسبت بدهی- سرمایه
نشان دهندۀ ساختار سرمایه در شرکتهاست. اگر عدد این نسبت بزرگتر از 1 باشد، یعنی شرکت بدهیهای سنگین دارد و اگر کمتر از 1 باشد، یعنی توازن نسبی مالی برقرار است.
نسبتهای ارزش بازار
این نسبت مالی نشاندهندۀ دیدگاه تحلیلگران بازار و سهامداران دربارۀ عملکرد گذشته و آیندۀ شرکت است.
ارزش دفتری
بیانگر ارزش خالص داراییهای شرکت بر مبنای هر واحد از سهم.
نسبت قیمت به درآمد
تعیین کنندۀ نظر تحلیلگران بازار سرمایه دربارۀ سودآوریهای آیندۀ شرکت است.
نسبت قیمت به فروش
نسبتهای فعالیت
این نسبتها ابزارهایی برای سنجیدن کارکرد داراییهای شرکت است و میزان استفادۀ مؤثر از منابع شرکت را در دورههای مشخص ارزیابی میکند.
دورۀ گردش موجودی کالا
که به آن میانگین سنی کالا هم گفته میشود. نشاندهنده مدتزمانی است که طول میکشد تا مواد اولیه به کالا تبدیل شود و گردش موجودی کالاها را در بازههای زمانی مختلف نشان میدهد.
دوره وصول مطالبات
نشاندهندۀ فواصل زمانی تحویل اجناس به مشتری تا هنگام دریافت وجوه نقد از آنهاست.
برای محاسبه این نسبت از فروش بهجای فروش نسیه استفاده میشود
مزایای مقایسه نسبتهای مالی
از مزایای مقایسه نسبت های مالی این است که مشخص میکند کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها مشخص کننده این امر است که کدام شرکتها در جهت فرمول سرمایه در گردش افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند.
استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی: سرمایهگذاران خردهفروشی ،تحلیلگران مالی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، استفاده کنندگان داخلی: مدیر تیم، کارمندان و مالکان
محدودیت نسبتهای مالی چیست؟
تحلیل نسبتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
نسبتهای مالی با استفاده از صورتهای مالی یک شرکت میتواند به تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران دید بهتری از وضعیت اقتصادی یک سازمان بدهد تا بتوانند بهتر تصمیم گیری انجام دهند. اما از سوی دیگر با اینکه نسبتهای مالی پیش بینی را برای ما آسان تر میکنند، اما دارای محدودیت هایی نیز هستند که ممکن از باعث ایجاد ابهام شوند.
بعضی محدودیتها شامل:
- نسبته های مالی تنها یک دید کلی به گذشته است.
- اگر داده ها بر اساس بهای تمام شده تاریخی باشند قادر به انعکاس سطح عمومی قیمتها و ارزشهای جاری نخواهند بود.
- به دلیل استاندارد نبودن روش محاسبه هر نسبت مالی، بنابراین نمیتوان تاثیر نفوذ اطلاعات گزینش شده را در محاسبات نادیده گرفت.
- ممکن است در روشهای مختلف حسابداری، نسبتهای مالی دچار تغییر شوند. همچنین تغییر در اصول و برآوردهای حسابداری نیز در تغییر نسبت های مالی تأثیرگذار هستند.
- با استفاده از نسبت های مالی عملا مقایسه بین سازمانی غیر ممکن است.
نتیجه گیری:
نسبت مالی به کمک اقلام صورتهای مالی محاسبه میشود و انواع مختلفی دارد. این نسبتها معیاری است که از آنها برای سنجش توان واحدهای تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدتشان استفاده میشود. با اینکه فرمولهای مورد استفاده برای انواع نسبت مالی، بسیار دقیق و حسابشده هستند، توصیۀ ما این است که در استفاده از نتایج آنها عوامل و متغیرهای دیگرِ تأثیرگذار بر روند مالی شرکت را نیز مد نظر قرار بدهید.
شرکت خود را به بهترین شکل مدیریت کنید
هر مدیر خوب نیازمند ابزاری قدرتمند است تا بتواند مجموعه خود را به بهترین شکل مدیریت کند. مجموعه نرم افزار مالی و منابع انسانی فینتو ابزاری قدرتمند است که می تواند به مدیران در کنترل کارمندان و محاسبه حقوق و دستمزد آنها کمک کند.
شما همیشه یک مدیر لایق هستید و باید بهترین ها برای شما باشد. با استفاده از نرم افزار حسابداری آنلاین فینتو کار مدیریت خود را بسیار آسان تر کنید.
سرمایه در گردش چیست و چه کسبوکارهایی به آن نیاز دارند؟
شاید بهعنوان کسی که بهتازگی وارد حوزهی کسبوکار شده است، آگاهی از کاربرد برخی مفاهیم مهم در حسابداری و نقش آنها در ادارهی کسبوکار، تأثیر مهمی در مدیریت کسبوکارتان در ادامهی راه داشته باشد. یکی از این مفاهیمِ مهم، «سرمایه در گردش» است که برخی آن را با وجه نقد اشتباه میگیرند. در ادامه به بیان مفهوم و کاربرد سرمایه در گردش (Working Capital) شرکتها پرداختهایم. با ما همراه باشید.
حتما بخوانید:
سرمایه در گردش چیست؟
سرمایه درواقع نام دیگر پول است و سرمایه در گردش به پولی اطلاق میشود که برای امور روزانهی شرکت خرج میشود. در اصل میتوان گفت سرمایه در گردش پولی است که بهعنوان مدیر شرکت باید با آن کار کنید. از منظر مالی، سرمایه در گردش با سرمایهی فعلی و بدهی جاری متفاوت است. سرمایه در گردشِ شرکت به پولی اطلاق میشود که در بانک قرار دارد و در صورت نیاز، قادرید بهسرعت آن را به وجه نقد تبدیل کنید.
بدهیهای جاری درواقع به تعهدات مالیای گفته میشود که شما باید در طول سال، آنها را بپردازید. بنابراین، سرمایه در گردش به باقیماندهی سرمایهی نقدی شرکت در بانک پس از کسر بدهیهای جاری اطلاق میشود.
در ابعاد وسیعتر میتوان گفت سرمایه در گردش درواقع دماسنج سلامت مالی شرکتهاست. هرچه فاصلهی بین داراییهای شما و بدهیهای کوتاهمدت شرکتتان کمتر باشد، نشانگر کسبوکاری سالمتر است. این حالت در صورتی نقض میشود که میزان بدهیهای شرکت از سرمایهی آن بیشتر شود که بهمعنی وجود سرمایه در گردش منفی در آن شرکت و افزایش احتمال ورشکستگی است.
چرا سرمایه در گردش مهم است؟
سرمایه در گردش، معیاری مرسوم در ارزیابی جریان مالی و بهره وری و سلامت کلی کسبوکار بهحساب می آید، چراکه در مفهوم سرمایه در گردش، چنین مواردی نهفته است: وجه نقد شرکت، حسابهای دریافتنی، حسابهای پرداختنی، میزان بدهی سالانه و دیگر حسابهای کوتاهمدت. ازطرفدیگر سرمایه در گردش بهمعنای فعالیتهای شرکت، مدیریت خلاقانه، مدیریت بدهی، درآمد و پرداخت به تأمینکنندگان نیز هست.
سرمایه در گردش مثبت به این معناست که شرکت میتواند بدهیهای کوتاهمدت خود را دراسرعوقت بپردازد؛ سرمایه در گردش منفی نیز حاکی از ناتوانی شرکت در پرداخت دیون کوتاهمدت است. کارشناسان همواره به کاهش سرمایه در گردش شرکت حساساند، چراکه این اتفاق نشاندهندهی آن است که بدهیها و هزینههای شرکت در حال افزایش است و شرکت سخت در تلاش برای حفظ یا افزایش میزان فروش است. همچنین صورتحسابها سریع پرداخت نمیشود یا حسابهای بستانکاریِ شرکت بهکندی دریافت میشود. این در حالی است که افزایش میزان سرمایه درگردش شرکت نشانهی مثبتی محسوب میشود و درست برعکس تمام موارد ذکرشده را نشان میدهد.
راههای بسیاری برای ارزیابی سرمایه در گردش وجود دارد که از آن جمله میتوان به نرخ تغییرات صورت داراییهای شرکت، نرخ حسابهای بستانکاری، نسبت جاری، نسبت سرمایه، و حسابهای پرداختنی اشاره کرد.
یکی از کاربردهای بسیار مهم سرمایه در گردش، در فهرست موجودی و دارایی شرکت نمایان میشود. برای شرکتها، فهرست داراییهای بلندبالاتر یعنی تقویت سرمایه در گردش آن شرکت. وقتی سرمایه در گردش بهدرستی مدیریت نشود، این امکان وجود دارد که کسبوکارها بدون دراختیارداشتن نقدینگی لازم از سرمایه در گردش شرکت برای توسعهی برنامههای شرکت استفاده کنند. در این حالت اگر برنامههای شرکت بهسرعت به بازدهی و سوددهی نرسند، شرکت با مشکلات جدی مواجه خواهد شد و بدهیها بهسرعت افزایش خواهند یافت. این مورد وقتی اتفاق میافتد که شرکت بهجای پیداکردن سرمایهگذار مناسب و سرمایهگذاری در اجرای طرحها، برای هر کاری از وجه نقد استفاده کند که مسئلهی مثبتی در کسبوکار تلقی نمیشود، چراکه میتوان از وجه نقد برای مصارف مهم دیگری استفاده کرد. درنتیجه بهواسطهی کاهش سرمایه در گردش شرکت، بسیاری از کسبوکارها قبل از رسیدن به سوددهی ورشکست میشوند. البته شرکتهایی که هزینه های خود را مدیریت میکنند، حتیالامکان از قرارگرفتن در چنین شرایطی جلوگیری میکنند.
کارشناسان بهطورکلی معتقدند میزان و زمان جریان نقدینگی شرکت، نشانگر توانایی آن شرکت در عمل به تعهدات خود در سررسید پرداخت دیون است. فرمول سرمایه در گردش به این شکل است که شرکت بتواند بین داراییهای جاری برای پرداخت بدهیهای جاری، تعادل برقرار کند که البته همیشه هم این معادله برقرار نیست، چراکه همواره بخشی از نقدینگی برای پرداحت حقوق و دستمزد کارکنان و انجام کارهای شرکت مورد نیاز است. یکی دیگر از مواردی که مفروضات مربوط به سرمایه در گردش را بههم میزند، تصور اشتباه در وصول لحظهای حسابهای دریافتنی از بدهکاران شرکت است، ولی در بسیاری از شرکتها در عمل ثابت شده که اینگونه نیست.
بنابراین ازجمله مواردی که همواره باید به آنها توجه کرد، زمانبندی دقیق در خرید داراییهای جدید و سیاستهای دریافت حسابهای پرداختنی و دریافتنی است، چراکه باتوجهبه همهی این موارد است که مدیر شرکت میتواند روی دریافت طلبی قدیمی که از سررسیدش گذشته، حساب باز کند. البته همین تلاش برای افزایش سرمایه از طریق وصول حسابهای دریافتنی نیز مستلزم سرمایه در گردش مختلف در شرکتهای مشابه است. اما بهطورکلی میتوان گفت سرمایه در گردشِ استاندارد در صنایع مختلف با هم متفاوت است، چراکه برخی صنایع از تجهیزات گرانقیمت یا روشهای درآمدزایی متفاوتی استفاده میکنند و بنابه همین علل، رویکرد صنایع در استفاده از سرمایه در گردش مهم خواهد بود. پیداکردن روشی برای تسهیل پرداخت هزینههای نقدی شرکت بهمنظور باثبات نگهداشتن سرمایه در گردشِ شرکت، برای بسیاری از تولیدکنندگان و شرکتهایی که هزینههای جاری زیادی دارند، سخت است. به همین منظور، مقایسهی سرمایه در گردش فقط در شرکتهای مشابه در یک صنعت معنی پیدا میکند. این مقایسه از اهمیت خاصی برخوردار است و بالا یا پایینبودن سرمایه در گردش در هر صنعت باتوجهبه نرخ استاندارد آن صنعت ارزیابی میشود.
وقتی دارایی فعلی شرکت را بر بدهی جاری تقسیم کنید، به عددی میرسید که نشانگر سلامت نسبی شرکت شماست و این عدد همان نرخ سرمایه در گردش است.
نرخ سرمایه در گردشِ شرکت شما اگر بین ۱/۲ تا ۲ باشد، بدان معناست که شرکتتان نقدینگی لازم برای پرداخت بدهیها را دارد، اما این بدان معنا نیست که دست از فعالیت برداشته و دیگر هیچ کاری انجام نشود.
نرخ سرمایه در گردش زیر ۱ به این معناست که شرکت شما سرمایه در گردش منفی دارد و بهزحمت میتواند بدهیهایش را پرداخت کند.
نرخ سرمایه در گردش بالای ۲ نیز به این معناست که شرکت شما از نقدینگی زیادی برخوردار است که می تواند آن را در بخشهای دیگر شرکت سرمایهگذاری کند. اگر در شرکت، نقدینگی اضافه داشته باشید، به این معناست که احتمالا تصمیمات مناسبی در شرکت گرفته نمیشود.
کسبوکارهایی که به سرمایه در گردشِ زیاد نیاز دارند
کسبوکارهایی که بهطور زنجیرهای به هم وابستهاند یا بهطور فصلی کار میکنند، اصولا نسبتبه کسبوکارهای سالانه، به سرمایه در گردش بیشتری نیاز دارند. این موضوع شاید بهخاطر نیاز آنها به پرداخت بدهیها باشد، حتی بدهیهای مربوط به مواقعی که شرکت کار نمیکند. به همین منظور باید وجه نقد بیشتری برای این مواقع نزد بانک داشته باشند.
برای مثال، فروشگاهی که بهطورخاص به فروش کولرهای آبی میپردازد، در فصل تابستان فروش بسیار خوبی دارد. درنتیجه، صاحب این فروشگاه برای ادامهی کسبوکار خود در فصول سرد که تمایل به خرید کولر کمتر است، باید از سرمایه در گردش بیشتری استفاده کند.
دیدگاه شما